تبیان، دستیار زندگی
برخى از عوامل سبب مى‏شود كه اشخاص به دام خودبزرگ‏بینى و استكبار گرفتار آیند و گمان كنند كه از دیگر بندگان خدا برترند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چه می‌شود که فکر می‌کنیم از دیگران برتریم؟


برخى از عوامل سبب مى‏شود كه اشخاص به دام خودبزرگ‏بینى و استكبار گرفتار آیند و گمان كنند كه از دیگر بندگان خدا برترند.


غرور

پیدایش منش خودبزرگ بینی و استکبار شخصی و فردی و یا پدیده اجتماعی ، به عوامل چندی ارتباط داده شده است. به این معنا که استکبارورزی ،چه از سوی فرد یا جامعه ، بازتاب و برآیند ، عواملی چند است که زمینه پیدایش و بروز آن را در انسان و جامعه فراهم می آورد.

قرآن عواملی چند را برای پیدایش و یا زمینه های پیدایش استکبار بیان کرده است .

از آن میان می توان به مال و ثروت ( زخرف آیه 51 و یونس آیه 88) قدرت نظامی و موقعیت سیاسی (زخرف آیه 51، فصلت آیه 15) فقر فرهنگی و عدم استقلال فکری( زخرف آیه 54 ، غافر آیه 47) توهم برتری در خلقت و آفرینش (ص آیه 75 و نیز اعراف آیه 7) کفر (بقره آیه 34) هوای نفس و خود پرستی ( بقره آیه 87) گناه و جرم پیشگی ( جاثیه آیه 31 و نیز یونس آیه 75) و غفلت از قدرت خداوند( فصلت آیه 15 و نیز قصص آیه 78) است.

هر یک از عواملی که قرآن به عنوان زمینه ها و عوامل پیدایش استکبار در انسان و جامعه یاد کرده است ، عواملی است که می توان در جوامع امروز استکباری به آسانی ردگیری و شناسایی کرد و در خوی و رفتار آنان یافت.

در ادامه به بررسی و بسط گزیده ای از این عوامل می پردازیم .

1- برترى‏بینى‏هاى توهمى

قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ (اعراف(7)، آیه 12)

«پس به فریب و نیرنگ، آنها را (از مقامشان) تنزّل داد. پس چون از آن درخت چشیدند عورتشان بر آنها نمایان شد و شروع كردند به از برگ درختان آن بهشت بر خود چسباندن. و پروردگارشان آنها را ندا داد: آیا من شما را از آن درخت نهى نكردم و به شما نگفتم كه همانا شیطان دشمن آشكار شماست؟»

خداوند موجودات را به صورت هاى مختلف آفریده و افراد هر صنف را نیز ویژگی هاى فردى در خلقت عطا كرده است.

ولى باید توجه داشت كه هیچ چیزى جز خدا شرافت و كرامت ذاتى، نفسى و استقلالى ندارد و هر موجودى هر چه دارد، از عنایت و فضل اوست.

پس باید از انتساب كرامت هاى ظاهرى به ذات خود پرهیز كرد و گرفتار توهم خودبینى نشد كه خودبینى، سرِ استكبار است.

نخستین مستكبر عالم، ابلیس بود كه از همین جا لغزید. او وقتى مأمور به سجده بر آدم شد، به خلقت خود نگریست و با توجه به خلقت خود از آتش و خلقت آدم از خاك از سجده كردن بر او خوددارى ورزید، زیرا او آتش را از خاك برتر شمرد و خود را مقدم بر آدم دانست.

یهودیان نیز گاه گرفتار همین توهمات باطل شده‏اند و گمان برده‏اند كه نژادشان از سایر نژادها برتر است. هم اكنون نیز نژادپرستان صهیونیست در سایه همین افكار باطل، دچار استكبار و خودبرتربینى شده‏اند و از هر گونه ظلم و ستم بر ملت مظلوم فلسطین و نیز كشورهاى همسایه خود خوددارى نمى‏كنند. آنان گمان مى‏كنند كه از نژاد برترى هستند و سایر انسانها باید در خدمت آنان باشند.

كسانى كه مهذّب نیستند پس از دسترسى به اطلاعات و علوم گوناگون، گرفتار غرور علمى مى‏گردند و به واسطه آن علم- گرچه علوم دینى باشد- مغرور مى‏شوند و دیگر حاضر به شنیدن سخنان و نظریات دیگران نیستند و غیر خود را بر حق نمى‏شمرند و گوش به سخنان آنان نمى‏دهند

2- امكانات و قدرت اقتصادى

وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِیمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ ... (احقاف (46)، آیه 26)

و به راستى كه ما به آنها در چیزهایى (از نظر توان جسمى و اموال و اولاد) قدرت و تمكّن داده بودیم كه شما را در آن چیزها تمكّن نداده‏ایم ... 

اقوامى كه داراى تمدن هاى عظیم گشته و در سایه امكانات عظیم اقتصادى، قدرت و شوكت كم‏نظیر به دست آورده‏اند، همین قدرت و تمكین در زمین، آنان را به طغیان و خیره‏سرى كشانده است.

آیه یاد شده درباره قوم عاد است كه داراى چنان قدرتى بودند كه قرآن كریم مى‏فرماید چنان قدرت به شما داده نشده است.

علت استكبار فرعون و نمرود و امثال آنها نیز از همین جا ناشى مى‏شود؛ زیرا آنها گمان مى‏كنند كه چون قدرت ظاهریشان از دیگران برتر است، كسى را نمى‏رسد كه آنان را راهنمایى كند و یا به راه راست فرا بخواند. همین سرّ استكبار آنهاست.

قدرت نظامى و اقتصادى برخى از رژیم هاى كنونى جهان همچون آمریكا نیز سبب شده كه آنها مستكبرانه به دیگر ملت ها بنگرند و خود را برتر تصور كنند.

آنان به همین جهت گمان مى‏كنند ارباب جهان هستند و دیگر كشورها باید خود را با آنها هماهنگ نمایند وگرنه كشورهاى سركش محسوب مى‏شوند كه باید مجازات گردند.

3- احساس بى‏نیازى‏

كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى ، أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى (علق (96)، آیات 6- 7)

چنین نیست (كه آنها این نعمت‏ها را شكر كنند بلكه) به یقین انسان طغیان مى‏كند ، از اینكه خود را بى‏نیاز بیند.

مترفان كه از امكانات مادى فراوان برخوردارند ، به سوى خوشگذرانى و ولنگارى مى‏گرایند و از پذیرش قیود و قوانین محدود كننده آزادی هاى بى‏حساب، ابا مى‏ورزند.

از طرف دیگر، این غرقه بودن در نعمت ها روحیه خودبینى مى‏آفریند و گمان مى‏كنند كه در پیشگاه خدا ارج و قرب خاصى دارند كه دیگران از این ارج و قرب محرومند.

باید توجه داشت كه هیچ چیزى جز خدا شرافت و كرامت ذاتى، نفسى و استقلالى ندارد و هر موجودى هر چه دارد، از عنایت و فضل اوست. پس باید از انتساب كرامتهاى ظاهرى به ذات خود پرهیز كرد و گرفتار توهم خودبینى نشد كه خودبینى، سرِ استكبار است

4- غرور علمى‏

فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِۆُون (غافر (40)، آیه 83)

پس چون فرستادگانشان دلایل روشنى براى آنها آوردند آنها به آنچه از دانش در نزدشان بود (علوم مربوط به عقاید فاسده و امور دنیایشان) دل خوش كردند (و معارف انبیا را ترك نمودند) و (سرانجام) آنچه بدان استهزا مى‏كردند بر آنها وارد شد و آنان را فرا گرفت.

كسانى كه مهذّب نیستند پس از دسترسى به اطلاعات و علوم گوناگون، گرفتار غرور علمى مى‏گردند و به واسطه آن علم - گرچه علوم دینى باشد - مغرور مى‏شوند و دیگر حاضر به شنیدن سخنان و نظریات دیگران نیستند و غیر خود را بر حق نمى‏شمرند و گوش به سخنان آنان نمى‏دهند.

بسیارى از مخالفان انبیاء، از همین قشر بودند كه به علوم خود مى‏نازیدند و آنها را برتر از سخنان پیامبران مى‏دانستند. جبهه‏گیرى‏هاى بسیارى از عالمان اهل كتاب در مقابل رسالت پیامبر اكرم (صلی الله علیه واله وسلم) از همین مقوله بود كه خداوند متعال آنها را به عذاب دردناك بشارت داده است. (توبه (9)، آیه 34)

در جهان كنونى نیز كه بسیارى از مسائل پیرامون مسأله تضاد دین و علم از طرف برخى از افراد مطرح مى‏شود از همین مطلب نشأت مى‏گیرد.

آنان گمان مى‏كنند كه علوم متداول در جهان و به ویژه اكتشافات جدید علمى، آنان را بى نیاز از دین نموده و تكیه بر علوم روز مى‏تواند آنان را به خوشبختى و كامیابى نهایى برساند. از این رو در برابر حركت هاى دینى موضع مى‏گیرند و گرفتار استكبار مى‏گردند.

5- جرم‏پیشگى‏

وَأَمَّا الَّذِینَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنتُمْ قَوْمًا مُّجْرِمِینَ (جاثیه (45)، آیه 31)

و اما كسانى كه كفر ورزیدند (به آنها گفته مى‏شود) مگر نه این بود كه نشانه‏هاى (توحید و كتاب) من بر شما خوانده مى‏شد، اما شما تكبر ورزیدید و گروهى مجرم و گنهكار بودید؟

بخش قرآن تبیان


منبع: بیانات آیت الله ضیاءآبادی