منابع اجتهاد فقه شیعه
واژه مجتهد از کلمه «اجتهاد» مشتق شده است. اجتهاد در لغت به معنای تلاش و کوشش است، اما مقصود از آن در اصطلاح اسلامی، بذل جهد و کوشش برای استنباط احکام شرعی فرعی از منابع فقه اسلامی است. منابع فقه اسلامی عبارتند از: قرآن، سنت، عقل و اجماع.
در این مقاله بطور دقیق و مبسوط به بررسی منابع اجتهاد فقه شیعه میپردازیم، امید اینکه مورد توجه شما عزیزان واقع شود:
اهل سنّت، در برخورد با مسائل دینی نوین، چون نتوانستند پاسخ مشكلات را در كتاب و سنّت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ، كه منابع منحصر استنباط احكام، در دیدگاه آنان بود، بیابند، به «اجتهاد به رأی»، «قیاس»، «استحسان»، «مصالح مرسله» و «سد ذرایع» روی آوردند.
در مقابل، فقه پویای شیعه امامیه، به پیروی از سیره نبوی ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السّلام ـ ، با بهرهگیری از اجتهادات فقهای بزرگ منطبق با شرایط و مقتضیات هر زمان، منحنی بالندگی را پیمود و میتوان مدعی شد كه در كلیه شئون پاسخگوی معضلات و مشكلات است.
با وجود این كه منابع اصلی استنباط احكام در نظر اهل سنّت و شیعه، واحد است؛ امّا علمای شیعه با استفاده صحیح از این منابع بر شكوفایی فقه پویا، افزودند.
ذیلا این منابع را بررسی مینماییم:
1. كتاب الهی
مراد از كتاب، همان «كتاب الله» كه بر پیامبر اسلام، حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، نازل شده، میباشد.
**ادله حجّیت كتاب
الف. اتفاق مسلمین بر حجیت قرآن، به طوری كه احدی از مسلمین در حجّیت آن شك نكرده است.
ب. تواتر حدیث، مبنی بر این كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ به قرآن تمسك میكردند و مردم را به آن ارجاع میدادند.
امّا دلیل حجیت عقل، در آن محدودهایی كه حجیت دارد این است كه حسن و قبح را درك میكند و حكم شارع قطع پیدا میكند و حجیت قطع ذاتی است
ج. اعجاز قرآن از جهت اسلوب و مضامین و هماهنگی حیرت آور این كتاب مقدس و تحدّی و به مبارزه طلبیدن همه دانشمندان در همه اعصار و ناتوانی بشر در مقابله با قرآن.
2. سنّت
اصولیها اتفاق دارند كه سنّت بر آنچه از پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، اعم از گفتار یا فعل و یا تقریر، اطلاق میشود. لكن اختلاف شده، كه آیا بر آنچه از صحابه و یا ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ صادر شده نیز سنّت اطلاق میشود یا نه؟ ما دلیل معتبری بر این كه آنچه از صحابه صادر شده سنّت باشد و آن را حجت بدانیم، در دست نداریم وحجیت سنّت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم بین شیعه و اهل سنّت اتفاقی است؛ لذا در حجیت سنّت ائمه هدی ـ علیهم السّلام ـ بحث مینماییم.
**ادله حجیّت سنّت ائمه معصومین علیهم السّلام
الف. قرآن:
1. آیه «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً».[5]
روشن است كه «انّما» از قویترین ادات حصر است و خداوند منحصراً اراده كرده كه اذهاب رجس (ذنوب) از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نماید و تخلف مراد از اراده، نسبت به خداوند محال است؛ زیرا «انّما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له كن فیكون».[6]
این آیه به وضوح بر عصمت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دلالت دارد و تكالیفی را هم انجام میدادند. و روشن است كه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ احكامی را به عنوان حكم الله بیان میكردند و تكالیفی را نیز انجام میدادند و گاهی عمل اصحاب را نیز امضاء مینمودند. پس همه اینها مطابق واقع و حكم الله است و حجیت دارد.
2. آیه «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم»،[7] واضح است همانطور كه مطلقا به اطاعت خداوند و پیامبرش امر كرده، به اطاعت «اولی الامر» هم فراخوانده است. و در جای خود ثابت شده كه منظور از «اولی الامر» ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ میباشند.[8]
ب. حدیث ثقلین:
قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ :«انّی تركت فیكم ما ان تمسّكتُم به لَن تضلّوا بَعدی كتابَ الله حبلٌ معدود من اسماء الی الارض و عترتی اهل بیتی و لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض فانظروا كیف تخلّفونی فیهما».[9]
این حدیث دلالت بر عصمت اهل بیت میكند؛ زیرا اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را در ردیف كتابی قرار میدهد كه باطل به آن راه ندارد و تمسك به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در كنار قرآن را وسیله حفظ در ضلالت و گمراهی میداند برای همیشه تاریخ؛ پس تمسك به یكی از این دو، قطعاً گمراهی و ضلالت را به دنبال دارد. كمبودی كه در منابع فقه اهل سنّت احساس میشود، دقیقاً به خاطر اخذ كتاب و رها كردن اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است و نقطه قدرت فقه شیعه تمسّك به ذیل عنایات و بهرهبرداری از دریای مواج علوم اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ است.
وقتی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به تمسّك به اهل بیت در كنار قرآن سفارش مینماید؛ بنابراین باید قول اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ حجیت داشته باشد.
3. اجماع
شیعه اجماع را حجّت میداند، امّا در صورتی كه كاشف از قول معصوم ـ علیه السّلام ـ باشد، اجماع گرچه به صورت مستقل از ادلّه به حساب آمده؛ امّا حقیقتاً بازگشت به حجّیت سنّت دارد و لذا همان ادلّه حجّیت سنّت برای اجماع هم كافی است و دلیلی ندارد كه اگر عدهای جمع شدند ولی قول آنان، كاشف از قول معصوم ـ علیه السّلام ـ نبود «حكم الله» با این اجماع ثابت شود و ادلّهای كه اهل سنّت برای اعتبار اجماع ، بدون قید و شرط ذكر كردهاند، پذیرفته نیست. برای آگاهی بیشتر به «الاصول العامه للفقه المقارن» مراجعه شود.[10]
این آیه به وضوح بر عصمت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دلالت دارد و تكالیفی را هم انجام میدادند. و روشن است كه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ احكامی را به عنوان حكم الله بیان میكردند و تكالیفی را نیز انجام میدادند و گاهی عمل اصحاب را نیز امضاء مینمودند. پس همه اینها مطابق واقع و حكم الله است و حجیت دارد
4. عقل
شیعه در رابطه با عقل، نه در مسیر افراطِ اهل سنّت كه عقل را مطلقا تحت عناوین «قیاس و استحسان» حجت دانستهاند، قدم گذاشته و نه در راه تفریط آنها كه عقل را كاملاً بیاعتبار میدانند، بلكه راه وسط را انتخاب نمودهاند و معتقد است، اولاً: در اصول دین یگانه مرجع عقل میباشد.
ثانیاً: در فروعات عقل مدرك است و نه حاكم.
ثالثاً: عقل نیاز به تربیت دارد تا مدركات او با غرایز و شهوات آلود نشود.
رابعاً: عقل قابلیت ادراك احكام كلیه شرعیه فرعیه را به وسیله درك حسن و قبح ذاتی اشیاء دارد؛ لكن به صورت موجبه جزئیه؛ یعنی بعضی از احكام كلیه را درك میكند و در این بعض هم قادر به درك جزئیات نیست؛ زیرا احاطه به مصالح و مفاسد واقعیه و مورد نظر شارع مقدس ندارد.[11]
امّا دلیل حجیت عقل، در آن محدودهایی كه حجیت دارد این است كه حسن و قبح را درك میكند و حكم شارع قطع پیدا میكند و حجیت قطع ذاتی است.
شیعه به دلیل استفاده درست از منابع موجود، دارای فقهی پویا و بالنده و پاسخگو است و خود را نیازمند تمسّك به ادلّه ظنی كه پشتوانه قطعی ندارد، نمیبیند.
پی نوشتها:
[5] . احزاب، 33.
[6] . یس، 82.
[7] . نساء، 59
[8] . الاصول العامه للفقه المقارن، ص 174.
[9] . كنز العمّال، ج 2، حدیث 874، بیروت.
[10] . الاصول العامه للفقه المقارن، ص 262.
[11] . الاصول العامه للفقه المقارن، ص 299.
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش احکام اسلامی تبیان
منابع:
سایت اندیشه قم (مطلبی از) كاظم سپاسی آشتیانی
ویکی پدیا