درسی از زلیخا !
وقتی زلیخا از حضرت یوسف (علیهالسلام) تقاضای کامجویی کرد، قبل از این کار ،پارچه ای برداشت و بر روی خدایش (بت) انداخت و گفت: دیگر خدا نمیبیند؛ و از خدایش هم عذر خواهی کرد.
زلیخایی که بت پرست است از یک سنگی به دست تراشیده، حیا کرد و پارچه ای بر روی آن نهاد که گناهی را که انجام میدهد خدایش نبیند و حیای بین خود و خدایش (بت) را حفظ نمود.
ما در برابر خدای خود ، ودر خلوت وجودی خود چگونه رفتار می کنیم؟
فکر می کنیم در خلوت هستی کسی ما را نمی بیند؟
دروغ میگوییم و ادعای مسلمانی میکنیم؟! ادعا میکنیم که قرآن را قبول داریم.
اگر راست میگویی که مسلمانی، هیچ وقت تنها نیستی، تو سرّ و علن نداری، برای تو همیشه علن است.
مرحله بالاتر آن است که آن موجودی که بر تمام وجودت احاطه دارد، او «عالِم الْغَیْبِ وَ الشَّهادَة» است.
این آیه شریفه را دقت کنید که چه قدر زیبا است وقتی که میخواهد مسئله فرشتگان را تعبیر کند اوّلش میگوید:
«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ :
و به یقین ما انسان را آفریدیم و آنچه را كه نفسش بدان سبب در او وسوسه مىكند مىدانیم و ما به او از رگ گردن و رگهاى خونش نزدیكتریم.(16 ، ق)
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ :
(به یاد آر) آن گاه كه آن دو (فرشته) دریافتكننده، از راست و از چپ او نشسته (افكار و اعمال او را) دریافت مىكنند.(17 ، ق)
میگوید من از رگ گردن به تو نزدیکتر هستم. به عبارتی در این عبارت ، نزدیک بودن خدا و حضور او در همه حال را با بیانی زیبا یادآور می شود و این یعنی
عالم محضر خدا است، در محضر خدا گناه نکنید
ما چه بدانیم و بخواهیم و چه ندانیم و نخواهیم، جهان، محضر خداست. اگر این را بدانیم و به آن مۆمن باشیم و اگر خدا را حاضر و ناظر بدانیم و در عین حال او را از داشتن جا و مکان، منزه بدانیم و خانه دل را از غیر خدا پاک سازیم، به کمالات نفسانی میرسیم و محیط زندگی را محل رشد و تکامل خود و دیگران قرار میدهیم.
فرق است بین اینکه ما عالم را سراسر، محل حضور خدا و محضر او بدانیم یا آن را محل غیبت او بشناسیم.
و چه راحت حیای بین خودمان و خدایمان را از بین بردیم و از هیچ گناهی در مقابلش چشم پوشی نکردیم، از گفتههایش چه راحت عبور کردیم و چه راحت حضورش را نادیده گرفتیم در حالی که امام حسین علیهالسلام فرمود: عمیت عین لا ترک علیها رقیبا(خداوندا کور باد چشمی که تو را نبیند)
بزرگترین وظیفه ما در عالم چیست؟
چنین دیدگاهی ما را از غفلت میرهاند و پیوسته ما را به حضور میطلبد. به قول خواجه شیراز:
«حضوری گر همی خواهی از او غافل مشو حافظ متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها»
در این آینه زیبای جهان هستی، باید جمال محبوب و زیبایی خیرهکننده او را مشاهده کرد.
مراقب حیای بین خود و خدایمان باشیم
بعضی از ما انسان ها یادمان رفته است که عالم محضر خداست؛ و چه راحت حیای بین خودمان و خدایمان را از بین بردیم و از هیچ گناهی در مقابلش چشم پوشی نکردیم، از گفتههایش چه راحت عبور کردیم و چه راحت حضورش را نادیده گرفتیم در حالی که امام حسین علیهالسلام فرمود: عمیت عین لا ترک علیها رقیبا(بحارالانوار، ج 98، ص 226) : (خداوندا کور باد چشمی که تو را نبیند.)
خداوندی که فرمود:
حجاب بگیرید از نامحرم و خودتان را بپوشانید؛ ولی نمیدانم چرا بعضیها حجاب را گرفتن اما...... نه در مقابل نامحرم بلکه در برابر خداوند، حجابی بین خودشان و خدایشان گرفتند که سالها آن حجاب از خدا دورشان کرد.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منابع:
وبلاگ حجاب و عفاف
سایت حوزه
بیانات مرحوم حجت الاسلام آقا مجتبی تهرانی
مقاله وظیفه انسان در برابر هستی ، عالم محضر خداست ؛ نوشته دکتر احمد بهشتی