تبیان، دستیار زندگی
نویسنده ای (بهتر است بخوانیم فیلمنامه نویسی) آمریکایی به دوران بازنشستگی خود رسیده است و برای گذراندن سال های پایانی زندگی خود به کشوری کوچک در اروپا (سوئیس) سفر می کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دوئل روی صحنه

نگاهی به نمایش قرارداد با مرگ! نوشته اسلاومیر مروژک به کارگردانی داریوش مودبیان


نویسنده ای (بهتر است بخوانیم فیلمنامه نویسی) آمریکایی به دوران بازنشستگی خود رسیده است و برای گذراندن سال های پایانی زندگی خود به کشوری کوچک در اروپا (سوئیس) سفر می کند تا با باقی مانده دارایی اش در هتلی، به استراحت و گذراندن دوران بازنشستگی تا رسیدن به مرگی آرام، بپردازد.

نمایش قرارداد با مرگ

در ادامه این ماجرا اما اوضاع برخلاف تصور او که گمان می کرد به دلیل بیماری چیزی در حدود دو سال زنده است پیش نمی رود؛ کار به جایی می کشد که آن نویسنده می ماند و 9 سال حضور در هتل و سرمایه ای که به انتها رسیده و روحی که خیال ترک کردن جسم او و فرا رسیدن زمان مرگش را ندارد.

پس تصمیم می گیرد قراردادی با مهماندار شیفت شب هتل برای قتل خود ببندد و در ازای آن کار، ته مانده دارایی اش را به آن جوان مهماندار ببخشد؛ قرارداد بسته می شود اما آن فیلمنامه نویس به محض مواجهه با مرگ در عرض کمتر از 48 ساعت آینده و طبق قرارداد، اوج گرفتن روح زندگی و لذت بردن از جهان پیرامون بار دیگر در درونش شعله می کشد اما قرارداد غیرقابل بازگشت است...

این تمام ماجرای نمایشنامه  قرارداد با مرگ!  از آثار  اسلاو میر مروژک ، نویسنده شهیر لهستانی است که آثار متعددی از وی در طی سه دهه اخیر به فارسی ترجمه شده و به صحنه های نمایشی کشور راه پیدا کرده اند.

* تلخ نویسی متن، تفکر ضد اروپایی نمایشنامه نویس و خلائی برای مخاطب ایرانی

داستان  قرارداد با مرگ! ، آنچنانکه در این مقدمه شرحش رفت روایتگر طنز تلخی است که هدفش بر خندادن و به قهقهه انداختن مخاطب، استوار نیست! بلکه سعی دارد تا در کنار نشاندن لبخند بر گونه مخاطبان خود، تلخی شرایط زندگی و زیستن در سرزمین های آغشته با روح سرمایه داری را به نقد بکشد و تماشاگران خود را به تفکری وا دارد که تنها به مثابه تسلیم شدگان در برابر سیاست های اقتصادی و منفعت طلبانه اربابان قدرت خود در اروپای غربی و ایالات متحده، به نظاره نایستند و از محتومیت زندگی محکوم به زجر و سختی در نظام سرمایه داری غرب، به اندیشه و تاملی درغلتند که سرآمد و پیامد آن تحقق سیاست های معدود افرادی باشد که نماینده قدرت هستند و برای تحقق مطامع خود حاضر به نابود کردن تمامی مردمانی هستند که برای موفقیت سیاست های آنها هر روز به تلاش های زندگی روزمره شان می افزایند.

مروژک نمایشنامه نویسی تابو شکن، ناآرام و معترض به سیاست های سرمایه داری و زندگی محکوم به فنای انسان های عادی برای تحقق خواست های معدود افراد صاحب قدرت، در اغلب آثار خود زبانی تلخ و گزنده را با چاشنی طنز در هم می پیچاند تا هم مخاطب خود را سرگرم کند و هم در کنار سرگرمی او را وادار به تفکری برای نجات زندگی عقیم شده اش بگرداند؛ بر همین اساس هم است که دولتمردان سرزمین مادری وی، زبان و گفتار او را بر نمی تابند و وی را مجبور به ترک و جلای وطن می کنند و  مروژک  سال ها از عمر خود را به عنوان یک لهستانی در حالت تبعید و در فرانسه می گذراند.

داستان قرارداد با مرگ! ، آنچنانکه در این مقدمه شرحش رفت روایتگر طنز تلخی است که هدفش بر خندادن و به قهقهه انداختن مخاطب، استوار نیست! بلکه سعی دارد تا در کنار نشاندن لبخند بر گونه مخاطبان خود، تلخی شرایط زندگی و زیستن در سرزمین های آغشته با روح سرمایه داری را به نقد بکشد .....

اما تمام این ویژگی های بارز و قدرت نقد نظام سرمایه داری غرب در اثری چون قرارداد با مرگ! در ساحت اجرا، آن هم در سال 1392 هجری شمسی برای مخاطب ایرانی قابل هضم نیست!

این گفته موکد این اصل نیست که مخاطب ایرانی تایید کننده نظام سرمایه داری است! به هیچ وجه! حتی بسیار بیشتر از مخاطبان غربی خود سر معاندت با تفکرات  ناسیونالیسم  و  سرمایه داری قدرت  دارد؛ اما نگاه معترض مخاطب ایرانی (با تفکر و جهان بینی شرقی) به هیچ وجه شکل انطباق پذیری با نگاه مبارزه جویانه با سرمایه داری غربی به خود نمی گیرد و داستان 75 دقیقه ای  قرارداد با مرگ!  داریوش مودبیان، برای مخاطب ایرانی، تنها در حد یک داستان و روایت خطی باقی می ماند؛ و درست اینجاست که باید پرسید لزوم ترجمه و اجرای این متن برای مخاطب ایرانی امروز چیست؟!

** به رخ کشیدن قدرت بازیگری دو نسل متفاوت از تئاتر کشورمان

داریوش مودبیان، بیش از هر چیزی در ذهن شنونده نام وی و یا بیننده تصویر این هنرمند در هر کدام از مدیوم های هنری از تئاتر گرفته تا سینما و تلویزیون، نمایانگر بازیگری موفق است که با توجه به ریزه کاری های کاراکتر و شخصیت مورد بازی، آنچنان آن کاراکتر را پیش روی مخاطب ترسیم می کند که تماشاگر جز پذیرش و همراهی با آن چاره ای برایش نمی ماند و از قضا در این بی چارگی به آن شرط استثناء، یعنی  لذت بردن از از ناچاری پناه می جوید.

نمایش قرارداد با مرگ

در کنار بازی روان و بی نقص مودبیان در  قرارداد با مرگ!  در حالی که وی را در مقام مترجم و کارگردان این اثر نمایشی نیز می بینیم، بازیگری جوان از نسلی متفاوت قراردارد که طی دو، سه سال اخیر بار دیگر بعد از دوری چند ساله از تئاتر، به ماوای اصلی هنری خود بازگشته است و از قضا این بازگشت و رجعت دوباره وی به خانه اصلی خود بعد از سفر به سرزمین های جذاب و پر رنگ و لعاب سینما و تلویزیون، نه تنها وی را به عقب پرتاب نکرده است که او را به بازیگری متفکر، دقیق و ریزبین در اجرای ویژگی های تصویری کاراکتر نمایشی بدل ساخته است.

کوروش سلیمانی در نمایش دو پرسوناژه  قرارداد با مرگ!  و در مقام بازیگر مقابل داریوش مودبیان، نه تنها قافیه را نمی بازد که صحنه سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر، به عنوان میزبان اجرای این اثر نمایشی را به میدانی برای یک مبارزه آگاهانه و دوئلی سخت میان به رخ کشیدن قدرت بازیگری خود در برابر فرد، مرد و بازیگری بدل می سازد که اتفاقا مهمترین ویژگی نام او (داریوش مودبیان) قدرت و فن ناب بازیگری او است.

بر همین اساس است که دیدن نمایش  قرارداد با مرگ!  در کنار داستانی که شاید کمترین عینیت و ارتباط را با مخاطب ایرانی داشته باشد می تواند آنچنان به لحاظ قدرت بازیگری - به عنوان حلقه مفقوده دو دهه اخیر تئاتر کشورمان - جذاب و گیرا باشد که تماشاگر را راضی از تالار نمایشی و سرمایه ای (مادی و معنوی) که برای دیدن این نمایش صرف کرده است، به خانه بفرستد.

بدون شک اجرای نمایش  قرارداد با مرگ!  طی یک دهه اخیر، از آن دست آثاری است که توانسته به مصداق بارز و تام و تمام کلام، بیانگر و بازتاب دهنده قدرت و هنر بازیگری به عنوان یک فن سخت و قابل مطالعه باشد.

نمایش  قرارداد با مرگ  هر روز به جز شنبه ها، ساعت 21 در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه می رود.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: ایرنا