بالاترین لذتی که می توان تصور کرد!!
یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک ، ذکر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق. و ریشه همه آثار معنوى اخلاقى و اجتماعى در یاد حق خلاصه می شود.
قرآن كریم در یك جا به اثر تربیتى و جنبه تقویتى _ روحى عبادت اشاره مىكند و مىگوید: إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ «نماز، از كار بد و زشت باز مىدارد»(1) و در جاى دیگر مىگوید:. . . أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی «نماز را براى این كه به یاد من باشى به پا دار» (2)، اشاره به این كه انسان كه نماز مىخواند و در یاد خداست همواره در یاد دارد كه ذات دانا و بینایى مراقب اوست، و فراموش نمىكند كه خودش بنده است.
یاد خدا، صیقل دل ها
ذكر خدا و یاد خدا كه هدف عبادت است، دل را جلا مىدهد و صفا مىبخشد و آن را آماده تجلیات الهى قرار مىدهد. امام على علیه السلام در باره یاد حق كه روح عبادت است چنین مىفرماید: ان الله سبحانه و تعالى جعل الذكر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقرة و تبصر به بعد العشوة و تنقاد به بعد المعاندة و ما برح لله - عزت الاۆه - فى البرهة بعد البرهة و فى ازمان الفترات عباد ناجاهم فى فكرهم و كلمهم فى ذات عقولهم (3)؛ خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است. دلها بدین وسیله از پس كرى، شنوا و از پس نابینایى، بینا و از پس سركشى و عناد رام مىگردند.
در این كلمات خاصیت عجیب و تاثیر شگرف یاد حق در دلها بیان شده است تا جایى كه دل قابل الهامگیرى و مكالمه با خدا مىگردد. خوشا آنان که دائم در نمازند.
ذکر از بهترین وسایل برقراری ارتباط با حضرت حق جلّ شأنه می باشد. در حالی که اهل دنیا دائم به ذکر دنیا مشغول اند و در لذت های دنیوی غوطه می خورند، اهل ایمان تمام لذت شان از یاد خدا است و در اطاعت خدا غوطه ورند.« و ان للذكر لاهلا اخذوه من الدنیا بدلا» (4)؛ همانا یاد خدا افراد شایستهاى دارد كه آن را به جاى همه نعمتهاى دنیا انتخاب كردهاند.
از نظر حضرت علی علیه السلام چه خوشبخت و سعادتمند است كسى كه به دنیای عبادت پا گذارد و نسیم جانبخش این دنیا او را نوازش دهد. ن كس كه به این دنیا گام نهد، دیگر اهمیت نمىدهد كه در دنیاى ماده و جسم بر دیبا سر نهد یا بر خشت
فرشتگان ذاکران را در میان گرفتهاند
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه به زیبایی حالات و مقامات و كرامتهایى كه براى اهل معنى در پرتو عبادت رخ مىدهد توضیح داده شده است. از آن جمله مىفرماید: قد حفت بهم الملائكة و تنزلت علیهم السكینة و فتحت لهم ابواب السماء و اعدت لهم مقاعد الكرامات فى مقام اطلع الله علیهم فیه فرضى سعیهم و حمد مقامهم یتنسمون بدعائه روح التجاوز ... ؛ (5) فرشتگان آنان را در میان گرفتهاند، آرامش بر ایشان فرود آمده است، درهاى ملكوت بر روى آنان گشوده شده است، جایگاه الطاف بى پایان الهى برایشان آماده گشته است، خداوند متعال مقام و درجه آنان را كه به وسیله بندگى به دست آوردهاند دیده و عملشان را پسندیده و مقامشان را ستوده است. آنگاه كه خداوند را مىخوانند، بوى مغفرت و گذشت الهى را استشمام و پس رفتن پردههاى تاریك گناه را احساس مىكنند.
دنیایی آكنده از لذت
از دیدگاه نهج البلاغه دنیاى عبادت، دنیاى دیگرى است. دنیاى عبادت آكنده از لذت است، لذتى كه با لذت دنیاى سه بُعدى مادى قابل مقایسه نیست. دنیاى عبادت پر از جوشش و جنبش و سیر و سفر است، اما سیر و سفرى كه «به مصر و عراق و شام» و یا هر شهر دیگر زمینى منتهى نمىشود، به شهرى منتهى مىشود «كو را نام نیست». دنیاى عبادت شب و روز ندارد، زیرا همه روشنایى است، تیرگى و اندوه و كدورت ندارد، یكسره صفا و خلوص است.
طوبى لنفس ادت الى ربها فرضها و عركت بجنبها بوسها و هجرت فى اللیل غمضها حتى اذا غلب الكرى علیها افترشت ارضها و توسدت كفها فى معشر اسهر عیونهم خوف معادهم و تجافت عن مضاجعهم جنوبهم و همهمت بذكر ربهم شفاههم و تقشعت بطول استغفارهم ذنوبهم. اولئك حزب الله، الا ان حزب الله هم المفلحون. (6) چه خوشبخت و سعادتمند است آن كه فرایض پروردگار خویش را انجام مىدهد (الله، یار و حمد و قول هو الله كار اوست)، رنجها و ناراحتیها را (مانند سنگ آسیا دانه را) در زیر پهلوى خود خرد مىكند، شب هنگام از خواب دورى مىگزیند و شب زندهدارى مىنماید، آنگاه كه سپاه خواب حمله مىآورد زمین را فرش و دست خود را بالش قرار مىدهد، در گروهى است كه نگرانى روز بازگشت خواب از چشمانشان ربوده، پهلوهاشان از خوابگاههاشان جا خالى مىكنند، لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته حركت مىكنند، ابر مظلم گناههایشان بر اثر استغفارهاى مداومشان پس مىرود. آنانند حزب خدا، همانا آنانند رستگاران!
از دیدگاه نهج البلاغه دنیاى عبادت، دنیاى دیگرى است. دنیاى عبادت آكنده از لذت است، لذتى كه با لذت دنیاى سه بُعدى مادى قابل مقایسه نیست. دنیاى عبادت پر از جوشش و جنبش و سیر و سفر است، اما سیر و سفرى كه «به مصر و عراق و شام» و یا هر شهر دیگر زمینى منتهى نمىشود، به شهرى منتهى مىشود «كو را نام نیست». دنیاى عبادت شب و روز ندارد، زیرا همه روشنایى است، تیرگى و اندوه و كدورت ندارد، یكسره صفا و خلوص است
شب مردان خدا روز جهان افروز است *** روشنان را به حقیقت، شب ظلمانى نیست
و چه لذتی بالاتر از انس با اوست.
از نظر حضرت علی علیه السلام چه خوشبخت و سعادتمند است كسى كه به دنیای عبادت پا گذارد و نسیم جانبخش این دنیا او را نوازش دهد. آن كس كه به این دنیا گام نهد، دیگر اهمیت نمىدهد كه در دنیاى ماده و جسم بر دیبا سر نهد یا بر خشت.
اللهم انك آنس الآنسین لاولیاءك و احضرهم بالكفایة للمتوكلین علیك، تشاهدهم فى سرائرهم و تطلع علیهم فى ضمائرهم و تعلم مبلغ بصائرهم، فاسرارهم لك مكشوفة و قلوبهم الیك ملهوفة، ان اوحشتهم الغربة آنسهم ذكرك و ان صبت علیهم المصائب لجاوا الى الاستجارة بك (7)؛ پروردگارا، تو از هر انیسى براى دوستانت انیسترى و از همه آنها براى كسانى كه به تو اعتماد كنند براى كارگزارى آمادهترى. آنان را در باطن دلشان مشاهده مىكنى و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهى و میزان بصیرت و معرفتشان را مىدانى. رازهاى آنان نزد تو آشكار است و دلهاى آنها در فراق تو بیتاب است. اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونسشان است و اگر سختیها بر آنان فرو ریزد به تو پناه مىبرند.
خدایا! ای همه امید من! نگاهی از سر مهر بر من ببار و «ایمان مرا به برترین و کامل ترین مرحله ایمان برسان.» و مرا در دریای آرام باور خودت غوطه ور کن، آن گونه که دلم جز تو را نبیند و نخواهد، زبانم جز به نام تو و به رضای تو گشوده نگردد و اعضایم جز به رضای تو و خشنودی تو به عمل درنیایند که ایمان به تو، یعنی عرفان به دل، اقرار به زبان و عمل به اعضا؛ پس یاری ام کن که همه وجودم از باور تو دم زند و همه لحظه هایم از یاد تو پر باشد.(8)
پی نوشت ها :
1.العنكبوت، 45.
2.طه، 14.
3. نهج البلاغه، خطبه213.
4. همان.
5. همان.
6. نهج البلاغه، نامه 45.
7.نهج البلاغه، خطبه 218.
8. دعای مکارم الاخلاق امام سجاد علیه السلام فاطمه سر فرازی بخش نهج البلاغه تبیان