تبیان، دستیار زندگی
معنی قاطعیت، استبداد در رأی نیست و این دو مطلب از دو مقوله اند. استبداد، خودرأیی و خودمحوری است و مستبد نه تنها مشاوره نمی كند، بلكه مشاوره را برای خود نقص می پندارد؛ در حالی كه قاطعیت با مشاوره كمال هماهنگی را دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صراحت و قاطعیت در تبلیغ

صراحت و قاطعیت در تبلیغ
معنی قاطعیت، استبداد در رأی نیست و این دو مطلب از دو مقوله اند. استبداد، خودرأیی و خودمحوری است و مستبد نه تنها مشاوره نمی كند، بلكه مشاوره را برای خود نقص می پندارد؛ در حالی كه قاطعیت با مشاوره كمال هماهنگی را دارد.

بیانات حضرت آیت الله سبحانی در رابطه با قاطعیت و صراحت در تبلیغ

بحث از صراحت و قاطعیت قرآن، یك بحث درون دینی است، لذا در آیینة آیات و روایات قابل بررسی است.

1. صراحت و قاطعیت قرآن در آیینة قرآن

سۆالی كه در این جا قابل طرح است عبارت است از این كه: آیا كل قرآن برای تمام مردم از صراحت برخوردار است و در قاطعیت هم صراحت دارد؟

تعریف صراحت و قاطعیت: صراحت یعنی بیآمیختگی، روشنی، رك گویی، و صریح گفتن .[1]

قاطعیت یعنی جدّیت لازم در بیان مطالب، دوری از رو در بایستیها در اظهار مطالب، صراحت در قاطعیت.

2.   صراحت و قاطعیت قرآن از منظر روایات

قرآن كریم، كه بیان كننده دین الهی است، و امام معصوم ـ علیه السّلام ـ كه قرآن ناطق و قرآن ممثّل است هر دو صراط مستقیماند [2]و هر دو هدف واحدی را دنبال میكنند.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «همانا قرآن باز دارنده و فرمان دهنده است. به بهشت فرمان دهد و از دوزخ باز دارد.» [3]

رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است: قرآن راهنمای گمراهی است و بینایی از هر كوری است، و سبب گذشت از لغزشها است. روشنی در هر تاریكی است، در پیش آمدها (و بدعتها) پرتوی است و نگاهدارنده از هر هلاكتی است و رهجویی در هر گمراهی است و بیان كنندة هر فتنه و اشتباهی است، و انسان را از دنیا (ی پست به سعادتهای) آخرت رساند و در آن است كمال دین شما، و هیچ كس از قرآن رو گردان نشود جز به سوی دوزخ.[4]»

حال باید بیان نمود که ، از ویژگیهای رهبران الهی صراحت و قاطعیت است. این دو خصلت در رهبران بشری كمتر دیده می شود؛ آنان در اعلام مواضع و اهداف خود غالباً از روش پنهان كاری بهره می گیرند و صراحت و قاطعیت در مواضع و اهداف را از موانع پیروزی خود به شمار می آورند ولكن در روش پیامبران و رهبران بزرگ الهی، صراحت در گفتار و قاطعیت در عمل از اصول سیاست آنان به شمار می رود؛ آنان با صراحت و قاطعیت، آرمانهای الهی و برنامه های سماوی خود را اعلان می كردند و آماده شنیدن اعتراض مخالفان و برخورد خصمانه دشمنان بودند.

البته در مسائل نظامی كاملاً محتاطانه برخورد كرده، اصل پنهان كاری را رعایت می كردند؛ ولی سخن ما در طرح اهداف كلی و اعلان مواضع اصولی است كه در این مورد، با صراحت و قاطعیت كامل، رسالت الهی خویش را ایفا می كردند؛ مثلاً در مسئله توحید و اینكه خدایی جز خدای جهان نیست، همگی به اتفاق كلمه و با صراحت هر چه تمام تر می گفتند: «اُعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیرُهُ »؛ «خداوند را بپرستید كه معبودی جز او برای شما نیست. » قرآن این جمله را از پیامبرانی مانند: نوح، هود، صالح و شعیب علیهم السلام نقل می كند.  [5]

قرآن درباره برنامه كلی پیامبران چنین می فرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ »؛  [6] «و ما برای هر امّت و اجتماعی پیامبری ارسال كردیم كه (همگی می گفتند:) خدا را بپرستید و از پرستش بت اجتناب ورزید.»

چه صراحت و قاطعیتی بالاتر از اینكه موسی و هارون علیهما السلام در برابر فرعون قرار گرفتند و هدف رسالت خود را چنین بیان كردند: «فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنی إِسْرائیلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآیةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی اِنَّا قَدْ اُوحِی اِلَینَا اَنَّ الْعَذَابَ عَلَی مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّی »؛  [7]«بنی اسرائیل را با ما بفرست (و از قید و بند آزاد ساز) و آنان را شكنجه مكن! ما با معجزه ای از طرف پروردگار به سوی تو آمده ایم و درود بر پیروان هدایت! به ما وحی شده است كه عذاب الهی بر تكذیب كنندگان (آیین خدا) و روی گردانان (از برنامه های الهی است) .»

این آیات نشان دهنده صراحت در گفتار و اعلان مواضع و اهداف است و نشان می دهد كه انبیاء در مورد عمل و تحقق بخشیدن به اهداف و برنامه ها، كاملاً قاطع بودند؛ مثلاً آن گاه كه ابراهیم علیه السلام مصلحت می بیند كه بتخانه عظیم بابل را به صورت تل بزرگی از چوب درآورد و به بت پرستان عملاً ثابت كند كه آنها مبدأ كاری نیستند، با قاطعیت تمام تصمیم می گیرد كه به این كار جامه عمل بپوشاند و حتی تصمیم خود را به برخی از آنان گوشزد می كند و می فرماید: «وَ تَاللَّهِ لَأَكِیدَنَّ أَصْنامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرین »؛  [8] «به خدا سوگند! آن گاه كه از شهر بیرون روید، در مورد بتهای شما تصمیم می گیرم.»

البته معنی قاطعیت، استبداد در رأی نیست و این دو مطلب از دو مقوله اند. استبداد، خودرأیی و خودمحوری است و مستبد نه تنها مشاوره نمی كند، بلكه مشاوره را برای خود نقص می پندارد؛ در حالی كه قاطعیت با مشاوره كمال هماهنگی را دارد و آن اینكه هر گاه مطلب از همان لحظات نخست روشن باشد و یا پس از مشاوره با اهل فن، جوانب امر روشن گردد، در اعلان و اجراء آن تردید به خود راه ندهد و با قاطعیت كامل وارد كار شود و موانع احتمالی را با تكیه به قدرت الهی نادیده بگیرد. قرآن كریم در این باره می فرماید: «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّه »؛ [9] «با آنان به مشاوره بپرداز و هر موقع تصمیم گرفتی، بر خدا تكیه كن!»


پی نوشت ها:

[1] معین، محمد، «فرهنگ فارسی»، ج 2.

[2] تفسیر موضوعی، قرآن در قرآن، ج 1، قم، اسراء، دوم، 78، ص 214.

[3] اصول كافی، ج 4، ح 899، ص 401.

[4] همان

[5] اعراف / 59، 66، 73، 85.

[6] اعراف / 59، 66، 73، 85.

[7] نحل / 36.

[8] طه / 47 - 48.

[9] انبیاء / 57.

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 81

تهیه و فرآوری: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان