تبیان، دستیار زندگی
در نیمه قرن دوم فقیهی ظهور کرد که تحولی عمیق در فقه را ایجاد کرد. او کسی نبود جز محمد بن احمد بن ادریس معروف به ابن ادریس.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ابن ادریس حلی و تحولات اجتهادی

ابن ادریس حلی و تحولات اجتهادی
در نیمه قرن دوم فقیهی ظهور کرد که تحولی عمیق در فقه را ایجاد کرد. او کسی نبود جز محمد بن احمد بن ادریس معروف به ابن ادریس.

پس از فروپاشی دولت های شیعی و برسرکار آمدن حکومت های سنی در ایران، مصر و شامات افولی چشمگیر و محسوس در فقاهت و مرجعیت شیعه به چشم می خورد.

پس از درگذشت شیخ طوسى، درست به مدت یك قرن از شیوه‏ى اجتهادى مفید و سازنده‏ى او پیروى نشد و بدین جهت اجتهاد در مسیر توسعه و گسترش قرار نگرفت. در طول این مدت، مجتهدان، تفریع و تطبیق اجتهادى را كنار گذاشتند و بر آن‏چه شیخ استنباط كرده بود قناعت و بسنده نمودند و حتى جمله‏اى برخلاف نظر شیخ نمى‏گفتند. علت ركود و ایستایى تفریع و تطبیق از راه به كارگیرى اجتهاد در منابع به گونه‏ى عملى این بود كه بیش‏تر فقیهان و دانش‏پژوهان پس از شیخ، از آن جا كه به وى اعتقادى بیش از حد داشتند، مقهور عظمت وى بودند و در فتواهاى خود از شیخ تقلید مى‏كردند و بر این پایه بود كه بر آن‏ها عنوان «مقلده» اطلاق شده است.[1]

در نیمه قرن دوم فقیهی ظهور کرد که تحولی عمیق در فقه را ایجاد کرد. او کسی نبود جز محمد بن احمد بن ادریس معروف به ابن ادریس.

محمد بن احمد بن ادریس بن حسین بن قاسم بن عیسی حلّی عجلی ملقب به "فخرالدین" و کنیه‌اش "ابوعبدالله" است. او در سال 543 هـ .ق. چشم به جهان گشود. نسبش از طرف مادر، به سه واسطه به شیخ طوسی(ره) می‌رسد و خاله‌اش همسر شیخ مسعود ورام است.[2]

ابن ادریس نزد فقیهان و دانشمندان بزرگ اسلامی به تحصیل پرداخت و به درجه بالایی از فقاهت و کمال رسید. استادان او عبارتند از:

ابوالمکارم حمزة بن علی بن زهره حسینی، ‌معروف به سید ابوالمکارم ابن زُهره. او یکی از بزرگترین دانشمندان شهر تاریخی و شیعه نشین حلب است.

محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی. معروف‌ترین اثر او "مناقب آل ابیطالب" می‌باشد. آرامگاه وی در شهر حلب زیارتگاه مردم است.

عبدالله بن جعفر دوریستی که‌ از شاگردان شیخ مفید، سید مرتضی و سید رضی است و از آنها نقل روایت می‌کند. ابن ادریس و شاذان بن جبرئیل از وی نقل روایت می‌کنند. کفایه در عبادات، یوم و لیله و کتاب اعتقادات از آثار اوست.

شیخ ابوعلی طوسی فرزند شیخ طوسی. وی علاوه بر فقه، در علم رجال و شناخت اخبار و راویان حدیث نیز مهارت داشت. شرح النهایه، الامالی، المرشد الی سبیل المتعبد از آثار اوست.

برخی از آثار وی را می توان اینچنین نام برد:

-السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی

-مختصر التبیان من تفسیر القرآن و النکت المستخرجة من کتاب التبیان

-التعلیقات علی التبیان

-رساله‏ای در معنی ناصب

-مناسک

-رساله‏ای در تکلیف

-رساله‏ای در مضایقه و مواسعه در فقه

-اجوبة المسائل[3]

ابن ادریس از فقهای اصولی و اولین کسی ست که نظریات شیخ طوسی را مورد نقد قرار داد در حالیکه معاصران شیخ طوسی و فقهای دیگر از نظرات شیخ طوسی پیروی می کردند.[4]

آیت الله جناتی می نویسد:

«حدود یک قرن پس از درگذشت شیخ طوسی، عالمان به گونه‌ای مطلق از آرا و نظریات او پیروی می‌کردند و کلمه‌ای بر خلاف نظر او نمی‌گفتند تا آن که ابن ادریس حلی در اوایل این دوره باب نقد و اعتراض علمی را بر آرا و نظریات شیخ طوسی گشود و باب تقلید را روی همه‌ی عالمان بست و بر ‌آرای فقهی شیخ در کتاب سرائرش با ادله‌ی متقن حمله نمود.»[5]

شهید مطهری در باره وی می نویسد:

«از فحول علمای شیعه است، به حریت فکر معروف است. صولت هیبت جدّش شیخ طوسی را شکست. نسبت به علما و فقها تا سر حدّ اهانت، انتقاد می‌کرد."[6]

وی شجاعت ابن ادریس در نقد آرای شیخ طوسی را می‏ستاید و می‌گوید:

«ابن ادریس با این عمل خود اولاً ثابت کرد که از ضمیری آگاه برخوردار است و نیاز عصر خویش را درک می‏کند، ثانیاً ثابت کرد که از موهبت شجاعت عقلی و ادبی بهره‏مند است او از کسانی نیست که فقط نیاز را احساس کند، ولی جرأت اقدام را نداشته باشد. با جرأت و جسارتی کم نظیر این گام خطیر را برمی‏دارد.»[7]

گرچه بعضی از علما ابن ادریس را بخاطر این روحیه انتقادی و لحن تند سرزنش کرده اند اما شهید اول او را امام علامه، شیخ العلما، رئیس مذهب، فخر الدین توصیف می کند و شهید ثانی نیز از او با عناوین فخر المله و الحق و الدین نام می برد.[8]

ذهبی از علمای اهل سنت او را چنین توصیف می کند:

" ابن ادریس رئیس شیعه بود. در حله شهرت بسیاری داشت و شاگردانی در مکتب او تلمذ می کردند. در علم فقه مانند نداشت. در ان زمان در شیعه همسنگی برای او نبود."[9]


پی نوشت ها:

[1] درآمدى بر علم اصول، رجال و درایه، محمد رضا نکونام، ص34.

[2] معارف و معاریف، مصطفی حسینی دشتی، ج 1.

[3] الامل الآمل، ج 2، ص 244.

[4] محمد باقر خوانساری، روضات الجنات، ج 2، ص 274.

[5] جناتی، محمد ابراهیم؛ ادوار اجتهاد، ص 263

[6] مطهری، مرتضی ؛ آشنایی با علوم اسلامی (فقه) ، ص299

[7] آینه پژوهش، سال اول، شماره 4، ص 24.

[8] علی دوانی، مفاخر اسلام، ج4ف ص24.

[9] جعفر سبحانی، موسوعه طبقات الفقهاء، ج6، ص249.

منابع:

درآمدى بر علم اصول، رجال و درایه، محمد رضا نکونام

جناتی، محمد ابراهیم؛ ادوار اجتهاد،

مطهری، مرتضی ؛ آشنایی با علوم اسلامی (فقه)

آینه پژوهش، سال اول، شماره 4

علی دوانی، مفاخر اسلام، ج4

جعفر سبحانی، موسوعه طبقات الفقهاء

محمد باقر خوانساری، روضات الجنات

تهیه وفرآوری:احمد اولیایی-گروه حوزه علمیه تبیان