کلام امام درباره تفاخر و احساسات کاذب
گاه آدمی توفیق مییابد به دیدار و زیارت دوستان و خویشاوندان خویش نایل میشود، مسلم است كه اظهار فرح و سرور در برابر چنین امرى طبیعى است و اگر به صورت معتدل باشد، نكوهیده نیست. ولى برخى اوقات این دیدار مایه غرور و مباهات میشود به طورى كه آدمیمیخواهد با چنین عمل براى خود امتیازى قائل گردد و بر دیگران مباهات و فخرفروشى كند. این حالت نه تنها پسندیده نیست، بلكه سبب عقب ماندگى و نشانهاى بارز بر ضعف و زبونى شخصیت آدمی است. معمولا افراد بىمایه و كمشخصیت براى پوشاندن نقاط ضعف خود به تفاخر پناه میبرند.
به همین جهت اولیاى الهى همیشه پیرامون خود را از چنین احساسهاى كاذبى نهى میفرمودهاند.
قال البزنطى: بعث الى الرضا (علیه سلام) بحمار له فجئته الى حرباء فمكثتها عامة اللیل معه ثم اوتیت بعشاء. فلما اصبت من العشاء قال: ما ترید؟ اتنام. قلت: بلى جعلت فداك! فطرح على الملحفة والكساء. ثم قال: بیتك الله فى عافیة وكنا على سطح. فلما نزل من عندى قلت من نفسى: قد نلت من هذا الرجل كرامة ما، نالها احد قط. فاذا هاتف یهتف بى: یا احمد! ولم اعرف الصوت حتى جاءنى مولى له. فقال: اجب مولاى. فنظرت فاذا هو مقبل الى، فقال كفك. فناولته كفى. فعصرها، ثم قال: ان امیرالمومنین (علیه سلام) اتى صحصعة بن صوحان عایدا له. فلما اراد ان یقوم من عند. قال: یا صعصعة بن صوحان! لا تفتخر بعیادتى ایاك وانظر لنفسك، وكان الامر قد وصل الیك ولا یلهینك الامل. استودعك الله. (1)
بزنطى یكى از اصحاب امام رضا (علیه السلام) میگوید:
شبى امام رضا (علیه السلام) مركب (درازگوش) خود را براى من فرستاد كه به محضرش شرفیاب شوم. در محلى به نام حرباء حضورش رسیدم. همان شب مدتى در نزد آن حضرت بودم. سپس شام آوردند. حضرت پس از صرف شام به من فرمود: آیا امشب در اینجا میخوابى؟ پاسخ دادم: آرى، فدایتان شوم. دستور داد بستر (لحاف و پوششى) آوردند. حضرت برخاست تا از بام به زیر رود، فرمود: خداوند شبت را با سلامتى بگذراند.
هنگامیكه حضرت رفت، با خود گفتم: من امشب (با ماندن خود در نزد حضرت) به آنچنان كرامت و عزتى دست یافتم كه هرگز كسى به آن نایل نشده است.
ناگاه صدایى شنیدم كه گفت: اى احمد! من نشناختم كه صاحب صدا كیست تا اینكه یكى از خدمتگزاران امام پیش من آمد و گفت: مولا و پیشوایتان (براى اداى مطلبى) شما را فراخوانده است، لطفا وى را اجابت كنید. برخاستم كه از پلههاى بام به زیر روم. دیدم كه امام خود از پله ها بالا میآید. هنگامیكه به من رسید، فرمود: دستت را بیاور! پیش آوردم. دستم را گرفت و فشرد. سپس فرمود: صعصعة بن صوحان از یاران حضرت على (علیه سلام) بود، وقتى بیمار شد، حضرت به عیادتش رفت. زمانى كه خواست از نزد او برخیزد فرمود: اى صعصعه! مبادا عیادت مرا مایه افتخار خود قرار دهى! در فكر خودت باش.
حضرت افزود: حقیقت امر این است كه ممكن است حالت صعصعه براى تو پیش آید، مبادا آرزوى بىاساس تو را سرگرم كند و اندیشه عجب در تو راه یابد.
سپس امام (علیه سلام) با این تذكر اخلاقى، از بزنطى خداحافظى نمود و فرمود: تو را به خدا میسپارم.
امام رضا (علیه سلام) با سخن مذكور، هشدار داده است كه هیچ عاملى نمیتواند جاى تربیت نفس و عمل صالح را بگیرد و آدمینباید به امتیازات و عناوین و اعتبارت دنیوى مغرور شود و خود را به آن دلخوش نماید. حتى نزدیكى به امام و عنایت و لطف آن بزرگوار نیز نباید وسیله فخر و مباهات و احساس برترى بر دیگران گردد.
عن على بن موسى الرضا (علیه سلام): ملعون، ملعون من احتجب عن اخیه. (2)
الامام الرضا (علیه سلام) قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم): من استذل مۆ منا، او حقره لفقره، او قلة ذات یده، شهره الله یوم القیامة، ثم یفضحه. (3)
امام رضا (علیه سلام) فرمود: رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر كس مۆمنى را خوار كند یا او را به سبب فقر و تنگدستیش حقیر شمارد، خداوند او را در روز قیامت انگشتنما و رسوا خواهد كرد.
من لقى فقیرا فسلم علیه خلاف سلامه على الغنى لقى الله عزوجل یوم القیامة وهو علیه غصبان. (3)
امام رضا (علیه سلام) فرمود: هركه فقیر مسلمانى را ملاقات كند و بر او نه بدانگونه كه بر غنى سلام میكند، سلام كند، خدا را در روز قیامت در حالى كه بر او خشمگین است ملاقات خواهد كرد.
پی نوشت ها:
1- قرب الاسناد، ص 167 - معجم رجال الحدیثآ جلد 2، ص 237 - رجال كشى، ص 588
2- وسائل الشیعه، جلد 5، ص 563
3- عیون اخبارالرضا، جلد 2، ص 33
4- سفینة البحار، جلد 7، ص 133 - وسائل الشیعه، جلد 5، ص 442
بخش حریم رضوی