تبیان، دستیار زندگی
یکی از مهم ترین عواملی که پایگاه روحانیت را در میان مردم تقویت می کرد، زندگی ساده و زاهدانه ای بود که علما و مجتهدان داشتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحاینت در عهد صفوی

روحاینت در عهد صفوی
یکی از مهم ترین عواملی که پایگاه روحانیت را در میان مردم تقویت می کرد، زندگی ساده و زاهدانه ای بود که علما و مجتهدان داشتند.

در ابتدا روحانیت هر چند در شهرهای مختلف مانند نجفف بغداد، حلب، جبل عامل ، نیشابور، قم، ری و ... بسیار فعال بود اما در زمان صفویه قدرت و مرکزیت قابل توجهی پیدا کرد و توانست در حکومت نیز وارد شده و نظریاتی را اعمال کند.

در تاریخ ایران پس از اسلام ظهور سلسله صفویه نقطه عطفی است مهم؛ زیرا که پس از قرنها ، ایران توانست با دستیابی مجدد به هویت ملی ،‌ به کشوری قدرتمند و مستقل در شرق اسلامی تبدیل شود. این کشور به رقابتی نزدیک به امپراطوری شمال برمی خیزد و دایره سروری و خلافت عثمانیان را بر ممالک اسلامی رد می کند. حکومتی که صفویان در اوایل قرن دهم هجری برپا کردند یک حکومت مذهبی و بر پایه تشیع بود، این دوره نزدیک به دو قرن و اندی طول کشید. با تأسیس این حکومت مقطع جدیدی در تاریخ ایران گشوده شد . زمانه ای که ایرانیان برای کسب هویت خود به تکاپو پرداختند، و لذا این دوران از اهمیت خاصی برخوردار شد . نظام صفویان به رغم فشارهای داخلی و خارجی به مدت دویست و بیست و پنج سال در ایران ثبات و استواری پدید آورد.

در عهد صفویه روحانیت جایگاه خوبی پیدا کرد و این مسئله بخاطر دو دلیل عمده بود:

1-  شغل های مخصوص مانند شیخ الاسلامی، صدر، مفتی، امامت جمعه و جماعت و استادی به روحانیت هویت اجتماعی ویژه و مستقل بخشید.

شیخ‌الاسلام یا «آخوند»در خانه خود به دعاوی شرعی و امر به معروف و نهی از منکرات می‌رسید. طلاق شرعی را نیز در حضور او می‌دادند و ضبط مال غایب و یتیم اغلب به او رجوع می‌شد. شیخ‌الاسلام از شاه همه سال مواجبی داشت و مانند قاضی اصفهان با فرمان مخصوص وی معین می‌شد.

2-  در زمان صفویان اکثر مردم ایران شیعه و پرداخت کننده وجوهات شرعی یعنی خمس شدند و موقوفات نیز تا حد زیادی رشد کرد و عالمان شیعه همیشه از دو منبع خمس و موقوفات مخوص استفاده می کردند.[1]

شواله شاردن فرانوسوی، یکی از جهانگردانی که در زمان شاه عباس دوم به ایران آمد، تعداد طلبه را این چنین توصیف می کند:

«در ایران مدارس طلبه‏نشین چندان زیاد و عایدات آن‏ها آن قدر است که از چهار صد هزار تومان معادل چهار میلیون و پانصد هزار لیور درمی‏گذرد.»[2]

تاورنیه، سیاح فرانسوی که نه بار در زمان شاه صفی ، شاه عباس دوم و شاه سلیمان به ایران سفر کرده، در سفرنامه خود در باره مدارس ایران می نویسد:

«عده كثیری طلاب را در آنجا از موقوفات مدرسه با خرج كم نگهداری می‌نمایند»[3]

یکی دیگر از جهانگردان، انگلبرت کمپفر آلمانی ست که درباره حوزه های علمیه اینگونه می نویسد:

" در جوار مسجد اغلب مدرسه های دینی وجود دارد، شاه به پیروی از نیاکان خود .. بزرگان و اعیان در گرفتن سرمشق از پادشاهان... و مسائل مادی لازم را برای تاسیس و نگهداری انواع ساختمان ها و به خصوص موقوفه های دینی در اختیاز می گذارند...."[4]

همه این گزارشات و نوشته های جهانگردان دلالت بر گسترش حوزه ها و مدارس دینی و کثرت طلاب در زمان صفویان می کند و طبیعتا این گسترش شرایط افزایش قدرت و نفوذ روحانیت را بهمراه خواهد داشت.

 کمپفر درموضوع قدرت و نفوذ مجتهدین می نویسد:

" (درباره) احترامی که شاه صفوی به مجتهد می گذارد، این را می توان گفت که قسمت زیادی از احترامی كه شاه صفوی به مجتهد می‌گذارد تصنّعی است و در این كار هم، شاه پروای مردم را دارد؛ زیرا حمایت مردم از مجتهدان تا حدّی است كه شاه صفوی به مصلحت خود نمی‌داند، كاری مرتكب شود كه مجتهد ناگزیر باشد آن را خلاف دیانت اعلام كند."[5]

قدرت و نفوذ عالمان شیعه در عهد صفوی به حدی بود که اگر موضوعی را خلاف دیانت اعلام می کردند ان موضوع با مخالفت شدید مردم مواجه می شد. از این جهت شاه همیشه مراقب رفتار و دستورات خود و  مطابقات آن با شرع و آرای مجتهدان بود. چراکه عالمان شیعه در طول تاریخ هرجا كه اساس دین را در معرض خطر می‌دیدند، سكوت نمی‌كردند و به هر طریق ممكن در صدد حفظ و حیازت از كیان دین و مسلمین بر می‌آمدند.

یکی از مهم ترین عواملی که پایگاه روحانیت را در میان مردم تقویت می کرد، زندگی ساده و زاهدانه ای بود که علما و مجتهدان داشتند.

جهانگرد کمپفر زندگی علما را چنین توصیف می کند:

" ... از پذیرفتن افتخارات دنیوی ابا دارند... جامه ای سفید رنگ بر تن دارند که از موی نرم شتر بافته شده است و عمامه ای که ان هم سفید است بر سر می گذارند و این عمامه حالت رنگ پریده و نحیف چهره آن ها را تشدید می کند... "[6]


پی نوشت ها:

[1] چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه، روح الله حسینیان، ص182.

[2] سفرنامه‏ی شاردن، مترجم اقبال یغمایی، انتشارات توس، تهران، 1374، ص 938.

[3] سفرنامه تاورینه، ترجمه ابوتراب نوری، ص591.

[4] سفرنامه کمپفر به ایران، ترجمه کیکاووس جهانداری، ص139.

[5] سفرنامه کمپفر به ایران، ترجمه کیکاووس جهانداری، ص127.

[6] همان.

منابع:

چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه، روح الله حسینیان

سفرنامه‏ی شاردن، مترجم اقبال یغمایی، انتشارات توس، تهران، 1374

سفرنامه تاورینه، ترجمه ابوتراب نوری

سفرنامه کمپفر به ایران، ترجمه کیکاووس جهانداری

تهیه و فرآوری: احمد اولیایی-گروه حوزه علمیه تبیان