بهشت موعود لیبرال دموكراسى (2)
مرورى بر فقر و تبعیض در جامعه آمریكا
بهداشت و خدمات درمانى در آمریكا
وضعیت بهداشت و مراقبتهاى پزشكى در ایالات متحده، در سطحى بسیار پایینتر از دیگر كشورهاى پیشرفته سرمایهدارى قرار دارد. مهمترین دلیل این وضعیت، وجود اختلاف طبقاتى شدید در ایالات متحده است و سرمایهداران به عنوان بالاترین طبقه اجتماعى به این امر دامن مىزنند. امروزه حدود 45 میلیون آمریكایى، بدون بیمه پزشكى و بهداشتى هستند؛ اگر مریض شوند كسى به كمك آنها نخواهد شتافت و دكتر و دارو براى آنها فراهم نیست. بر اساس معتبرترین آمارهاى موجود، تقریباً 000/100 نفر سالانه در ایالات متحده به دلیل كمبود مراقبتهاى مورد نیاز درمانى مىمیرند. مشكل بزرگتر، متوجه كسانى است كه تحت پوشش بیمه قرار دارند و خدمات درمانى بیمه براى این افراد كافى نیست.
بسیارى از مردم، زمانى كه احساس نیاز فورى به خدمات بیمه دارند، متوجه مىشوند كه بیمه، مشكل پزشكى آنها، آزمایشها و نیاز دارویى آنها را تأمین نمىكند و یا تنها مقدار بسیار ناچیزى از هزینه خدمات درمانى را مىپردازد. گذشته از این، در ایالات متحده ، مزایاى بیمه درمانى در بسیارى موارد، به زمان اشتغال افراد بستگى دارد و زمانى كه از كار اخراج شوند، نه تنها حقوق خود را از دست مىدهند، بلكه پوشش مزایاى خدمات درمانى آن فرد و خانوادهاش از بین مىرود. همچنین 35 درصد از سالخوردگان، براى تأمین هزینه درمان پزشكى خود، مجبورند از مبلغى كه براى خرید مواد غذایى خود خرج مىكنند، بكاهند. ظلم و بیداد سیستم خدماتى در این كشور، در مورد بیماران لاعلاج، به حداكثر خود مىرسد. در میان افرادى كه بیمارىهاى لاعلاج دارند، 39 درصد، «مشكلات كاملاً جدى» در پرداخت هزینههاى پزشكى خود دارند.
آموزش و پرورش در آمریكا
بیش از 25 درصد مردم آمریكا، طبق آمار دولت، بىسواد محسوب مىشوند؛ زیرا توانایى نوشتن و خواندن مطالب مربوط به احتیاجات روزانه را ندارند و این در حالى است كه وضعیت آموزشى و تحصیلاتى این كشور، از نظر كمى و كیفى، با چالش روبهرو بوده، سیر نزولى دارد و در مقابل، رشد پدیدههایى چون خشونت، جنایت، اعتیاد و از هم گسیختگى معنوى و اخلاقى كه دامنگیر دانشآموزان و دانشجویان این كشور شده، سیر صعودى خود را به سرعت طى مىكند. در مطالعهاى كه در سال 1986م. در مدارس ایالت كالیفرنیا انجام گرفت، هفت مورد از مسائل جارى به شرح زیر بود: استفاده از مواد مخدر، نوشیدن مشروبات الكلى، حاملگى دختران جوان، خودكشى، تجاوز، دزدى و خشونت و یك مورد دیگر كه در سالهاى اخیر به موارد بالا افزوده شده، مسلح شدن جوانان دانش آموز به انواع سلاحهاى گرم و گاهى استفاده از آنها علیه معلمان، كاركنان و دانشآموزان دیگر بوده است». «در سال 1997- 1998م. در 10% مدارس آمریكا، 4100 مورد تجاوز و اقدام تهاجمى و 7100 فقره دزدى و 1100 مورد درگیرى مسلحانه میان دانشآموزان به وقوع پیوسته است».به گزارش روزنامه واشنگتن پست، «بررسى بودجه فدرال و ایالتى آمریكا نشان مىدهد كه طى هشت سال گذشته، بودجه ساخت زندانها 30% افزایش یافته است؛ در حالى كه بودجه آموزش عالى، 18% كاهش را نشان مىدهد». از سوى دیگر، بسیارى از جوانان آمریكا كه از قدرت اقتصادى خوبى برخوردار نیستند، توانایى تحصیل در دانشگاهها را ندارند تا جایى كه امروزه، ورود به ارتش، در بسیارى از مواقع، براى آمریكایىهاى محروم، وسیلهاى براى دسترسى به تحصیلات عالى است و غیر از این، راهى براى ادامه تحصیل ندارند.
فساد دولتمردان آمریكا
یكى از مهمترین اصول دموكراسى و لیبرالیسم، كنترل صاحبان قدرت و نظارت بر اعمال آنان، براى جلوگیرى از دستاندازى به اموال عمومى و سوءاستفاده از قدرت است؛ اما فساد پنهان و آشكار دستاندركاران نظام حاكم بر آمریكا تا به آن جا گسترده است كه حتى سیاستمداران با سابقه این كشور نیز زبان به اعتراض گشودهاند. «جیمز بیكر»، وزیر اسبق امور خارجه آمریكا با اشاره به بحران اجتماعى و پیچیدگى ایالات متحده مىگوید: «براى حل بحران اجتماعى آمریكا، نخبگان و مسئولان و شخصیتهاى سیاسى آمریكا بایستى از خود شروع كنند و كمتر رسوایى اخلاقى و مالى به بار آورند». افشاى وضعیت فضاحت بار و فساد مالى و اخلاقى مقامات آمریكایى در چند دهه اخیر كه بارها تكرار شده، موجب حذف آنان از صحنه سیاسى كشور شده است؛ چنان كه تنها در دو دهه 1970 و 1980م.
پانزده تن از سران و اعضاى كنگره آمریكا به علت تخلف قانونى و رشوهخوارى و سوءاستفاده و فساد از سمت خود استعفا داده و یا بركنار شدهاند». نتایج آخرین نظرخواهى در آمریكا نشان مىدهد كه 61% مردم این كشور معتقدند كه مقامات دولت آمریكا، فاسد و تقلبكارند. این نظرسنجى كه به طور مشترك توسط موءسسه آمارسنجى گالوپ و شبكه تلویزیونى سى ان ان انجام پذیرفته، نشان داده است كه اكثر رأى دهندگان آمریكا از عملكرد مقامات دولتى، به ویژه اعضاى كنگره آمریكا، ناراضى هستند و معتقدند كه این افراد، امین و درستكار نمىباشند!». عدم توانایى نظام لیبرال دموكراسى در حل مشكلات جامعه آمریكا و سلطه عده معدودى سرمایهدار بر امور آن، موجب بدبینى و بىاعتمادى فزاینده مردم این كشور شده است. از این رو، همواره درصد كمى از جمعیت 293 میلیونى واجد شرایط در این كشور، در انتخابات شركت مىكنند و به این ترتیب اصول مهم دیگر دموكراسى، یعنى «مشاركت» و «رضایت مردم» نقض مىشوند.
نویسنده:علیرضا محمدى