تبیان، دستیار زندگی
قرآن کریم سراسر تفکر یا دعوت به تفکر است و خداوند در آیات بسیاری امر به تفکر و تدبر کرده است. به گونه‌ای که در بیش از سیصد آیه مردم به تفکر و تذکر و تعقل دعوت شده اند، و یا به پیامبر استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی می‌آموزد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درکی آگاهانه از دین داشته باشیم !


قرآن کریم سراسر تفکر یا دعوت به تفکر است و خداوند در آیات بسیاری امر به تفکر و تدبر کرده است ، به گونه‌ای که در بیش از سیصد آیه مردم به تفکر و تذکر و تعقل دعوت شده اند، و یا به پیامبر استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی می‌آموزد.


تدبر

امر به تفکر در قرآن کریم به راه‌های مختلف و روش‌های گوناگون تذکر داده شده است ؛گاه انسان متفکر راه یافته و واجد نور با انسان غیر متفکر و فرورفته در ظلمات مقایسه شده و برتری مسلم اهل تفکر و علم و نور گوش‌زد گردیده است: (أَوَ مَن كَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا كَذَلِكَ زُیِّنَ لِلْكَافِرِینَ مَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ : و آیا كسى كه مرده بود (به مرگ كفر و بى‏ایمانى) پس ما او را (به وسیله هدایت به دین) زنده كردیم و براى او نورى (از ایمانش) قرار دادیم كه با آن در میان مردم راه مى‏رود (زندگى مى‏كند) همانند كسى است كه به مثل در تاریكى‏ها (ى انحراف اعتقادى و عملى) است و از آن بیرون‏شدنى نیست؟! این گونه براى كافران آنچه به جا مى‏آورند آراسته جلوه داده شده است.)[1]

این تفکر و تأمل، در آیات و نشانه‌های خداوند یکتا نیز واجب است و خداوند در قرآن ،خود حتی در یک آیه نیز بندگانش را امر نفرموده که نفهمیده به قرآن و یا به هر چیزی که از جانب اوست ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه بپیمایند.

آیات نخستین

خداوند متعال در اولین آیات نازل شده بر خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) بر اهمیت دانش و آگاهی و جایگاه آن نزد حضرت حق ، تأکید کرده و به رسول خویش دستور به قرائت می‌دهد. قرائتی که توأم با تفکر و تأمل در آیات می‌باشد: (اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ )

تكرار «اقْرَأْ » در این سوره، اضافه بر اینكه اهمیت قرائت را می‌رساند به این نكته توجه می‌دهد كه خوانا شدن و به وجود آمدن ملكه قرائت نیاز به تكرار و تلقین و تمرین دارد.

«الْأَكْرَمُ» را در اینجا افزود كه مقام شامخ دانش را بشناساند كه هیچ نعمتى حتى هستى و آفرینش با نعمت عظماى علم برابرى نمی‌كند.

قرآن راه خویش را سراسر تفکر معرفی می‌نماید و می‌گوید: (إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُۆْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِیرًا :حقّا كه این قرآن (جامعه انسانى را) به پایدارترین و استوارترین طریقه و آیین هدایت مى‏كند، و مۆمنانى را كه پیوسته عمل‏هاى صالح به جا مى‏ آورند بشارت مى‏دهد كه براى آنها (در دنیا و آخرت) پاداشى بزرگ است. )[2]

صواب‌تر بودن و با قوام‌تر بودن طریق، مربوط به صواب‌ تر بودن راه فکری آن است و آنانکه به این راه می‌روند بشارت داده شدگانند.

درک آگاهانه از دین داشته باشید

یکی از آیاتی که در این زمینه اهمیت فراوان دارد آیه (وَالَّذِینَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا :و آنان كه چون به نشانه‏هاى پروردگارشان (از وحى و قرآن و موعظه) تذكر داده شوند در مقابل آن (همانند) كران و كوران نمى‏افتند (بلكه با شنوایى قلبى و دید باطنى به آن مى‏نگرند.)[3] است که مسلما اشاره به عمل كفار ندارد، چرا كه آن‌ها به آیات الهى اصلا اعتنایى ندارند.

عابدان درگاه حق کسانی هستند که حتی آیات قرآن را نیز با درک و تأمل و پس از پذیرش حق بودنشان می‌پذیرند و چشم و گوش بسته تن به اعتقاد یا کاری نمی‌دهند. تزلزل چنین انسانی بسیار دشوار یا حتی غیر ممکن خواهد بود

اصولا درک آگاهانه از مذهب ،سرچشمه اصلى مقاومت و پایدارى و ایستادگى است، چرا كه چشم و گوش بستگان را به آسانى مى‏توان فریب داد با تحریف مذهب از مسیر اصلى منحرف ساخت، و آن‌ها را به وادى كفر و بى‌ایمانى و ضلالت كشاند.

این‌گونه افراد آلت دست دشمنان و طعمه خوبى براى شیطان‌اند، تنها مۆمنان ژرف‏اندیش و بصیر و سمیع‏اند كه چون كوه ثابت مى‏مانند و بازیچه دست این و آن نمى‏شوند.

در نتیجه معنای آیه چنین خواهد بود که عابدان درگاه حق کسانی هستند که حتی آیات قرآن را نیز با درک و تأمل و پس از پذیرش حق بودنشان می‌پذیرند و چشم و گوش بسته ، تن به اعتقاد یا کاری نمی‌دهند. تزلزل چنین انسانی بسیار دشوار یا حتی غیر ممکن خواهد بود.

تفکر

در آیه 18 سوره زمر [4] خداوند بندگانی را بشارت می دهد که گفتار را گوش داده و بهترین را پیروی می‌کنند و آنان را دارندگان مغز می‌خواند، و بالاترین تمجید را از ایشان می‌کند.

مسلما مراد آیه هر کسی نیست، بلکه این ، شأن انسان عاقل و صاحب خرد و اهل تفکر است ؛ کسی که می تواند سخن را بشنود، نقّادی کند و سره را از ناسره جدا نماید؛ زیرا جدا کردن صحیح از سقیم و رشد و هدایت از غیّ و ضلالت، ممکن نیست، مگر با تفکر، آن هم فکر صحیح و درست و منطقی.

بر این اساس ، خداوند نه تنها میان انسان‌هایی که از عقل خود بهره می جویند و پیرامون مسائل اندیشه می‌کنند با سایر افراد تفاوت قائل است، بلکه انسان‌های متفکر را ثنا گفته و از آن‌ها با شکوه یاد می‌کند .

آن‌ها را تأیید و تمجید کرده و به عنوان نمونه معرفی می‌کند؛ چرا که آن‌ها اهل تفکر و تدبر در آیات الهی‌اند، آنان صاحبان درجات خاص نزد خدایند، آن‌ها اهل هدایت و صاحبان درون‌های پاک و بی‌آلایش و روشنند، و با این ملاک بر تمام موجودات ترجیح دارند.

نتیجه انتخاب مدبرانه

انسانی که پروردگار خویش را شناخته و بداند او را به چه منظور آفریده است و از جایگاه و منزلت خویش در جهان آگاهی یابد ،تن به ذلت و خواری نمی‌دهد. چنین انسانی علاوه بر آنکه کرامت خویش را پاس می‌دارد ، به دیگران نیز احترام گذاشته و رفتاری کریمانه با مردمان خواهد داشت.

تفکر و تأمل، در آیات و نشانه‌های خداوند یکتا نیز واجب است و خداوند در قرآن خود حتی در یک آیه نیز بندگانش را امر نفرموده که نفهمیده به قرآن و یا به هر چیزی که از جانب اوست ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه بپیمایند

از این روست که انبیاء و اولیای الهی همواره بر لزوم داشتن آگاهی و تفکر نمودن در امور تأکید کرده‌اند.

تعالیم انبیاء و اولیاء مبتنی بر عقل و علم می‌باشد و از مردمان خواسته‌اند آگاهانه و از روی تدبر به آنان روی آورند و از جبر و زور دوری گزیده‌اند تا افراد ایمانی راسخ به آنان آورده و ثابت‌قدم باشند.

خدای متعال در مقام مذمّت و نفی پیروی چشم و گوش بسته فرمود: (وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاۆُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلاَ یَهْتَدُونَ : و چون به آنها (به مشركین و كفار) گفته شود: از آنچه خدا فرو فرستاده پیروى كنید، گویند: (نه،) بلكه از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم پیروى مى‏كنیم. آیا (پیروى مى‏كنند) هر چند پدرانشان چیزى را تعقّل نمى‏كردند و (به راهى) هدایت نمى‏یافتند؟)[5]

منطق عملی قرآن کریم اجازه نمی‌دهد مردمان، رهبران و پیشوایان خود را چشم و گوش‌ بسته دنبال کنند و چنین کاری را سبب تباهی زندگی این جهانی و زندگی آن جهانی مردم می‌داند.

شناخت‌های قلبی و ملاک‌های عقلی و عملی نمونه‌های عینی اجازه پیروی و فرمان‌برداری چشم و گوش‌بسته را نمی‌دهد.

نتیجه

هدف اسلام تربیت انسان‌هایی ثابت قدم و تزلزل‌ناپذیر است تا به وسیله آن‌ها بتواند راه جهانی شدن و آزادی تمامی مردمان از چنگال ظلم و بی‌عدالتی در پیش گیرد و این مهم جز از طریق انتخاب آگاهانه و تعقل و یقین مسلمانان به حق بودن دین اسلام ممکن نخواهد شد.

از این رو پیامبر (صلی الله علیه و آله) هیچ کس را به پذیرش اسلام مجبور نساختند و شعار (لا إکراه فی الدین) سر دادند تا افراد روی یقین و با ایمانی راسخ به اسلام روی آورده و برای آن تلاش نمایند.

پی نوشت ها :

[1]. انعام/122

[2]. اسرا/9

[3]. فرقان/73

[4]. (ألَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ )

[5]. بقره/170

فرآوری: زینب مجلسی راد

بخش قرآن تبیان       


منبع: پایاننامه کارشناسی ارشد «حرمت و کرامت انسان در سیره معصومین (علیهم السلام)، آمنه اسفندیاری.