تبیان، دستیار زندگی
مقابله با حرکت‌های ضد دینی برای بیداری مسلمانان را سید از جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام به ارث برده بود. به حکم وظیفه شرعی، با تصمیمی قاطع در حالی که در گرماگرم درس و بحث بود رو به وطن خویش نمود، زیرا برای مجاهدی همچون نواب، وظیفه و رسالت الهی مهمترین
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مهاجرت‌های شهید نواب صفوی

مهاجرت‌های شهید نواب صفوی

مقابله با حرکت‌های ضد دینی برای بیداری مسلمانان را سید از جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام به ارث برده بود. به حکم وظیفه شرعی، با تصمیمی قاطع در حالی که در گرماگرم درس و بحث بود رو به وطن خویش نمود، زیرا برای مجاهدی همچون نواب، وظیفه و رسالت الهی مهمترین چیزی بود که تکلیف او را معین می‌کرد.

مهاجرت‌های شهید سید مجتبی نواب صفوی

در سال 1303 «شمسی‌» کودکی دیده به جهان گشود که سید مجتبی نام گرفت، او از همان کودکی با جدیت به حفظ قرآن پرداخت و در سن هفت سالگی راهی مکتبخانه گردید. پس از اتمام دوره، وارد مدرسه «آلمانی ها» شده به فراگیری دروس متداول آن جا پرداخت.

سید مجتبی به مباحث اسلامی علاقه وافری داشت و شیفته دروس حوزوی بود. او در عصری زندگی می‌کرد که نظام آموزشی غرب، در کشور ایران به عنوان سنبل پیشرفت معرفی شده بود و می‌رفت تا ساختار فکری نسل جدید را دست خوش تحولی بسیار ناپسند نماید.

سید همزمان با فراگیری دروس جدید، درس‌های حوزه را نیز می‌خواند و پس از اتمام تحصیلات خود وارد شرکت نفت شد، ولی همچنان علاقه‌اش به معارف اسلامی آرام و قرار را از او گرفته بود.

بیش از شش ماه از ورود او به شرکت نفت نگذشته بود که در اثر حمله یک انگلیسی به یک کارگر ایرانی و مجروح شدن او، کارگران جلسه‌ای ترتیب داده و سید در جمع آنان به ایراد سخنرانی پرداخت و باعث تحریک کارگران و شورش آنان بر علیه انگلیسی‌ها شد، تا جائی که کارگران به محل اقامت آن فرد هجوم برده و آن جا را خراب کردند. به دنبال این حرکت، پلیس به مقابله با شورش برخاسته و عده‌ای را دستگیر نمود.

سید قبل از دستگیر شدن فرصت را مناسب دیده، برای کسب فیض از محضر علماء بزرگوار راهی نجف اشرف شد. این اولین حرکت وی برای رسیدن به اهداف عالیه‌اش بود تا در کنار اولین مظلوم عالم، قصه مظلومیت میلیون‌ها انسان در بند ظلم و ستم را باز گوید و از آن حضرت استمداد جوید.

سید مجاهد در شهر نجف که با صدها سال سابقه، کانون اندیشه‌های علوی بوده است وارد مدرسه «قوام‌» شد و به تحصیل و فراگیری علوم اسلامی پرداخت.

او که به سرچشمه معارف رسیده بود و سینه گشاده‌اش آمادگی زیادی برای کسب دانش داشت از محضر عالمان بزرگی همچون علامه امینی صاحب کتاب ارزشمند «الغدیر» کسب فیض نمود.

در ایامی که وی سخت مشغول به تحصیل بود، کتابی به دستش رسید که در آن به وجود مقدس صادق آل محمد علیهم السلام توهین شده بود، سید که از این حرکت سخت آشفته شده بود، کتاب را به چند تن از اساتید و مراجع عالیقدر نجف عرضه کرد تا اینکه حضرت آیت الله حاج آقا حسین قمی با صراحت حکم ارتداد نویسنده کتاب را صادر نمود.

آغاز هجرت

مقابله با حرکت‌های ضد دینی برای بیداری مسلمانان را سید از جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام به ارث برده بود. به حکم وظیفه شرعی، با تصمیمی قاطع در حالی که در گرماگرم درس و بحث بود رو به وطن خویش نمود، زیرا برای مجاهدی همچون نواب، وظیفه و رسالت الهی مهمترین چیزی بود که تکلیف او را معین می‌کرد.

آثار و برکات سیاسی فرهنگی هجرت سید

الف - فرهنگی

شهید نواب به محض ورود به ایران، وظیفه اخلاقی خود دید که ابتدا با نویسنده کتاب مذکور دیداری داشته باشد تا شاید بتواند او را ارشاد کند، زیرا این اهانت به قلم فردی صورت گرفته بود که «احمد کسروی‌» نام داشت و مدتی را در لباس دین گذرانیده بود. ولی متاسفانه تلاش سید مجتبی در این جهت بی ثمر ماند.

سید که توهین به مقدسات را نمی‌توانست تحمل کند و می‌بایست به هر قیمتی جلوی این نقشه‌های شیطانی را سد نماید، ناچار شد با برنامه‌ای دیگر دست به مبارزه علنی زده و برای تهیه اسلحه از بعضی از علماء پول تهیه کند.

روز بیست و سوم اردیبهشت سال 1324 کسروی را با شلیک گلوله‌های غیرت و غضب خویش هدف قرار داد ولی با عدم موفقیت روبرو شده، با دخالت پلیس به زندان افتاد. علماء نجف و ایران خواستار آزادی ایشان شدند که پس از دو ماه با قید کفالت آزاد شد.

پس از آزادی از زندان جهت پیشبرد اهداف عالیه خود چاره را در ترتیب تشکیلاتی دید تا بتواند آرمان‌های پاک و الهی را تحقق بخشد. او در این راستا دست به ایجاد «گروه فدائیان اسلام‌» زد و با انتشار اعلامیه‌ای، «فدائیان اسلام‌» موجودیت خود را به رهبری آن سید بزرگوار اعلام کرد و پس از مدتی «کسروی‌» توسط چهار تن از افراد این شجره طیبه به هلاکت رسید.

ب - سیاسی

نواب صفوی به عنوان فردی فعال، یکی از موثرترین عناصر در جریان ملی شدن صنعت نفت بود و زمانی که آیت الله کاشانی تبعید شده بود مقدمات بازگشت ایشان را فراهم کرد و بر خلاف مصدق بر روابط استعمارگرایانه با امریکا خط بطلان کشید.

یازدهم شهریور ماه 1332 شمسی مجاهد نستوه به سوی بغداد سفر کرد و از آن جا به بیروت، سپس به بیت المقدس هجرت نمود و در اولین جلسه کنگره عظیم اسلامی با نطق‌های حماسی خویش به زبان عربی فریاد بیداری و مظلومیت مسلمانان آزاده را سر داد.

پس از پایان آن کنگره، نماینده جمعیت «اخوان المسلمین‌» مصر با وی آشنا شده، شیفته او گردید و از نواب صفوی دعوت نمود تا به سفر خویش ادامه دهد و از مصر دیدن نماید. اما عدم امکانات مالی این سفر را به تعویق انداخت و سید ناچار شد به عراق برگردد و داستان دعوت را با استاد خویش در میان بگذارد. استاد زمینه سفر را آماده کرده، نواب را به مصر اعزام نمود که با استقبال پرشور مردم و جمعیت «اخوان المسلمین‌» مواجه گشت.

مدتی نگذشت که دولت مصر جمعیت «اخوان المسلمین‌» را منحل اعلام نموده، حکم اخراج این سید مبارز را صادر کرد. او طی ملاقات هائی که با «نجیب‌» و «جمال عبدالناصر» داشت موقعیت آن جمعیت را در جهت تحکیم دولت انقلابی مصر یادآور شد اما ثمری نبخشید.

پس از بازگشت به ایران در تاریخ اول آذرماه 1334 توسط مامورین امنیتی دستگیر و راهی زندان شد، همزمان با این اتفاق آیت الله کاشانی نیز تحت فشار قرار گرفته، در وضعیت نابسامانی به سر می‌برد، پس از این برخورد نظام سرسپرده بود که اکثر علماء از جمله حضرت امام « قدس سره‌» هر کدام به نوعی مخالفت خویش را ابراز داشتند.

چهارم دی ماه 1334 در حالی که نواب صفوی در چنگال ناپاک ظلم و ستم فریاد آزادی سر می‌داد اولین دادگاه وی تشکیل شد و در نهایت، رای دادگاه بر اعدام او و سه تن از بهترین همرزمانش صادر گردید و در نیمه شب بیست و هفتم دیماه مطابق با سوم جمادی الثانی در سالگرد شهادت مظلومانه مادرش فاطمه زهرا علیها السلام با تیرهای کینه دژخیمان ستمگر مرغ روحش به ملکوت اعلی پروا ز کرد.


منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان

تهیه و تنظیم: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان