تبیان، دستیار زندگی
خاستگاه اصلی هر ارتباط خود فرد است، اکثر افراد فکر تغییر دادن دیگران هستند تا دنیایی بهتر داشته باشند در صورتیکه نباید از روبرو شدن با واقعیت خود ترس داشته باشند و به جای تغییر دیگران بکوشند ، خود را تغییر دهند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سه گانه‌های شخصیت شما


خاستگاه اصلی هر ارتباط خود فرد است، اکثر افراد فکر تغییر دادن دیگران هستند تا دنیایی بهتر داشته باشند در صورتیکه نباید از روبرو شدن با واقعیت خود ترس داشته باشند و به جای تغییر دیگران بکوشند ، خود را تغییر دهند.

سه گانه‌های شخصیت شما

نظریه تحلیل رفتار متقابل( اریک برن)می گوید :رفتار انسانها معرف شخصیت آنان نیست بلکه رفتار قابل تغییر است و هیچ کس کامل نیست لذا در حیطه عاطفی هدفهای تربیتی از افراد شخصیت هایی می سازد که بتواند با تمام ظرفیت خویش با محیط تعامل کنند و به استعدادهای بالقوه خویش تحقق بخشند و زندگی پر بار تری را تجربه کنند. انسان همواره می خواسته به چگونگی روابط خود با دیگران پی برده و پویاییهای آنرا شناسایی کند .

اعتقاد به دو بعد خوب و بد در انسان و کشمکش بین آنها از آغاز پیدایش انسان رایج بوده و در سرتاسر تاریخ و فلسفه ادیان از آن یاد شده است در همین راستا این نظریه یک مدل ساده از خود شناسی انسان ارایه کرده و در تحلیل ساختار شخصیت می گوید ما دارای سه گونه عمل و رفتار می باشیم که شامل والد،بالغ و کودک می باشد این سه بخش در تعامل با یکدیگر بوده و انواع متفاوتی از شخصیت، رفتار و شیوه زندگی را می سازند زمانی که انسان به دنیا می آید فقط هسته درون که رنگ الهی دارد در او وجود دارد و در تعامل با والدین با ارزشها، باورها، سنتها و فرهنگ ها و..... آشنا شده و در مرحله تعامل با محیط بخش بالغ و متفکر و محاسبه گر فعالتر می شود.

بنابراین با کمک تحلیل رفتار از سه جنبه مهم شخصیت انسان می توان به شناخت رفتاری، احساسی و ذهنی رسید. لذا فرد سعادتمند کسی است که هماهنگی و دمسازی و نفوذ پذیری این سه بخش شخصیت در او وجود داشته و ارتباط آن دچار اختلال نشده باشد با توجه به لزوم ارتباط درونی و بیرونی این سه بخش شخصیت، در این مطلب قصد داریم از دیدگاه «تحلیل رفتار متقابل» به چرایی واکنش مناسب و نامناسب با دیگران در رفتارهای خود بپردازیم. این که چرا هنگام برخورد با برخی افراد، گرم و پذیرنده و با برخی دیگر سرد و بی اعتنا هستیم.

والد، بالغ، کودک

روان شناسان می گویند همه ما دارای 3 وجه شخصیت هستیم. «والد» ما شامل الگوهایی است که در دوران کودکی شکل گرفته است. این الگوها شامل بایدها، نبایدها، دستورات اخلاقی و قوانینی است که توسط پدر یا مادر به کودک ارائه شده است. تمام چیزهایی که کودک از پدر، مادر یا مراقبان اولیه اش می بیند یا می شنود در نوار «والد» او ثبت و ضبط می شود و کودک بر اساس آن ها عادت ها و رفتارهایی پیدا می کند که سرمنشاء آن «والد» است.

دکترشهرام ناصری، مشاور، می گوید: در این نظریه گفته می شود که هر شخص در خودش یک «کودک» را یدک می کشد که همانند کودکی خود او احساس می کند، می اندیشد و رفتار می کند، «بالغ» ما تنظیم کننده روابط بین «کودک» و «والد» است.

کسانی که مرکز ثقل شخصیتشان در کودک آن ها قرار دارد، افراد بازیگوش و باری به هر جهت و دمدمی مزاجی بار می آیند. آن ها هر کاری که در لحظه دوست داشته باشند، انجام می دهند و بر این اساس که «قربانی» یا «مهاجم» باشند با دیگران ارتباط برقرار می کنند. برخی از افراد همواره نقش قربانی را ایفا می کنند و در تعاملات انسانی همواره ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرند. اگر نقش مهاجم را بازی کنند، از این بعد شخصیت خود برای برقراری رابطه با دیگران به نحوی استفاده می کنند که بتوانند حداکثر استفاده را از دیگران ببرند و حتی در صورت نارضایتی آن ها به این کار ادامه دهند.

فردی که می خواهد رابطه سالمی با دیگران برقرار کند، باید بتواند هیجانات و احساساتش را نسبت به دیگران بروز بدهد و آن را متعادل نگه دارد. همزمان با سنجیدن شرایط و موقعیت به «بالغ» اجازه ارزیابی ارتباط و امکان ادامه آن را بدهد و به فرمان های منطقی «والد» عمل کند. بنابراین بسته به این که با کدام وجه شخصیت خود با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، توان بهبود روابط وجود دارد

این افراد نمی توانند با جنبه دیگر وجودی خود با دیگران ارتباط برقرار کنند. از نظر ما «کودکی» سالم است که فرد بتواند احساسات و هیجانات خود را به طور کامل، به موقع و در صورت لزوم بروز دهد و از این بعد برای لذت بردن از زندگی و برقراری ارتباط با دیگران استفاده کند. در افرادی که «والد» غالب است، فرد از بالا به دیگران نگاه می کند و به زعم خود «بایدها» و «نبایدها» را بیش از دیگران می داند. در صورتی که دو وجه دیگر شخصیت تحت سلطه «والد» قرار بگیرد، تعصب شکل می گیرد. بنابراین افراد متعصب افرادی هستند که اجازه فعالیت به «بالغ» و «کودک» خود را نمی دهند. دکترناصری با اشاره به این که «بالغ» سالم وظیفه متعادل نگه داشتن شخصیت بین دو وجه «والد» و «کودک» را دارد، تصریح می کند: گاهی «بالغ» هم ناسالم می شود مثل بزرگسالی که همواره اشتباهاتش را توجیه می کند یا داوری که در یک مسابقه خطاها را نمی گیرد. یک «والد» سختگیر، سرزنشگر و یک «کودک» خجالتی در وجود یک فرد باعث می شود وی هرگز نتواند رابطه متعادل و سالمی با دیگران برقرار کند و از تعامل اجتماعی لذت ببرد.

فردی که می خواهد رابطه سالمی با دیگران برقرار کند، باید بتواند هیجانات و احساساتش را نسبت به دیگران بروز بدهد و آن را متعادل نگه دارد. همزمان با سنجیدن شرایط و موقعیت به «بالغ» اجازه ارزیابی ارتباط و امکان ادامه آن را بدهد و به فرمان های منطقی «والد» عمل کند. بنابراین بسته به این که با کدام وجه شخصیت خود با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، توان بهبود روابط وجود دارد.

سه گانه‌های شخصیت شما

فردی که همواره در ارتباط با دیگران دچار مشکل است، از نحوه تعامل با دیگران ناراضی است، آن ها را پس می زند و حتی پس از برقراری روابط با آن ها، دایم با خود کلنجار می رود، در واقع یک «والد» سرزنشگر و سختگیر دارد که کوچک ترین حرکات او را زیر نظر دارد و از وی می خواهد همیشه کامل باشد.

از آن جا که رابطه ایده آل هرگز وجود ندارد، وی هرگز درباره روابط خود احساس خوشایندی نخواهد داشت.

وی با بیان این که درمانگر در مواجهه با این مسئله سعی می کند وجه غالب شخصیت فرد را شناسایی کند و 2 وجه دیگر را پرورش دهد، می گوید: به عنوان مثال کسی را که «والد» سختگیر و سرزنشگری دارد و از روابط خود با دیگران لذت نمی برد، ترغیب می کنیم که به «کودکش» اجازه دهد احساسات و هیجاناتش را تخلیه کند و با «کودک» خود از آن لذت ببرد.

بنابراین اگر این بار در مواجهه با فردی احساس کردید از او خوشتان نیامده است، سعی کنید دریابید کدام وجه از شخصیت شما از او خوشش نیامده است، «والد»، «بالغ» یا «کودک» شما؟

طبیعی است که دانستن ریشه رفتارهای آدمی در مواجهه با دیگران فقط با دانستن و شناسایی این وجوه خاتمه پیدا نمی کند و فرد باید آگاهی بسیار بالایی داشته باشد تا بتواند به درستی این مرزها را در وجود خود شناسایی کند.

رابطه سالم

وقتی «بالغ» تصمیم می گیرد رابطه سالم «کودک» با «کودک» برقرار کند، صمیمیت رخ می دهد. در چنین رابطه ای میزان تعهد و مسئولیت به یکدیگر بدون اجبار یا فشار بالاست و احساس ها و خواسته های طرفین بدون ترس ابراز می شود.

این رابطه از پیش برنامه ریزی شده نیست و دو طرف خواهان روابط صمیمانه و سازنده ای هستند که طی آن بیشترین صمیمیت را از یکدیگر دریافت می کنند.

فرآوری: نسرین صفری

بخش خانواده ایرانی تبیان


منابع: خراسان /وبلاگ مثبت من

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.