تبیان، دستیار زندگی
خسرو دهقان ،منتقد با سابقه سینمای ایران به بهانه درگذشت دکتر هوشنگ کاووسی درباره ویژگی های حرفه ای و اخلاقی این منتقد قدیمی یادداشتی نوشته شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مداد قرمز کاووسی

بررسی آثار و احوال دكتر كاووسی


خسرو دهقان ،منتقد با سابقه سینمای ایران به بهانه درگذشت دکتر هوشنگ کاووسی درباره ویژگی های حرفه ای و اخلاقی  این منتقد قدیمی یادداشتی نوشته شده است.

دکتر هوشنگ کاووسی

1- قضاوت در هیچ حوزه و امری، كار ساده یی نیست. در مورد كارنامه كاری دكتر كاووسی همین سختی و پیچیدگی موجود است. منتقدی با شصت سال فعالیت حرفه یی در عرصه نقدنویسی، منتقدی كه روش و منش اش در نقدنویسی سینمای ایران هم موافقان بسیار دارد و هم مخالفان بسیار.

2- در این یادداشت به هیچ رو قصدم اعلام بدی و خوبی موضوع كه كارنامه كاری دكتر كاووسی است، نیست.

در این یادداشت مسیر كاری و زندگی دكتر كاووسی را توضیح می دهم و تشریح می كنم. برخلاف آنچه در یادداشت ها و مقالات ما مرسوم است قصد ندارم كه در ابتدا به نتیجه برسم بلكه می خواهم در پایان مسیر به مقصد و نتیجه برسیم.

همچون پرونده یی قضایی كه از جزییات و روایات متعدد تشكیل شده و در نهایت پس از گذر از چندین و چند صفحه به نتیجه می رسیم، در این یادداشت هم از پس از جزییات كه به نتیجه كارنامه یك عمر یك منتقد می رسیم و شیوه ام همچون ساعت شنی نیست كه از سر به تهش هیچ تفاوتی نیست و زمان می گذرد.

3- پس لاجرم بر آثار و احوال دكتر كاووسی جلو می رویم اینكه كاووسی از كجا آغاز كرده است و به كجا رسیده است.

4- در مورد منش شخصی و حرفه یی كاووسی، تبارش نقش ویژه و تاثیرگذاری دارد. او در خانواده یی نظامی و مرفه به دنیا می آید، رشد می كند و تربیت می شود و تاثیر این تبار و تربیت نظامی تا آخر عمر با او باقی می ماند. همان تربیتی كه مبتنی بر انضباطی سخت گیرانه است و همراه است با اوامر به چپ چپ، به راست راست. نوجوانی و جوانی كاووسی همزمان است با دهه بیست، روزگار استبداد و بعد هرج و مرج و چه بسا آزادی و اشغال ایران.

اما در همان اوایل دهه بیست تحصیلات حقوق را در ایران نیمه كاره رها می كند و به پاریس می رود برای تحصیل. او از همان معدود افرادی است كه در آ ن روزگار كه سران مملكت چند روزی برای تفریح به فرنگ می رفتند و از سر تفرج ابزاری تكنولوژیك همچون دوربین عكاسی و فیلمبرداری به ایران می آوردند اما كاووسی جزو چند نفری بود كه امكان تحصیل در فرانسه را داشت. به روایت خودش به مدرسه سینمایی می رود و مدركی بالادر ادبیات فرانسه كسب می كند و از شدت علاقه اش به سینما با بزرگان سینمای فرانسه همچون ژرژسادول، مورخ سینما و رنه كلر، فیلمساز، حشر و نشر داشت. از سوی دیگر حشر و نشر كاووسی با سینماگران فرانسوی همزمان است با ترویج روزافزون تفكر و رویه اگزیستانسیالیستی در فرانسه، تفكری كه در میانه دهه چهل میلادی باب روز بود، روزگاری كه اروپاییان شاد بودند كه از مهلكه جنگ جهانی دوم گذشتند و به زندگی بازگشتند، پس از همین زنده بودن شاداب بودند.

او شد مصحح و ایرادگیر فیلم های ایرانی و با همین منش نقد فیلم نوشت و بر همه فیلم های ایرانی با مداد قرمز نوشت «فیلمفارسی». «فیلمفارسی» واكنش منتقد از پاریس به تهران آمده یی بود. در وطن خودش فیلم ها با خط كش او قالب نمی شدند و هر جا كه گوشه و كناره یی از فیلم بیرون می زد دكتر كاووسی خط قرمز می كشید با مداد قرمز

همین خوب بود برای آن روزهای سیاه بعد از جنگ. كاووسی كه از تربیت منظم نظامی برخوردار بود در آن روزگار پاریس، شیك تر هم شد و با سرو وضع آراسته پاریسی ها ظاهر می شد. كاووسی آدمی بود كه صبح به صبح دوش می گرفت، صورتش را می تراشید و كت و شلوار آراسته می پوشید و با عطر و ادكلن از خانه بیرون می زد. همان آدم با شخصیتی تثبیت شده از پاریس به تهران آمد و مجهز بود به مداد قرمزی در جیب كوچك بالای كتش برای اصلاح هرچیز كه به نظرش خارج از قاعده بود، به خصوص در مورد فیلم و سینما. او شد مصحح و ایرادگیر فیلم های ایرانی و با همین منش نقد فیلم نوشت و بر همه فیلم های ایرانی با مداد قرمز نوشت «فیلمفارسی». «فیلمفارسی» واكنش منتقد از پاریس به تهران آمده یی بود. در وطن خودش فیلم ها با خط كش او قالب نمی شدند و هر جا كه گوشه و كناره یی از فیلم بیرون می زد دكتر كاووسی خط قرمز می كشید با مداد قرمز.

5- كاووسی اهل سیاست نبود، هیچ وقت «زنده باد» و «مرده باد» نگفت. اصلاآدم ایدئولوژی نبود و در تحلیل نگاه ایدئولوژیك به كار نمی آید. سیاست در زندگی كاووسی بروز و حضور نداشت او همیشه وسط كوچه قدم می زند نه سمت چپ كوچه می رفت و نه سمت راست كوچه. نه هوادار مصدق شد و نه عضو انشعاب خلیل ملكی. كاووسی ماند و وسط كوچه قدم زد فارغ از راست و چپ.

دکتر هوشنگ کاووسی

6- كاووسی بیش از علاقه به حال و هوای سینما و طرفدار سرسخت «الفبای سینمایی» بود. او اصلاغریزی، احساسی و دلی فیلم نمی دید، عاشق فراز و فرود «آرتیست» فیلم نبود نه گریه می كرد نه یه دل سیر می خندید به آدم كمیك. خب هیچ وقت هم نقد احساسی ننوشت. آدم یله و ول نبود هیچ وقت در جایی و نه در عكسی دیده نشد كه جلوی در ساندویچی بایستد و یك دست ساندویچ بگیرد و در دست دیگر كوكا، هیچ وقت، هیچ كس كاووسی را حتی با بستنی در دست در خیابان ندید. بستنی هم كه می خواست بخورد دسر غذایش بود در رستورانی با كلاس و شیك، با گارسون هایی آماده به خدمت و در پایان صرف غذا صورت حساب پرداخت می شد و حتما انعام گارسون ها. هیچ وقت هیچ كس كاووسی را در حال قدم زدن و بستنی خوردن كنار خیابان ندید.

7- كاووسی در دوره یی دیگر فقط یك منتقد نبود هزار مشغله داشت، از همان هایی كه بهشان می گویند «ابن مشغله» اما در یك مسیر كه سینما بود از نماینده سینمایی در دادگستری تا مسوولیت تهیه آرشیو فیلم تلویزیون، اما با هزار مشغله همیشه كت و شلوارپوش بود و با مداد قرمز ابدی اش در جیب در هر شغلی و سمتی كه بود خط می كشید بر غلط ها. همان منش و تیپ بود كه باعث شد كاووسی آدم یاس و افسردگی نباشد. به عكس های 90 سالگی اش نگاه كنید پیرمردی است آراسته تر از هر جوان امروز.

8- كاووسی «رفیق» نبود و «رفیق» نداشت، اما «دوست» بود و «دوست» داشت، اهل رفاقت های مردانه ایرانی نبود و نمی فهمیدش اما دوستی را می فهمید. آدم شوریدگی و اشراق نبود و روشنفكر پزیتیویست (علمی) بود و نه هنرمند شوریده. او نمی پذیرفت بدون سواد مدرسه یی و تحصیلات دانشگاهی می توان هنرمند شد و نخواست بپذیرد كه هنر، هنرمند و هنرمند شدن وادی دیگری است كه لزوما از مدرسه و دانشگاه سینمایی نمی گذرد، ولی فكر می كنم این وادی عشق می خواهد و عشق و اگر در كلمه یی صادی سین شود یا بالعكس مانع بروز هنر نمی شود. این گونه بود كه كاووسی مرد وادی هنر نشد، همان منتقد شیك ماند با مداد قرمزش در جیب.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: خسرو دهقان / روزنامه اعتماد