تبیان، دستیار زندگی
اقتباس از آثار ادبی امری رایج در سینماست، آنقدر که در مراسم اسکار دو جایزه برای فیلمنامه در نظر گرفته شده است؛ جایزه بهترین فیلمنامه اوریجینال و بهترین فیلمنامه اقتباسی.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

این یک برداشت آزاد است

نگاهی به چند اثر اقتباسی در سینمای ایران


اقتباس از آثار ادبی امری رایج در سینماست، آنقدر که در مراسم اسکار دو جایزه برای فیلمنامه در نظر گرفته شده است؛ جایزه بهترین فیلمنامه اوریجینال و بهترین فیلمنامه اقتباسی.

سینمای ایران

اقتباس در سینمای جهان سنتی جا افتاده است و درصد قابل توجهی از فیلم‌ها را آثاری تشکیل می‌دهند که براساس اثری ادبی جلوی دوربین رفته‌اند. جز ادبیات، سینما از سینما نیز اقتباس می‌کند؛ چه در قالب برداشت آزاد و چه به صورت بازسازی. سال‌ها پیش گاس‌ون‌سنت به بازسازی نمابه‌نمای فیلم «روانی»‌ هیچکاک پرداخت؛ تجربه‌ای که البته موفقیت‌آمیز نبود و نشان داد حتی برداشت نعل‌به‌نعل از یک شاهکار سینمایی نیز الزاما نمی‌تواند به فیلمی قابل قبول منجر شود. از نمونه‌های موفق می‌توان به بازسازی فیلم کلاسیک «صورت زخمی» ساخته هوارد هاکس توسط برایان دی‌پالما اشاره کرد. دی‌پالما براساس فیلمنامه‌ای که الیور استون آن را به نگارش درآورده بود توانست فیلمی بسازد که برخی از منتقدان آن را سینمایی‌تر از فیلم هاکس ارزیابی کردند.

در سینمای ایران هم تجربه اقتباس از آثار ادبی و سینمایی گاهی نتایج قابل توجهی داشته و گاهی به اثری ضعیف منجر شده است. تعدادی از بهترین‌ فیلم‌های تاریخ سینمای ایران چون «گاو» (داریوش مهرجویی)، «نقطه ضعف» (محمدرضا اعلامی) و «شب‌های روشن» (فرزاد مۆتمن) براساس آثار ادبی ساخته شده‌اند؛ ضمن اینکه تعدادی از فیلم‌های موفق و به‌یاد‌ماندنی این سال‌ها نیز براساس فیلمی موفق شکل گرفته‌اند که بهترین نمونه‌اش «آژانس شیشه‌ای» حاتمی‌کیاست که چارچوب داستانی‌اش از فیلم «بعد ازظهر سگی» ساخته سیدنی پولاک اقتباس شده و حاتمی‌کیا موفق‌ شده یک درام اجتماعی هالیوودی را به خوبی با حال‌وهوای سینمای اجتماعی ایران منطبق کند. از سوی دیگر از فیلم‌هایی می‌توان نام برد که سازندگانشان بدون خلاقیت صرفا به کپی‌برداری پرداخته‌اند. آنچه پیش‌رو دارید مروری است برتعدادی از آثاری که براساس فیلم، داستان یا نمایشنامه ساخته شده‌اند؛ برخی نمونه‌های درخشانی از کار درآمده‌اند، تعدادی متوسط به شمار می‌روند و بعضی هم ضعیف و پیش‌پا افتاده هستند.

«جیب‌بر خیابان جنوبی» (سیاوش اسعدی) *«دزدان» (جیمی مارکوس)

مردجوانی که زندگی به‌هم‌ریخته‌ای دارد با دختری آشنا می‌شود و به او راه و رسم دزدی و جیب‌بری را می‌آموزد. جیب‌بر خیابان جنوبی یک درام اجتماعی است که نشانه‌هایی از ذوق و سلیقه سینمایی در آن، منتقدان و علاقه‌مندان سینما را در سی‌ویکمین جشنواره فیلم فجر به وجد آورد؛ در حالی که به نظر می‌رسید فیلم برداشتی بسیار آزاد از فیلم معروف جیب‌بر خیابان جنوبی اثر ساموئل فولر است. کمی پس از حضور فیلم در جشنواره مشخص شد که فیلم بازسازی اثری اسپانیایی به نام دزدان است؛ نکته‌ای که سیاوش اسعدی آن را در تیتراژ پایانی فیلمش نیز ذکر کرده بود که ظاهرا کمتر کسی آن را دیده بود. آنطور که اسعدی اعلام کرده در تیتراژ پایانی فیلم به منبع اقتباسی جیب‌بر.... چنین اشاره شده: اقتباس از کتاب یک داستان فرانسوی، با احترام به فیلم دزدان. اما آنچه در فیلم اسعدی مشهود است بازسازی پلان به پلان بسیاری از قسمت‌های فیلم اسپانیایی دزدان است. جدای از اینها جیب‌بر خیابان جنوبی فیلمی گرم و تاثیرگذار و برخوردار از لحظات سینمایی است، البته با احترام بسیار زیاد به فیلم اسپانیایی دزدان!

در سینمای ایران هم تجربه اقتباس از آثار ادبی و سینمایی گاهی نتایج قابل توجهی داشته و گاهی به اثری ضعیف منجر شده است

سارا (داریوش مهرجویی)*خانه عروسک (هنری ایبسن)

زوجی پس از سال‌ها ازدواج با مشکلات اقتصادی مواجه می‏شوند و در این میان مرد بیمار می‌شود. زن تصمیم می‏گیرد برای حل مشکلات چاره‏ای بیندیشد که در نهایت این فراز و نشیب‏ها باعث می‌شود تا زن همسر خود را بهتر بشناسد. مهرجویی بارها در ساخت آثار اقتباسی توانایی خود را نشان داده و «سارا» یکی از بهترین فیلم‏های اقتباسی وی و حتی سینمای ایران است. این کارگردان همانطور که در عنوان‌بندی «سارا» آورده اقتباسی آزاد از «خانه عروسک» ایبسن کرده و توانسته خلاقیت و نگرش خود را نیز وارد داستان کند. این فیلم ملودرامی است که کارگردانش با بهره‌گیری از عناصر فیلمسازی کنش‏ها و درگیری‏های درونی شخصیت داستان را به تصویر کشیده. «سارا» یا بهتر بگوییم نمایشنامه اقتباس شده از آن بیانگر آسیب‌پذیری زنان در جامعه و خانواده است و اینکه با ادامه این روند زن می‌تواند نسبت به این شرایط واکنش نشان دهد. بار اصلی این فیلم به‌عهده نیکی کریمی است که با کمک کارگردان به خوبی از پس نقش برآمده. نکته کلیدی در مورد فیلم سارا، توانایی مهرجویی در منطبق‌کردن درست خانه عروسک ایبسن با فضایی کاملا ایرانی است. مهرجویی در اوج توانایی حرفه‌ای و شکوفایی قوای خلاقه‌اش توانسته تصویری ملموس از زن ایرانی ارائه دهد.

شارلاتان (آرش معیریان)*یکه بزن (رضا صفایی)

دختری پس از فوت پدرش وارث ثروت عظیمی می‌شود. عموی دختر در پی به‌دست آوردن این ثروت گروهی را اجیر می‌کند تا دختر را بربایند تا بتواند از این طریق اسناد را به نام خود کند اما نگهبان دختر مانع اجرای این نقشه‌ها می‌شود. «شارلاتان» که تمامی ویژگی‌ها و عناصر فیلمفارسی را داراست تماشاگر را به یاد «یکه بزن» ساخته رضا صفایی می‏اندازد. این فیلم یکی از نمونه‌های بارز کپی شده طی سال‌های اخیر است که با حفظ خط اصلی داستان یکه بزن زندگی جوانان علاف و بی‌پولی را به تصویر می‏کشد که با لودگی و گویش جاهلی یادآور فیلمفارسی هستند. معیریان سعی کرده با افزودن صحنه‌های فانتزی در ابتدا و پایان فیلم که مربوط به فیلمنامه‏نویس می‌شود فضای فیلم را دگرگون و متفاوت کند و به آن حال و هوای پست مدرنیسم بیفزاید. حضور کمدین‏هایی چون جواد رضویان، ارژنگ امیرفضلی و حتی امین حیایی نه‌تنها به فیلم کمک چندانی نکرده بلکه در برخی سکانس‏ها، بازی‏ها و شوخی‏هایشان صرفا تلاشی برای خنداندن تماشاگر است. به‌نظر می‏رسد معیریان برای ساخت سومین فیلم سینمایی‏اش با کمبود داستان و موضوع مواجه بوده که به کپی از فیلمی چون «یکه بزن» که در زمان خودش نیز چشمگیر نبوده متوسل شده است.

سینمای ایران

اینجا بدون من (بهرام توکلی)* باغ‌وحش شیشه ‏ای (تنسی ویلیامز)

زنی با دختر و پسر جوانش زندگی فقیرانه‏ای دارد. دختر خانواده به‌دلیل مشکلات جسمانی‏اش از جامعه دورافتاده و دغدغه‌های زندگی نیز باعث شده پسر مدام به رویابافی بپردازد.

«باغ‌وحش شیشه‌ای» اثری است از تنسی ویلیامز، نمایشنامه نویس مشهور قرن 20.این نمایشنامه‌نویس که با نگرشی رئال و روانشناسانه به نگارش آثارش می‏پردازد، در باغ‌وحش شیشه‏ای که منبع اقتباسی «اینجا بدون من» محسوب می‌شود زندگی چند شخصیت منزوی و دور از جامعه که دچار ضعف اقتصادی هستند را به رشته تحریر درآورده است. توکلی نیز در به تصویر کشیدن داستان موفق عمل کرده است. یلدا بنا به شرایطی که دارد اعتماد به نفس خود را از دست داده و با تخیلات خود سرگرم است و احسان با رویاپردازی‏هایش سعی دارد زندگی را آنگونه که دوست دارد تصور کند.

از نمایشنامه باغ وحش شیشه‌ای چند بار اقتباس سینمایی شده که مشهورترین‌شان فیلمی با بازی پل نیومن است. اینجا بدون من هم به روح نمایشنامه تنسی ویلیامز وفادار است و هم فیلمساز موفق شده فیلم را از عارضه تئاتری‌بودن مصون نگه دارد. توکلی در اینجا بدون من برخلاف متن نمایشنامه که واقع‌گرایی اجتماعی‌اش به فرجام تلخ و ناگوار شخصیت‌ها می‌انجامد، رویایی را به تصویر می‌کشد که از سویی اغراق‌آمیزتر از آن است که تماشاگر هوشمند باورش کند و از سوی دیگر این رویابینی، لحن تلخ اثر را تعدیل می‌کند.

کافه ستاره (سامان مقدم)*کوچه میداک (خورخه فونس)

سه زن در یکی از محله‌های قدیمی تهران با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‏کنند.

فیلمنامه و کارگردانی «کافه ستاره» برداشتی از «کوچه میداک» با مقادیری تغییرات است اما حضور بازیگران و بازی خوبشان، آن را تبدیل به فیلمی موفق کرده؛ فیلمی که روایتگر افرادی است که افکار بزرگی در سر دارند ولی به‌دلیل نداشتن شرایط مناسب برای رسیدن به آرزوهایشان مدام با این افکار زندگی می‏کنند. فضای کلاسیک و مشکلات زنان فیلم ازجمله زندگی فریبا (افسانه بایگان) که همسرش اعتیاد دارد برای ایرانیان ملموس است.

سینمای ایران

روایت داستان به شکل اپیزودیک در این فیلم، ابتدا مخاطب را کمی گیج می‏کرد اما همین ساختار متفاوت و یک خطی نبودنش برای تماشاگر به عنصری جذاب تبدیل شد. «کافه ستاره» فیلمی اقتباسی از فیلم مکزیکی «کوچه میداک» است که در برخی از سکانس‏ها به‌دلیل محدودیت‏ها و نوع نگرش شخصیت‏های داستان، تغییر یافته که به‌نظر می‏رسد همین دگرگونی در بعضی جاها باعث شده این فیلم جذاب‏تر از منبع اقتباسی‏اش باشد. در مقام مقایسه فیلم سامان مقدم به مراتب بهتر و سینمایی‌تر از نسخه مکزیکی‌اش است. کافه ستاره به عنوان یکی از بهترین درام‌های اجتماعی ایران در ابتدای دهه80 و بهترین فیلم سازنده‌اش، نمونه‌ای قابل اعتنا از سینمای ملی است که بدون شعار و آوازه‌گری‌های مرسوم داستان تعریف می‌کند، شخصیت می‌سازد و تاثیر می‌گذارد.

دو خواهر (محمد بانکی)* two much (فرناندو تروبا)

جوانی برای کسب درآمد و پرداخت بدهی‏هایش با زنی ثروتمند آشنا می‌شود که این آشنایی به خواستگاری می‌انجامد. پس از مدتی جوان دلبسته خواهرزن ثروتمند خود شده و تصمیم می‏گیرد برای داشتن هر دو، نقش برادر دوقلوی خود را ایفا کند.

فیلمی کاملا کپی‌شده از نسخه اصلی. محمد بانکی در این فیلم نما‌به‌نمای two much را که در زمان اکران خودش نیز چندان مطرح نبود با بازیگران ایرانی به تصویر کشیده و می‌توان گفت حتی ضعیف‌تر.

شخصیت‏ها و دیالوگ‏ها کاملا تقلیدی هستند و بارزترین قسمت کپی‌شده موهای گلزار است که در نقش دو برادر باز و گاهی بسته می‏شوند. علاوه بر مسئله کپی‌برداری، ضعف کارگردانی نیز در این فیلم حس می‌شود.

در فیلم دو خواهر همه آنچه در نسخه هالیوودی‌اش به چشم می‌خورد در سطحی بسیار ضعیف بازسازی شده است؛ فیلمی زیر استاندارد که قرار بوده با استفاده از بازیگران محبوب، گیشه را فتح کند و چه در دیالوگ‌ها و چه در دکوپاژ و میزانسن، کارگردان بنا را بر کپی‌کاری صرف گذاشته است.

خود فیلم two much جزو آثار ضعیف هالیوود محسوب می‌شود ولی کپی ایرانی آن آنقدر پیش‌پا افتاده است که منبع اقتباسش شاهکار به نظر می‌رسد!

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: همشهری