تبیان، دستیار زندگی
وقتی درسال ۱۳۸۰ رئیس جمهور وقت ایران در محل ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا کرد با چشمانی گریان شعری خواند که بعدها برخی گفتند که نحوه حضور وی در روز ثبت نام تأثیر زیادی بر جلب رأی مردم داشت. سید محمد خاتمی وزیرفرهنگ و ارشاد دولت هاشمی و رئیس جمهو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی کاندیداها احساس تکلیف می‌کنند


وقتی درسال 1380 رئیس جمهور وقت ایران در محل ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا کرد با چشمانی گریان شعری خواند که بعدها برخی گفتند که نحوه حضور وی در روز ثبت نام تأثیر زیادی بر جلب رأی مردم داشت. سید محمد خاتمی وزیرفرهنگ و ارشاد دولت هاشمی و رئیس جمهور دوران اصلاحات این بیت را خواند: «در عاشقی گریز نباشد زسوز و ساز/ استاده‌ام چوشمع، مترسان زآتشم».

انتخابات

به گزارش تبیان به نقل از الف؛ بعدها از این بخش از ثبت نامش در تبلیغاتش بسیار استفاده شد. اما نحوه حضور برخی دیگر از کاندیداها به شکل دیگری بود. آنها نه تنها شعری در روز ثبت نامشان نخواندند بلکه در کنار شیوه های دیگر، از شیوه ای در تبلیغات انتخاباتی شان کمک گرفتند که از آغاز انقلاب اسلامی ایران در زبان سیاسی– اجتماعی کشور رایج شد و هنوز هم ادامه دارد.

شیوه ای که خاتمی هم شاید نتوانست از آن دل بکند و در کنار خواندن شعر، از آن در شعارهای تبلیغاتی اش بهره جست. شیوه ای که در قالب این عبارت هنوز هم بر سر زبانها جاری است: «اگر امروز پای به میدان انتخابات می گذارم، به خاطر احساس تکلیفی است که می کنم ...» این عبارت را بارها شنیده ایم . بازهم خواهم شنید. حتی در همین دوره از انتخابات نیز این عبارت را از زبان برخی از نامزدهای انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری می شنویم. عبارتی که در طول این سالها توانست بسیاری را بر سر کرسی شورای شهر، مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و مجلس خبرگان رهبری بنشاند. چه بسیار مردم نیز بر پایه همین شیوه به پای صندوق های رای رفتند و به کاندیدای خود رای دادند.

این گزارش، فارغ از آنکه نیت واقعی کسانی که از این شیوه در انتخابات استفاده می کنند چه بوده و چه هست، می خواهد از نگاهی جامعه شناختی به این پاسخ برسد که دلیل اینکه این افراد پیش از هرچیزی از این احساس سخن می گویند، چیست؟ به عبارت دیگر جامعه ما دچار چه نوع ساختاری است که افراد بیشتر از آنکه به تبلیغ داشته ها و توانایی شان بپردازند از این منظر به آمدنشان نگاه می کنند. آیا جامعه ومردم به کسانی که این گونه وارد عرصه انتخاباتی می شوند بیشتر گرایش دارند؟ آیا زبان اجتماعی کشورمان به گونه ای است که چنین رفتاری بهتر پاسخ می دهد یا این که این ادعا بهانه ای است برای جمع کردن آرای مردم؟

برای رسیدن به پاسخ این پرسش، با چندین جامعه شناس تماس گرفته شد. برخی از آنها، سوژه مورد بحث را در حوزه کاری خود ندانستند و از دادن پاسخ سر باز زدند. برخی دیگر پس از چند روز شک و تردید در دادن پاسخ، تنها به این دلیل که ممکن است دردسری برایشان پیش بیاید از گفت وگو و نوشتن چند خطی در این باره منصرف شدند. اما عده ای دیگر که نظرات شان را پایینتر خواهید خواند، نه تنها سوژه را سیاسی ندانستند که در سرانجام رساندن آن نیز همکاری کردند. اگر چه یکی دونفر شان هم علاقه ای به آوردن نامشان در گزارش نداشتند.

حمیدرضا جلایی پور، می گوید:«وقتی جامعه ما از شفتگی سیاسی رنج می برد، طبیعی است که ورزشکاران وهنرمندان وارد عرصه انتخابات در زمینه های مختلف شوند. در جامعه هر چند سال یک بار انتخابات برگزار می شود و بالاخره مردم شرکت می کنند. مقامات نیز علاقمندی خود را نسبت به شرکت مردم نشان می دهند

امیدوارم واقعا عمل شود

جامعه شناسی که نخواست نامش در گزارش بیاید، دلیل انتخاب چنین شیوه ای از سوی برخی نامزدهای انتخاباتی را زبان رایج درکشور می داند: «درهر نظام اجتماعی یک زبان رایج می شود که آن زبان پس از مدتی جزو ارزش های رسمی آن جامعه می گردد. در ایران نیز از آنجا که ارزش های رسمی ما دینی است، طبیعی است استفاده از این نوع زبان و شیوه برای جلب آرای عمومی بیشتر شود. مثلا در جامعه کمونیستی و یا نظام سرمایه داری زبان دیگری حاکم است که نامزدهای انتخاباتی شان درتبلیغات انتخاباتی شان از آن استفاده می کنند. اما به شرط آنکه این احساس تکلیف تنها یک توجیه انتخاباتی نباشد و واقعا به آن عمل شود.»

او در ادامه می گوید: اگر در جامعه ای این گونه است، حتماً طرفدار دارد. این یعنی این که جامعه چنین ادعایی را از طرف نامزدهای انتخاباتی پذیراست. اما از طرف دیگر اگر هدف و منظور نامزدها، گرفتن پست بالاتر باشد، طبیعی است که مردم هم آن را نپذیرند و این ادعا بیشتر از آنکه مردم را جذب کند باعث دافعه آنان می شود.

انتخابات

نیت خوانی نکنیم

عماد افروغ، جامعه شناسی است که ترجیح می دهد نیت خوانی نکند. اما در این باره حرفهایی نیز برای شنیدن دارد. او که در صحبت هایش چندین بار جمله «نیت خوانی نمی کنم» را تکرار می کند، می گوید: «خدا ی نکرده نباید این موضوع را این گونه تفسیر کرد که بحث طرح احساس تکلیف از سوی برخی کاندیداها صرفاً به مثابه یک تاکتیک است. زیرا برخی کاندیداها با توجه به شناختی که از جامعه دارند احساس می کنند با این عنوان کارهای خود را بهتر پیش می برند. البته نباید وارد نیت خوانی شد. اما نکته ای که نباید از آن غافل ماند این است که صرف نظر از شایستگی ها که مستقلا باید مورد بررسی قرار گیرد مردم باید بتوانند داوری روشنی از این موضوع داشته باشند. در جامعه دینی ما به خصوص پس از انقلاب اسلامی، به دلیل نشر برخی عقاید و تفاسیر خاص از اسلام، تکلیف گرایی مقداری پررنگ شده است. به نظرم بد هم نیست. کسی هم مخالف پررنگ شدن احساس تکلیف و تکلیف گرایی نیست. اما به شرط آن که حق وتکلیف با هم مطرح شود. نگرش تکلیف گرای صرف مخصوصاً وقتی که این نگرش متوجه مردم شود، ضایعاتی دارد. تبعات سویی دارد. یعنی اینکه مرد م فقط تکلیف دارند اما حق ندارند که این درست نیست. حال اگرکاندیدایی بخواهد ازاین احساس تکلیف گرایی استفاده کند و از آن برای ایفاد و تحقق حقوق مردم استفاده کند، مشکلی در استفاده از این شیوه نیست، به شرط آن که تنها در لفظ باقی نماند و به حق مردم هم پایبند باشد و همه چیز را تنها در تکلیف گرایی نبیند. باز هم تکرار می کنم، نمی خواهم نیت خوانی کنم، اما هرکسی که احساس تکلیف می کند باید بداند که با احساس تکلیف تنها کاری پیش نمی رود. با یک احساس خوب نمی توان ادای وظیفه کرد. در کنار آن باید طرح وبرنامه هم داشت.»

اما جامعه شناس دیگری که نبود احزاب در جامعه را دلیل متداول شدن چنین شیوه هایی در یک اجتماع می داند، می گوید: «جامعه ای که فاقد تحزب باشد به آن صورت نمی تواند از تجربه متراکم سیاسی استفاده کند. برای همین خواه ناخواه با چنین شیوه هایی مواجه خواهیم بود که البته به خودی خود اشکالی ندارد. البته این وظیفه روشنفکران وصاحبان رسانه و جراید است که بتوانند مردم را درانتخاب درست یاری دهند.»

افروغ:نمی خواهم نیت خوانی کنم، اما هرکسی که احساس تکلیف می کند باید بداند که با احساس تکلیف تنها کاری پیش نمی رود. با یک احساس خوب نمی توان ادای وظیفه کرد. در کنار ن باید طرح وبرنامه هم داشت

مردم خوب تشخیص می دهند

وقتی از جعفرشرف شاهی می پرسم چرا برخی از نامزدهای انتخاباتی مثلا کاندیداهای انتخابات شورای شهر درسال جاری «احساس تکلیف» را دلیل آمدنشان به میدان می دانند در حالیکه وقتی به سابقه شان برمی گردیم، چیزی دراین باره پیدا نمی کنیم و جنبه های دیگر زندگی شان از جمله تخصص در حوزه هنر و ورزش بیشتر نمود دارد تا جنبه های شرعی ودینی آنها، پاسخ می دهد: «خب چه اشکالی دارد. مطمئناً این عبارت آن قدر احساس برانگیز نیست که اگر مثلا بگویند آمده ایم تا پست و مقام بگیریم. یا فلان قدر ثروت داریم. برای آن که استفاده از این شیوه در جامعه دینی ما جا افتاده است و به عبارتی زبان اجتماعی ما شده است. این شیوه اگر نتواند مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب کند، حداقلش این است که مردم در برابرش حالت تدافعی نخواهند داشت. آیا به نظر شما اگر کسی صادقانه بگوید آمده ام پست بگیرم، مردم به او رأی خواهند داد؟ بنابراین شاید واقعا همینطور است و احساس دِینی به گردن دارد که فکر می کند این گونه می تواند آن را ادا کند. البته باز تاکید می کنم که مردم سره را از ناسره تشخیص می دهند. هر چقدر هم یک نفر بگوید احساس تکلیفم مرا به این کار واداشت.»

لوازم انتخابات ،امکان اجتماع نهادهای مردمی است

اما نگاه حمید رضا جلایی پور جامعه شناس و مهدی سنایی نماینده نهاوند به مسئله جور دیگری است.

حمیدرضا جلایی پور، می گوید:«وقتی جامعه ما از آشفتگی سیاسی رنج می برد، طبیعی است که ورزشکاران وهنرمندان وارد عرصه انتخابات در زمینه های مختلف شوند. در جامعه هر چند سال یک بار انتخابات برگزار می شود و بالاخره مردم شرکت می کنند. مقامات نیز علاقمندی خود را نسبت به شرکت مردم نشان می دهند. اما برگزاری انتخابات به یک سری شرایط و لوازم نیازمند است. لوازم انتخابات حضور احزاب شفاف و رقیب، امکان اجتماع و تشکل های نهادهای مردمی، رعایت حقوق شهروندی _ازجمله حقوق سیاسی شهروندان_ است.

انتخابات

این استاد جامعه شناسی می گوید: من به ورزشکاران و هنرمندان اصلا انتقاد نمی کنم که چرا برای شرکت در انتخابات شورا شرکت کردید و چرا برخی از شما بخاطر احساس تکلیفتان به میدان آمده اید؟ وی می افزاید: «من به مسوولان کشور انتقاد می کنم که این چه نوع اداره سیاسی جامعه است. از یک طرف انتخابات داریم و از طرف دیگر لوازم لازم برای برگزاری انتخابات را فراهم نمی کنیم. طبیعی است که این گونه می شود.»

جلایی پور می گوید: «در تمام دنیا 6 ماه مانده به انتخابات کاندیداهای احزاب مشخص است. 2 الی 3 نفر با برنامه های مشخص و دقیق با هم رقابت می کنند. پشت هر کدام از این کاندیداها تشکل، احزاب، نیروهای سیاسی و مدیران در سطوح مختلفی قرار دارند که در صورت برنده شدن، کشور را اداره کنند. درحالی که در کشور ما هنوز نامزد اصولگراها مشخص نیست و همه همدیگر را متهم می کنند. کاندیدای دولت مشخص نیست. خوب این صحنه سیاسی آشفته است و خود مدیران نمی دانند چه می شود. در حال حاضر متاسفانه کشور ما با ضعف در ساماندهی روبه رو است؟»

حمیدرضا جلایی پور با بیان اینکه اگر می خواهیم کشور به طرف وضعیت نرمال حرکت کند، مسوولان کشور باید اجازه دهند، هر حزبی با کاندیدای اصلی شان در انتخابات شرکت کند، می افزاید: «این گونه می توان یک انتخابات مطلوب برگزار کرد. در این راستا نیز هر کاندیدایی باید با از برنامه ها و اهدافش بگوید. اینکه برای بحث آسیب های اجتماعی و مشکلات اقتصادی جامعه چه برنامه ای دارد. نه آن که هرکسی بیاید و بگوید بخاطر احساس تکلیف به میدان آمده ام.»

سنایی هم معتقد است، بخش عمده‌ای از این وضعیت ناشی از احساس تکلیف‌هاست و یکی از مشکلات در حوزه سیاسی را همین احساس تکلیف کردن ها می داند. او می گوید:«اگر افراد کمتر احساس تکلیف کنند، شاید شاهد ترافیک کاندیداها برای ورود به عرصه انتخابات نباشیم. کثرت کاندیداها و اعلام آمادگی تعداد زیادی از اشخاص برای حضور درانتخابات را نباید مثبت تلقی کرد، چرا که این امر نشانگر سازمان نیافته بودن فعالیت‌های سیاسی در کشور و به صورت مشخص عدم حضور احزاب قوی و تاثیرگذار است. باور کنیم عرصه انتخابات، عرصه حضور و احساس تکلیف جمع قابل توجهی از افراد با تجربه‌های بالای سیاسی است.»

بخش سیاست تبیان