تبیان، دستیار زندگی
در زمان امام باقر (علیه‌السلام)، تنها برخی از مذاهب اهل سنت با عقیدۀ رجعت مخالفت می‌ورزیدند، اما درزمان امام صادق (علیه‌السلام) این مخالفت به اوج خود رسید به طوری که همه مذاهب اهل سنت در مقابل شیعه با چنین عقیده ای به ستیز برخاسته بودند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اهل سنت مخالفان رجعت

رجعت

در عصر امام باقر (علیه‌السلام) برخی از اصحاب آن حضرت تنها به جرم اعتقاد به رجعت آن چنان در جامعه منفور شده بودند که با داشتن علم و دانش وافر از آن‌ها حدیث نقل نمی‌شد. سید بن طاووس از صحیح مسلم، که از کتاب‌های بسیار معتبر اهل سنت است، نقل می‌کند که جراح بن ملیح گوید: جابر می‌گفت: نزد من از طریق امام باقر (علیه‌السلام) و ایشان از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هفتاد هزار حدیث وجود داشت که اهل سنت همه آن‌ها را رها کردند و سپس مسلم به اسناد محمد بن عمر رازی علت ترک آن را چنین نقل می‌کند:

«خود از حریز شنیدم که می‌گفت: با جابر ملاقات کردم، ولی اصلاً از او حدیثی یادداشت نکردم، زیرا او به رجعت اعتقاد داشت. (1) البته ریشه اصلی این‌گونه مخالفت‌ها با چنین عقیده ای ناشی از عدم ظرفیت فکری مردم بوده است که نمی‌توانستند باور کنند چطور انسان‌هایی که سالیان دراز از دنیا رفته‌اند مجدداً به دنیا بازمی گردند و شاهد اعتلای حکومت جهانی اسلام خواهند بود. نظیر این مسئله مخالفت‌هایی است که با عقیده به معاد و سایر امور غیبی می‌شود.

در زمان امام باقر (علیه‌السلام)، تنها برخی از مذاهب اهل سنت با عقیده رجعت مخالفت می‌ورزیدند، اما درزمان امام صادق (علیه‌السلام) این مخالفت به اوج خود رسید به طوری که همه مذاهب اهل سنت در مقابل شیعه با چنین عقیده ای به ستیز برخاسته بودند، در این عصر امام صادق (علیه‌السلام) با استدلال‌های قوسی از کیان این اعتقاد دفاع می‌نمودند. ابو بصیر گوید به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم.»

«إنَّ العامَةَ تَزعُمُ أنَّ قُولَه» وَ یَومَ نَحشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوجاً (2)

عنی فی یَومِ القیاَمهِ، فَقالَ ابوعبدالله، (علیه السلام)، فَیَحشُرُ اللهُ یوم القیامهِ مَن کُلِّ اُمٍَ فَوجاً و یَدعُ الباقینَ لا ولکنَهُ فی الّرجعهِ و أما آیهُ القیامَه (3) «وَ حَشَر ناعمُ فَلَم نُغادر منهُم أحدا» (4)

اهل سنت در مورد سخن خداوند که می‌فرماید: «روزی که از هر امتی گروهی را محشور می‌کنیم» می‌پندارند که منظور، روز قیامت است. امام فرمودند: آیا این چنین است که خداوند در روز قیامت از هر امتی گروهی را محشور و بقیه را رها کند؟ چنین نیست، بلکه منظور آیه از حشر گروهی از هر امتی، در روز جمعه است و آیه، قیامت آن است که حق تعالی می‌فرماید: «همه را محشور می‌کنیم و از کسی چشم پوشی نمی‌کنیم».

یکی از علل انکار اهل سنّت، دفاع متعصبانه است. ایشان در اثر اعتقاد به عدالت کل صحابه هرگونه تحقیق و تفحّص درباره‌ی حوادث و وقایع تلخ و ناگوار عصر صحابه را ممنوع می‌دانند و کسی حق ندارد در مقابل آن حوادث موضع منفی گرفته و به تحلیل و نقد آن بپردازد و از به وجود آورندگان آن‌ها انتقاد کنند!

علل انکار اهل سنت

1.حصول شبهه

اکثر اهل سنّت در اثر عدم درک صحیح مفهوم «رجعت» و عدم تفکیک بین عقیده‌ی غلات و شیعه در مورد رجعت، آن را انکار نموده‌اند. مثلاً در مقالات گذشته دیدیم که تمام اهل سنّت رجعت را بر اساس اندیشه غلات تعریف نموده‌اند و هیچ کس از صاحب نظران آنان به رجعت مورد اعتقاد شیعه توّجه نکرده‌اند. به نظر می‌رسد این عمده‌ترین اشکالی بوده است که توّجه اولین منکران آنان را به خود جلب نموده است؛ زیرا از تعریف‌های آنان برخوردهایشان با معتقدان به رجعت و... کاملاً مشهود است. بعضی‌ها تصور کرده‌اند رجعت همان تناسخ و یا برگشتن کامل به ناقص و... است و یا رجعت، باعث ترغیب به گناه و غرور مسلمانان می‌شود و یا با ظواهر آیات و یا پاداش و عذاب قیامت و یا با طبیعت دنیا منافات دارد و... لذا آیات و روایات رجعت را توصیه و تأویل کرده‌اند به حشر روز قیامت و حوادث غیر از رجعت! و احیای اموات را به زمان انبیاء و خلفا اختصاص داده‌اند. متأسفانه اهل سنّت هیچ گاه در صدد فهم و درک صحیح آن بر نیامده‌اند! تا اینکه اوهام شایعات آنان بر طرف شود بلکه بطلان آن را یک امر مسلم و قطعی دانسته و بدون تأمل انکار نموده‌اند. (5)

2.تقلید از گذشتگان

دومین علت انکار اهل سنّت، مخصوصاً متأخرین آنان تقلید از گذشتگانشان است. یعنی اعتقاد به انسداد باب اجتهاد در اصول و فروع، باعث انکار رجعت شده است. متأسفانه با این اعتقاد، خودشان را به زنجیر افکار گذشتگان کشیده و بدون تأمل و اندیشه، فقط درصدد دفاع از افکار و اقوال آنان هستند. اگر آن‌ها به خاطر عدم درک صحیح و حصول شبهه و یا وابستگی‌های سیاسی، قومی و فکری خاصی، اعتقاد و نظر خاصی را ارائه کرده باشند، محال است که مقلدان آن‌ها در اصول و فروع، در مقابل آن موضع منفی گرفته و تجدیدنظر کنند، بلکه با تعصّب مقلّدانه، از آن نظریه دفاع می‌کنند و لو بر خلاف عقل، صریح آیات قرآن و روایات قطعی باشد. (6)

3.دفاع متعصبانه

یکی از علل انکار اهل سنّت، دفاع متعصبانه است. ایشان در اثر اعتقاد به عدالت کل صحابه هرگونه تحقیق و تفحّص درباره‌ی حوادث و وقایع تلخ و ناگوار عصر صحابه را ممنوع می‌دانند و کسی حق ندارد در مقابل آن حوادث موضع منفی گرفته و به تحلیل و نقد آن بپردازد و از به وجود آورندگان آن‌ها انتقاد کنند! زیرا تمام مسلمانان صدر اسلام که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آ له) را دیده و به او ایمان آورده باشند، صحابه، عادل و اهل بهشت هستند وگرنه نقد و انتقاد از عملکرد آنان، بدعت و کفر به حساب می‌آید! یعنی محاصره شدگان در شعب ابی طالب و محاصره کنندگان، سابقین در ایمان، هجرت و جهاد مۆمنین و فاسقین مجاهدین و قاعدین، بالاخره فرزندان شجره ملعونه و شجره (اموی و هاشمی)، لعنت شدگان و تبعیدشدگان رسول اکرم و اصحاب اسرار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و تسلیم شدگان مکّه (فرزند طلقاء) و ایمان آورندگان و... همه به طور مساوی صحابه عادل و اهل بهشت هستند! و در دنیا هیچ گونه امتیازی بین آنان وجود ندارد و اگر امتیاز و تفاوتی میان آن‌ها باشد مربوط به قیامت است که خداوند پاداش خواهد داد. اما در دنیا هیچ تفاضلی میان آن‌ها نیست، کسی حق ندارد نسبت به آن‌ها زبان اعتراض بگشاید. (7)

روایات رجعت، بعضی از رجعت کنندگان را با اسم معرّفی نموده است. تمام کسانی که در مقابل رسول اکرم (صلی الله علیه و آ له) جنگ‌های أحد، احزاب و ... را رهبری و فرماندهی کرده‌اند و تا آخر هم ایمان نیاوردند، بلکه در جریان فتح مکّه تسلیم مسلمانان شدند و یا نسبت به اهل بیت آن حضرت (علیهم السلام) ظلمی مرتکب شده باشند و در جنگ‌های داخلی «جمل، صفین و نهروان» شرکت نموده‌اند و یا بر آن‌ها اشکی ریخته باشند و ... را نام می‌برد، و حتی کسانی که نسبت به مۆمنین مرتکب دروغ و بهتان شده‌اند، برگردانده می‌شوند تا این که بر آن‌ها حدّ جاری شود. برای پیروان خلفا قابل تحمّل نیست که درباره‌ی آنان چنین سخنانی گفته شود، لذا اصل این اعتقاد قرآنی را که ده‌ها آیه و روایات متواتر بر آن دلالت می‌کند، منکر شده و رجعت را بر خلاف ضرورت ادیان آسمانی و توحیدی اعلان کرده‌اند. (8)

حسادت

4.جهل و حسادت

بعضی از اهل سنت، با پیش فرض‌های مذهبی و ذهنیت‌های قبیله ای، بدون مراجعه به منابع عقاید دیگران و درک صحیح از آن، قضاوت نموده و به تکفیر و تفسیق آنان می‌پردازند و کسانی که عقیده ای غیر از عقیده‌ی آنان داشته باشند مستحق انواع عذاب‌های دنیای و آخرتی می‌دانند، بدون این که درک صحیحی از عقاید دیگران داشته باشند.

1.شافعی از سفیان بن عینیه حکایت می‌کند: از جابر کلامی را شنیدم که سبب شد به سرعت از خانه‌ی او بیرون آیم چون ترسیدم که سقف خانه بر سرم فرود آید و خراب شود زیرا او ایمان به رجعت داشت. (9)

کسی نیست از این آقا سۆال کند رجعت چیست که شنیدن آن باعث خراب شدن سقف خانه‌ها و ... می‌شود؟ اگر ایشان از آیات قرآن و سنت نبوی (صلی الله علیه و آ له) آگاهی و اطلاع داشت و مفهوم «رجعت» را آن گونه که جابر معتقد بود می‌دانست هرگز این گونه سخن نمی‌گفت.

2.صاحبان صِحاح و مسانید اهل سنّت؛ از جمله، مسلم «صاحب کتاب صحیح» هزاران حدیث جابر جعفی را که از امام باقر (علیه‌السلام) و او از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آ له) نقل کرده بود، ترک نمودند و یک حدیث از جابر در کتاب‌هایشان ذکر نکردند که او به خاطر اعتقاد به رجعت، فاسق، کذّاب و غیر ثقه است. (10)

مسلمانان را از برکات هزاران حدیث نبوی (صلی الله علیه و آ له) محروم نموده چون که جابر اعتقاد به زنده شدن مردگان دارد. این در حالی است که آیات قرآن از زنده شدن مردگان در امت‌های پیشین و امت اسلامی خبر داده و علمای اهل سنت هم، ده‌ها روایت و حدیث از زنده شدن مردگان نقل کرده‌اند.

رجعت از دیدگاه غلات و مفوّضه

رجعتی که سفیان بن عینیه، تعریف نموده و به رافضی‌ها نسبت داده است اعتقاد غلاّت و مفوضه است و هیچ ربطی به اعتقادات جابر که از بزرگان شیعیان و از خواص اصحاب امام باقر و امام صادق (علیه‌السلام) است، ندارد. در این جا به شهادت دو تن از دانشمندان شیعه و سنی اکتفا می‌شود:

ـ کشی می‌گوید: طیاره غالی، در بعضی از کتاب‌های خود منکرات بسیاری را ذکر نموده است. سپس از شریک نقل می‌کند: «عده‌ای از جاهل‌های منحرف، مثل مفضل بن عمر، بنان عمر نبطی و غیر این‌ها می‌گفتند: امام صادق (علیه‌السلام) برای آن‌ها از پدر و جدش نقل نموده که رجعت پیش از قیامت است. همانا علی (علیه‌السلام) زنده است و در میان ابرها با بادها پرواز می‌کند و او بعد از مرگ سخن می‌گفت و بر روی مغتسل (محل غسل دادنش) حرکت می‌کرد... قسم به خدا، جعفر بن محمّد (علیهم السلام) هرگز چنین چیزهایی را نگفته است. بلکه همه‌ی این‌ها منکرات دروغ را بر آن حضرت جعل نموده‌اند تا به این وسیله شکم‌های خود را سیر نموده و از مردم پول بگیرند.»

در زمان امام باقر (علیه‌السلام)، تنها برخی از مذاهب اهل سنت با عقیده رجعت مخالفت می‌ورزیدند، اما درزمان امام صادق (علیه‌السلام) این مخالفت به اوج خود رسید به طوری که همه مذاهب اهل سنت در مقابل شیعه با چنین عقیده ای به ستیز برخاسته بودند

ـ جریشه (ضمن توضیح توطئه‌ها و کارشکنی‌های یهود) می‌گوید: از متفکران زیرک یهود، عبدالله بن سبأ است که گروه‌های غالی شیعه به او برمی گردند و او معتقد به مذهب رجعت و مذهب حلول بوده و گمان می‌کرد که ابن ملجم را نکشته است، بلکه آن کسی که کشته شد شیطان بود که برای مردم به صورت علی (علیه‌السلام) متصوّر شده بود. امام علی (علیه السلام) به سوی آسمان بالا رفته، تا این که به عنوان مهدی منتظر به سوی زمین برگشته تا از دشمنانش انتقام گرفته و اقامه‌ی عدل و حق کند بعضی از غالی ها فقط به زنده بودن حضرت علی (علیه السلام) اعتقاد نداشته، بلکه معتقدند کلّ ائمه (علیهم السلام) زنده هستند و در آخرالزّمان برمی گردند. (11)

ائمه به شدت با این افکار مبارزه نموده و معتقدان آن را لعن و نفرین نموده و از آن‌ها برائت جسته‌اند. امام رضا (علیه‌السلام) در یک روایت طولانی ضمن بیان ویژگی‌های امام و حوادثی که بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آ له) واقع می‌شود و جبرئیل امین به آن حضرت خبر داده است می‌فرماید:

از چیزهایی که جبرئیل به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آ له) خبر داده است این که همه‌ی امامان یا؟ (غیر از حضرت مهدی) علیه‌السلام بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آ له) با شمشیر و یا زهر به شهادت می‌رسند؛ و همه آن‌ها را طاغوت‌های زمانشان حقیقتاً می‌کشند نه آن گونه که غلات و مفوضه می‌گویند (خداوند آن‌ها را از رحمتش دور کند) چون آن‌ها معتقد هستند که ائمه حقیقتاً کشته نشده‌اند؛ بلکه امر آنان برای مردم مشتبه شده پس در میان غلات و مفوضه مشهور و رایج بوده است. چه این که بعضی روایات دلالت می‌کند، دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) این اندیشه را در میان عموم مردم دامن زده و در گسترش آن تلاش می‌کرده‌اند تا این که کشندگان ائمه از بنی‌امیه و بنی عباس تبرئه شده و ملامتی بر آن‌ها نباشد. (12

پی نوشت:

1.رجعت، بررسی جامع از مفهوم رجعت، ضمیری، محمدرضا، ص 37؛ به نقل از الطرائن سیدبن طاووس.

2. سوره نمل، آیه 83

3. سوره کهف، آیه 47.

4. بحار، چ 53، ص 52.

5. همان، ص 85.

6. رجعت یا حیات دوباره، ص 86(خلاصه).

7. ر. ک: الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 1 ف ص 166 و 167.

8. رجعت یا حیات دوباره، ص 88.

9. همان.

10. بحار، ج 53، ص 139، صحیح مسلم، ج 1، ص 15.

11. رجعت یا حیات دوباره، ص 71.

12. رجعت یا حیات دوباره، ص 73.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: سایت راسخون

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.