تبیان، دستیار زندگی
بارها این جمله را شنیده‌ایم هر که بامش بیش، برفش بیشتر این جمله دارای پیام‌های فراوانی برای ماست که چگونه توشه سفر خود را ببندیم تا موقعی که می‌خواهیم حساب آن را پس دهیم کمتر وقت بگیرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آخرین پیامبری که به بهشت می‌رود


بارها این جمله را شنیده‌ایم "هر که بامش بیش، برفش بیشتر" این جمله دارای پیام‌های فراوانی برای ماست که چگونه توشه سفر خود را ببندیم تا موقعی که می‌خواهیم حساب آن را پس دهیم ، کمتر وقت بگیرد.


حضرت سلیمان

یکی از نعمت‌هایی که خداوند به برخی از افراد داده ثروت و دارایی است که می‌تواند اسباب عذاب و گرفتاری برای انسان باشد و هر انسانی می‌تواند این ثروت و مال را در راه‌های مختلف خرج کند . اما آنچه مهم است این است که خداوند روزی درباره همین دارایی‌ها از ما حساب پس می‌گیرد.

از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله) روایت است: انما اتخوف على امتى من بعدى ثلاث خصال: ان یتاولوا القرآن على غیر تاءویله، اءو یتبعوا زلة العالم، او یظهر فیهم المال حتى یطغوا و یبطروا - همانا مى ترسم كه پس از من سه خصلت (خصلت: صفت، حالت، چگونگى اخلاقى و رفتارى.) در میان امت رواج یابد: اینكه قرآن را تأویل كنند و (به مدد تأویل) به معانى دیگرى جز معناى خودش برگردانند، یا اینكه از عالمى كه اشتباه كند پیروى كنند، یا اینكه مال و دارایى آنان فراوان شود تا تجاوز كار گردند و از بسیارى ناز و نعمت خود را گم كنند.

این جمله حدیث: (او یظهر فیهم المال - مال و دارایى آنان فراوان شود)، اشاره دارد به تمایلات تكاثرى و سرمایه دارى و غلبه كردن مال و مال طلبى بر شئون زندگى ، و مقصود از این ظهور و فراوانى مال ، تمایل گروهى از مردم به زندگى تكاثرى و سرمایه دارى، و استیلاى این نمودهاى مایه هلاكت بر همه شئون ایشان است

این حالت اجتماعى و اقتصادى زمانى پدید مى آید كه موضع الهى مال در معرض فراموشى قرار گیرد، و در آمد و مالكیت اندازه اى نداشته باشد، و براى انباشته شدن اموال در نزد عده اى مانعى دیده نشود، و دست بازرگانان و وارد كنندگان كالاها و تولیدكنندگان و كارخانه داران و مالكان و كسانى كه در میدان هاى اقتصادى همه گونه فعالیت مى كنند، باز شود تا هر اندازه بخواهند مال جمع كنند، و خود و كسانشان به اندازه اى كه دوست دارند از آن مصرف کنند.

در چنین اوضاع و احوال توده مردم با خطرى رو به رو مى شوند كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) آن را سبب طغیان و گردنكشى و خود گم كردن (گروه توانگر) دانسته است.

سلیمان (علیه السلام) با این همه ثروت فریب دنیا را نخورد و دنیا را در مسیر آخرت خرج کرد اما با این حال آخرین پیامبری است که در فردای قیامت به بهشت می‌رود زیرا خاصیت دنیا در این است که در حرام آن عقاب و در حلال آن حساب است. حسابرسی طولانی اموال سلیمان سبب می‌شود که او به عنوان آخرین پیامبر و فرستاده خدا قدم به بهشت گذارد

داستان حضرت سلیمان علیه السلام

در این باره ثروت حضرت سلیمان (علیه السلام) و عاقبت آن حضرت را که یک درس بسیار زیبا و آموزنده برای همه ماست مرور می‌کنیم.

سلیمان‌بن داوود از نادر پیامبرانی است که خداوند پادشاهی مشرق و مغرب زمین را به او داد و سال‌ها بر انسان‌ها، چهارپایان، مرغان و درندگان غالب و حاکم بود و زبان همه موجودات را می‌دانست که زبان از توصیف قدرت عظیم او قاصر است.

درباره ثروت ایشان آورده‌اند که: فرشی داشت که جنیان آن را از حریر و طلا بافته بودند و هر زمان که می‌خواست به جایی برود روی آن فرش می‌نشست و هر جا و با هر سرعتی که می‌خواست، آن فرش وی را به مقصد می‌رساند.  آنقدر قدرت داشت که حتی باد نیز تحت اختیار او بود و با باد سخن می‌گفت.

میزی از طلا داشت که با یاقوت و جواهرات آراسته شده بود و سه هزار میز دیگر در اطراف او بودند (مخصوص علما، وزرا و بزرگان بنی‌ اسرائیل)

سلیمان (علیه السلام) صد فرسخ لشگر داشت، 25 فرسخ از جنیان، 25 فرسخ از پرندگان، 25 فرسخ از انسان و 25 فرسخ از حیوانات چهارپا. جنیان گوهرهای درخشان برایشان می‌آوردند.

در آشپزخانه‌های آن حضرت روزی 100 هزار گوسفند، 40 هزار گاو برای فقرا و مساکین و لشکریانش طبخ می‌شد ولی غذای خودش نان جو بود که آن را نیز با دست خود می‌پخت.

روزی دستور داد که کسی وارد قصر من نشود و خود عصایش را به دست گرفت و به بالاترین جای قصر رفت در حالی که به عصایش تکیه داده بود، به مملکت خویش نگاه کرده و شکرگزار خداوند بود.

ناگاه نظرش به جوانی خوش چهره و پاکیزه افتاد که از گوشه قصرش پیدا شد، فرمود: چه کسی به تو اجازه ورود به قصر را داده است، گفت: پروردگار تو، فرمود:‌ تو کیستی ؟ گفت: عزرائیل، فرمود: برای چه کاری آمدید، گفت: برای قبض روح تو.

سلیمان‌بن داوود از نادر پیامبرانی است که خداوند پادشاهی مشرق و مغرب زمین را به او داد و سال‌ها بر انسان‌ها، چهارپایان، مرغان و درندگان غالب و حاکم بود و زبان همه موجودات را می‌دانست که زبان از توصیف قدرت عظیم او قاصر است

سلیمان (علیه السلام) چون هیچ وابستگی به دنیا نداشت فرمود: به آنچه مأموری، انجام بده. عزرائیل جان ایشان را در همان حالت که به عصا تکیه داده بود قبض کرد.

چند روزی گذشت، مردم و اطرافیان او را می‌دیدند و گمان می‌کردند که زنده است. بعضی می‌گفتند چند روز غذا نخورده و نیاشامیده، پس او پروردگار ماست.

عده‌ای می‌گفتند او جادوگر است و سحر کرده که ما گمان کنیم ایستاده است. گروهی گفتند او پیامبر خداست و ...

خلاصه خداوند موریانه‌هایی را فرستاد که میان عصای او را بخورند تا عصا بشکند، وقتی عصا شکست و او به زمین افتاد به داخل قصر رفتند و متوجه شدند که چند روز است از دنیا رحلت کرده است.

نکته مهم داستان این است که سلیمان(علیه السلام) با این همه ثروت فریب دنیا را نخورد و دنیا را در مسیر آخرت خرج کرد اما با این حال آخرین پیامبری است که در فردای قیامت به بهشت می‌رود ؛ زیرا خاصیت دنیا در این است که در حرام آن عقاب و در حلال آن حساب است.

حسابرسی طولانی اموال سلیمان سبب می‌شود که او به عنوان آخرین پیامبر و فرستاده خدا قدم به بهشت گذارد. (التمحیص،ص6؛ بحارالانوار،ج14،ص74)

پس از این داستان درس می‌گیریم که نه تنها مال حلال و دنیا به خودی خود مذموم نیست ، بلکه دنیادوستی و استفاده صحیح از مخلوقات هم مذموم نیست.

استفاده غیرشرعی و وابستگی و یا پرستش دنیا مورد مذمت واقع شده که از آن به دنیای ملعون و یا مظلوم تعبیر می‌شود.

فرآوری: زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان  


منابع:

سایت فارس

سایت غدیر