تبیان، دستیار زندگی
فیلم‌های رفاقتی (Buddy Film) از گونه‌های سینمایی است كه در آن دو مرد یا دو زن در كاری با هم همراه می‌شوند. این دو اغلب از نظر شخصیتی با هم فرق دارند و همین تفاوت باعث پویایی درام می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خداحافظ رفیق!

نگاهی به تاریخچه فیلم‌های رفاقتی


فیلم‌های رفاقتی (Buddy Film) از گونه‌های سینمایی است كه در آن دو مرد یا دو زن در كاری با هم همراه می‌شوند. این دو اغلب از نظر شخصیتی با هم فرق دارند و همین تفاوت باعث پویایی درام می‌شود. گاهی برای تاكید بر تفاوت این دو شخصیت، نژادهای آنها با هم فرق دارد. فیلم‌های رفاقتی از معدود ژانرهایی است كه در سینمای آمریكا زنده ماند و حتی در دهه‌های اخیر نیز با مضامین و شكل‌های مختلف بروز پیدا كرد.

سینمای رفاقتی

در فیلم‌های رفاقتی اغلب دو مرد كنار هم قرار می‌گیرند و دوستی آنها مهم‌ترین بخش فیلم را شكل می‌دهد. این دو شخصیت گذشته متفاوتی دارند و زیاد پیش می‌آید كه در مورد یكدیگر دچار سوءتفاهم شوند؛ اما با پیش رفتن درام، دوستی آنها محكم‌تر می‌شود و یاد می‌گیرند به یكدیگر احترام بگذارند.

فیلم‌های رفاقتی این قابلیت را دارد كه با گونه‌های سینمایی دیگر تركیب شود. اغلب فیلم‌های رفاقتی یا داستانی جاده‌ای روایت می‌كنند، یا ماجرایشان در غرب وحشی می‌گذرد، یا كمدی است یا فیلم اكشن و خیلی هم پیش می‌آید كه هر دو شخصیت یا یكی از آنها پلیس باشد.

به گفته دیوید تامپسن، مورخ سینما فیلم‌های رفاقتی در آمریكا بیش از دیگر كشورها مثل فرانسه و انگلستان محبوب است.

ریشه فیلم‌های رفاقتی در سینمای آمریكا به ادبیات این كشور بازمی‌گردد. در قرن نوزدهم در داستان‌ های مارك تواین، دو شخصیت هاك فین و تام سایر و همچنین هاك فین و جیم برده در «ماجراهای هكلبری فین» نوشته شده در سال 1884 اولین الگوهای ماجراهای رفاقتی را شكل می‌دهند.

از طرفی در سینما از اوایل دهه 1930 تا سال‌های 1960، بازار فیلم‌های كمدی با دو شخصیت مرد در نقش‌های اصلی بسیار داغ بود. زوج لورل و هاردی و زوج ابوت و كاستلو در دهه 1930 و 1940 بسیار محبوب بودند و در میان فیلم‌های آنها «احمق‌ها در آكسفورد» لورل و هاردی از نمونه‌های ماندگار تاریخ سینماست.

یك زوج محبوب سینمای كمدی در دهه 1940، بینگ كرازبی و باب هوپ بودند كه كارشان با فیلم «جاده به سنگاپور» شروع شد و در طول دهه 1940 و حتی تا دهه 1960 ساخت فیلم‌های دونفره آنها ادامه پیدا كرد.

در دهه 1950 زوج دین مارتین و جری لوئیس بسیار موفق ظاهر شدند و در دهه 1960 زوج والتر ماتائو و جكلمون بسیار محبوب بودند. فیلم سال 1969 این زوج به نام «جفت ناجور» یكی از موفق‌ترین فیلم‌های كمدی رفاقتی است.

یكی از مسیرهای مناسب برای فیلم‌های رفاقتی، فیلم‌های رفاقتی با شخصیت پلیس است. جالب است بدانید سرمنشا چنین فیلم‌هایی «سگ ولگرد» ساخته سال 1949 آكیرا كوروساوا، كارگردان ژاپنی با حضور توشیرو میفونه و تاكاشی شیمورا در نقش‌های اصلی است.

در این فیلم رگه‌های طنز بسیار كم بود و بیشتر یك فیلم پلیسی با مایه‌های نوآر به شمار می‌رفت و سینمای رفاقتی را وارد مرحله‌ای جدید كرد.

دهه 1960 و 1970 همزمان بود با تغییرات اساسی در فرهنگ و ظهور جنبش‌های هنری و فرهنگی متعدد.

ریشه فیلم‌های رفاقتی در سینمای آمریكا به ادبیات این كشور بازمی‌گردد. در قرن نوزدهم در داستان‌ های مارك تواین، دو شخصیت هاك فین و تام سایر و همچنین هاك فین و جیم برده در «ماجراهای هكلبری فین» نوشته شده در سال 1884 اولین الگوهای ماجراهای رفاقتی را شكل می‌دهند

این تغییر و تحولات فرهنگی آشكارا سینما را تحت‌تاثیر قرار داد و تعدادی از بهترین فیلم‌های رفاقتی مثل «بوچ كسیدی و ساندنس كید»، «ایزی رایدر»، «كابوی نیمه‌شب»، «مترسك» و «بعدازظهر سگی» در همین دو دهه ساخته شد.

در دهه 1970 بود كه فیلم «شعله» در هند با الگوبرداری از فیلم‌های رقابتی ساخته و به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای هند بدل شد.

اواسط دهه 1970 و دهه 1980 شاهد روی پرده رفتن فیلم‌های رفاقتی بود كه در اغلب آنها یكی از دو مرد سفیدپوست بود و دیگری سیاهپوست. یكی از زوج‌های موفق این دوره جین وایلدر سفیدپوست و ریچارد پریور سیاهپوست بودند و «Silver Streak» و «Stir Crazy» از فیلم‌های موفق این دو بود.

یكی دیگر از چهره‌های مهم فیلم‌های رفاقتی این دوره ادی مورفی بود كه در فیلم «48 ساعت» در كنار نیك نولتی بازی كرد و با استقبال مخاطبان روبه‌رو شد.

دهه 1980، دهه ساخته شدن فیلم‌های اكشن بسیار بود. قهرمان‌پروری و میهن‌پرستی از مضامین تكرارشونده فیلم‌های این دهه است.

در همین دهه بود كه جنبش حقوق مدنی آمریكایی‌های رنگین‌پوست نیز به موفقیت‌هایی دست پیدا كرد. تاثیر این تغییرات را براحتی می‌شود در سینمای آن دوره مشاهده كرد.

سینمای رفاقتی

جدا از ادی مورفی و نیك نولتی در «48 ساعت»، زوج مل گیبسن و دنی گلاور در مجموعه فیلم‌های «اسلحه مرگبار» كنار هم روی پرده رفتند و به موفقیت تجاری فوق‌العاده‌ای دست پیدا كردند.

یكی از فیلم‌های متاخر دهه 1980 كه همین الگو را استفاده می‌كرد «جان سخت» بود كه در آن بروس ویلیس، قهرمان سفیدپوست همیشه از حمایت رجینالد ولجوهانسن، پلیس سیاهپوست برخوردار است.

در دهه 1990 كمی احساسات‌گرایی جای قهرمان بازی را در فیلم‌های رفاقتی گرفت. دو تا از فیلم‌های بسیار موفق این سال‌ها «سلطان ماهیگیر» و «رهایی از شاوشنك» است.

فیلم دوم را كه یكی از فیلم‌های مهم دهه 1990 است، فرانك دارابونت ساخته و در آن دو زندانی (تیم رابینز و مورگان فریمن) با هم دوست می‌شوند و پس از فرار از زندان نیز دوباره همدیگر را ملاقات می‌كنند. در این فیلم به جای زدوخوردهای رایج، بیشتر درونیات این دو شخصیت است كه درام را پیش می‌برد.

در همین دهه یكی از مهم‌ترین فیلم‌های رفاقتی ساخته شد كه در آن دو رفیق زن بودند. این فیلم «تلما و لوئیز» ساخته ریدلی اسكات با بازی جینا دیویس و سوزان ساراندون در نقش‌های اصلی است.

در این فیلم دو زن كه از زندگی‌های شخصی خود خسته شده‌اند راهی سفری می‌شوند كه با یك اشتباه تبدیل به یك بازی مرگ و زندگی می‌شود.

در همین دهه فیلم رفاقتی با ساخته شدن «پرونده پلیكان» حتی دچار یك استحاله شد. در این فیلم زوج رفیق یك زن و مرد با بازی جولیا رابرتز و دنزل واشنگتن بودند كه رابطه آنها هرگز وارد مرحله عاطفی و احساسی نمی‌شود.

در اواخر همین دهه نیز برای اولین بار یك فیلم رفاقتی ساخته شد كه زوج آن یك آسیایی و یك سیاهپوست بودند؛ جكی چان و كریس تاكر كه با فیلم «ساعت شلوغی» نگاهی جدید به فیلم رفاقتی را وارد سینما كردند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: جام جم