جایگاه عقل از نگاه حضرت علی علیه السلام
در خطبهى نهجالبلاغه هم هست كه خداى متعال پیغمبر را فرستاد «و یثیروا لهم دفائن العقول »؛ تا گنجینههاى خرد را در میان انسانها برانگیزانند.
حدیثی است از نبى مكرّم اسلام، حضرت پیغمبر صلىاللَّهعلیهوآلهوسلّم که می فرمایند: «ما قسّم اللَّه للعباد شیئاً افضل من العقل»( الكافی، ثقة الإسلام كلینى ج 1 ص 12 ح 11 ؛محاسن ،احمدبن محمدبن خالد برقی :ج 1 ص 193 ح 11 ؛ مشكاة الانوار، علی بن حسن طبرسی : ص 251 ؛ بحار الانوار، علامه مجلسی : ج 1 ص 91 ؛)؛ خداوند متعال میان بندگان خود هیچ چیزى را باارزش تر از خردمندى تقسیم نكرده است. خدا ارزاق را بین بندگان خود تقسیم كرد؛ هوا، آب، عمر و لذّت ها را. «ما بنا من نعمته فمن اللَّه»( مصباحالمتهجد، شیخ طوسی، ص 73؛ مصباحالكفعمی،كفعمی،ص35 ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 17)؛ همه مال خداست. در میان این همه نعمت گوناگون و رنگارنگ، به شهادت نبىّ اسلام میان بندگان هیچ نعمتى به ارزش خردمندى تقسیم نشده است.
در آخر مىفرمایند: «ولا بعث اللَّه رسولاً ولا نبیاً حتى یستكمل العقل»؛(الكافی، ثقة الإسلام كلینى ج 1 ص 12 ح 11؛ محاسن، احمدبن محمدبن خالد برقی: ج 1 ص 193 ح 11؛ مشكاة الانوار، علی بن حسن طبرسی: ص 251؛ بحار الانوار، علامه مجلسی: ج 1 ص 91 ) خداى متعال هیچ پیغمبرى را در طول تاریخ به میان مردم نفرستاد، مگر بدین هدف و مقصود كه خرد را در میان مردم كامل كند.
در خطبهى نهجالبلاغه هم هست كه خداى متعال پیغمبر را فرستاد «و یثیروا لهم دفائن العقول »؛ تا گنجینههاى خرد را در میان انسانها برانگیزانند.
(نهجالبلاغه خطبه شماره 1)
از خطبههاى آن حضرت است كه در آن ابتداى آفرینش آسمان و زمین و آدم را توضیح مىدهد و یادى از حج مىكند
... وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِیَاءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْیِ مِیثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِیغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَیْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّیَاطِینُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَایِشَ تُحْیِیهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِیهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِینَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّیَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ ...
خداى متعال هیچ پیغمبرى را در طول تاریخ به میان مردم نفرستاد، مگر بدین هدف و مقصود كه خرد را در میان مردم كامل كند
... خداوند سبحان پیامبرانى از فرزندان آدم برگزید كه در برنامه وحى، و امانت دارى در ابلاغ رسالت از آنان پیمان گرفت، آن زمان كه اكثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبدیل نموده، و به حق او جهل ورزیدند، و براى او از بتان همتا گرفتند، و شیاطین آنان را از معرفت به خداوند باز داشتند، و رابطه بندگى ایشان را با حق بریدند. پس خداوند رسولانش را بر انگیخت، و پیامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسیل داشت، تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به یادشان آرند و با ارائه دلایل بر آنان اتمام حجت كنند، و نیروهاى پنهان عقول آنان را بر انگیزانند، و نشانههاى الهى را به آنان بنمایانند: از این بلند آسمان كه بر بالاى سرشان افراشته، و زمین كه گهواره زیر پایشان نهاده، و معیشت هایى كه آنان را زنده مىدارد، و اجل هایى كه ایشان را به دست مرگ مىسپارد، و ناگواری هایى كه آنان را به پیرى مىنشاند، و حوادثى كه به دنبال هم بر آنان هجوم مىآورد. خداوند سبحان بندگانش را بدون پیامبر، یا كتاب آسمانى، یا حجتى لازم، یا نشان دادن راه روشن رها نساخت. پیامبرانى كه كمى عددشان، و كثرت تكذیب كنندگانشان آنان را از تبلیغ باز نداشت، از پیامبر گذشتهاى كه او را از نام پیامبر آینده خبر دادند، و پیامبر آیندهاى كه پیامبر گذشته او را معرفى كرد...
این خرد براى چیست؟
این خرد براى پیدا كردن راه زندگى است. باید فكر كرد؛ باید با تحلیل و سنجش راه زندگى را پیدا كرد.
جایگاه عقل از نگاه حضرت علی علیه السلام
شاید کمتر موضوعی، مثل به کارگیری عقل و اندیشه در بیانات علی علیه السلام مورد توجه قرار گرفته باشد. در سخنان گهربار ایشان، از عقل و خرد، به منشأ شرافت و شخصیت انسانی،( اسرار البلاغه، ص 90. «الشرف بالعقل و الادب لا بالاصل و النسب.») زیور و زینت آدمی،( کراجکی، کنز الفوائد، ج 1، ص 199. «زینة الرجل عقله.») ریشه و سرچشمه همه خوبیها،( آمدی، پیشین، ص 35. «العقل ینبوع الخیر.») عامل سعادت انسانی،( همان، ج 2، ص 114. «کمال المرء عقله.») ابزار و سلاح همه کارها،( همان، ج 1، ص 42) درمان و علاج ناکامیها،( مستدرک نهج البلاغه، ص 184. «و کلّ الحرمانِ بالعقل.») حیات و زندگی روح،( ابن ابی الحدید، پیشین، ج 20، ص 287. «و العقل حیاة الروح.») اصل و ریشه دانش و انگیزه فهم و درک انسان(آمدی، پیشین، ص 102. «العقل اصل العلم و داعیة الفهم.») و در یک جمله سرچشمه ادب و دینداری(آمدی، پیشین، ص 81. «الادب و الدین نتیجةٌ العقل.») و عشق و تعهد و ایمان،( همان، ج 2، ص 264. «ما آمن المۆمن حتی عقل.») یاد شده است.
تمام این تجلیل ها از عقل، نشانه ارج و عظمتی است که آن حضرت، برای به کارگیری آن در حیات و زندگی انسان ها قائل هستند.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
بیانات آیت الله خامنه ای
سایت حوزه
مجله رواق اندیشه، شماره 40