تبیان، دستیار زندگی
در چند سال اخیر، کسانی که علاقه‌مند سینمای اقتباسی هستند با اندکی تامل به سادگی در می‌یابند بعد از آثار درخشانی همچون ˝ناخدا خورشید˝ و ˝هامون˝ سینماب اقتباسی ایران رو به زوال رفته است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اقتباس سینمایی، پشت ابرها

آسیب‌شناسی سینمای اقتباسی


در چند سال اخیر، کسانی که علاقه‌مند سینمای اقتباسی هستند با اندکی تامل به سادگی در می‌یابند بعد از آثار درخشانی همچون ث‌ناخدا خورشیدث‌ و ث‌هامونث‌ سینماب اقتباسی ایران رو به زوال رفته است و این گونه از سینما که در دنیا به آن توجه شایانی می شود در کشور ما به محاق رانده شده است.

اقتباس سینمایی

پای فیلم های اقتباسی که وسط کشیده شود، تو می مانی و فیلم هایی که از تعداد انگشتان دستت تجاوز نمی کند و این یعنی فاجعه !

اقتباس از آثار ادبی به خصوص رمان، دیرزمانی است که در عمر نه چندان بلند سینما به عنوان یک ژانر مستقل تعریف شده است و حتی در جایزه سینمایی بزرگی مانند اسکار بخش جایزه فیلم نامه اقتباسی ایجاد می شود. بر کسی اهمیت ادبیات بر سینما پوشیده نیست.

از زمانی که سینما ناطق شد، ورود کلمه و زبان و به تبع آن ادبیات و آثار ادبی راه به سینما یافتند.

نکته بسیار مهم در این میان پیوند فیلم سازان ایرانی با ادبیات است، به راستی میزان تسلط فیلم سازان به حوزه ادبیات کلاسیک یا ادبیات نوین و مدرن تا چه حدی است؟ و آیا به راستی در این سال ها هیچ اثر ادبی در دنیا قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم ایرانی را نداشته است.

شاید بسیاری تمایل فیلمسازان به نگارش فیلم نامه توسط خود فیلم ساز را زمینه ساز کمرنگ شدن اقتباس سینمایی از ادبیات می دانند از سوی دیگر نباید فراموش کرد که اوضاع ادبیات و به خصوص ادبیات داستانی ایران نیز روزهای درخشانی را سپری نمی کند. آثار کمی هستند که بنا به نظر منتقدان و کارشناسان قابلیت تبدیل شدن به یک اثر ماندگار و کلاسیک شدن را دارند.

مهم ترین اصل در یک اقتباس سینمایی از آثار ادبی خارجی، آداپتیاسیون یا تبدیل به شرایط فرهنگی محل اقتباس است، که در مورد سینمای ایران، وقوع نوعی ایرانیزه کردن امری واجب به نظر می رسد، که خود دارای شرایطی خاص است. مهم ترین نکته در تبدیل یک اثر ادبی خارجی به مدل ایرانی آن، توجه به نکات فرهنگی و بومی در کشور ایران است، تفاوت های فرهنگی که در نوع پوشش، گویش، انتخاب مواد غذایی، شوخی و مزاح های مورد نظر باید مورد توجه اقتباس گر قرار گیرد.

شوخی، مزاح و تکه کلامی که که دال و مدلول آن در فرهنگ اولیه مشخص است، برای ورود به فضای فرهنگی خودمان، باید تبدیل فرهنگی صورت گیرد، بسیاری از نشانه ها و سمبول ها که در یک اقلیم زبانی یا جغرافیایی معمول و دارای ارزش است، چه بسا در فرهنگی دیگر تبدیل به امری غیر معمول و ضد ارزش شود. در یک تبدیل ادبی، نگاه به مکان های محل اتفاق داستان، و اندیشیدن تمهیدی برای تصویر کردن آن مکان با واجبات درون متنی آن باید هماهنگ باشد، غفلت از آن موجبات یک اثر بی ریشه و بدون باورپذیری را برای مخاطب درون فرهنگی پدید می آورد.

در یک اقتباس ادبی، توجه به روح زمانه امری بی تردید است، چه بسیار آثاری گرانقدر در حوزه ادبیات کلاسیک که به علت عدم اقتباس درست آن، حتی در اقلیم فرهنگی اثر ادبی مورد نظر هم نتوانسته نظر مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند و یه فرصت مغتنم هنری بی اثر می شود.اقتباسی موفق خواهد بود که علاوه بر حفظ عناصر اصلی داستان و خط مشی نویسنده اثر، بتواند با اندک تغییراتی خود را تبدیل به یک اثر وطنی کند، فارغ از اینکه جریانات فرهنگی موطن اصلی اثر ادبی چه مکان یا زمامی بوده است، باید بتواند خود را به عنوان یک شاخصه ادبی موطن بعدی اش معرفی کند.

مهم ترین اصل در یک اقتباس سینمایی از آثار ادبی خارجی، آداپتیاسیون یا تبدیل به شرایط فرهنگی محل اقتباس است، که در مورد سینمای ایران، وقوع نوعی ایرانیزه کردن امری واجب به نظر می رسد، که خود دارای شرایطی خاص است

به طور مثال فیلم "اینجا بدون من" اثر بهرام توکلی که اقتباسی از نمایشنامه "باغ وحش شیشه ای" تنسی ویلیامز است. از جزئیات این‌ چنینی فیلمنامه برای مثال می‌توان به نگرانی "آماندا" در نمایشنامه از این نگرانی که دامادش الکلی نباشد، که در فیلمنامه به حساسیت فریده به سیگاری بودن رضا (پارساپیروزفر) تغییر کرده، یا روزی که رضا به خانه دوستش می رود، فریده برای بلند قد نشان دادن یلدا، به زور کفش پاشنه بلند پایش می‌کند که در نمایشنامه اصلی این اتفاق به نوعی دیگر و برای پنهان کردن نقص دیگری در فیزیک بدن لورا رخ می‌دهد، یا به طور مثال آشنایی یلدا و رضا که به سال‌ها پیش در خانه رضا باز می گردد و ضبط یک کاست برمی گردد، که در نمایشنامه این آشنایی میان لورا و جیم به حضور آن‌ها در دبیرستان بولورز و همکلاسی بودنشان مربوط است و یا نمونه دیگر نوع شخصیت‌پردازی کاراکتر آماندا (فریده) است که توکلی آن را به مادری کاملا ایرانی با تمام دلشوره‌های به جا و نا‌به‌جایش تبدیل کرده است.

با هر رویکردی که به سینمای اقتباسی و اقتباس از ادبیات در سینمای ایران از آثار ادبی خارجی نگاه کنیم، نمی توانیم به راحتی از چند نام و اثر ادبی بگذریم.

اقتباس سینمایی

سلطان اقتباس

ناخدا خورشید اثر ناصر تقوایی، که اقتباسی از داستان "داشتن و نداشتن" ارنست همینگوی است، نمونه کامل یک اثر اقتباسی که به هنرمندی و ظرافت تمام آداپته شده و تبدیل به اثر کاملا ایرانیزه و بومی شده است. با نگاهی به این فیلم اقتباسی شرایط به گونه ای رغم می خورد که انگار به جای شخصیت مورگان در داستان اصلی،ناخدا خورشید قهرمان اصلی داستان است.

تقوایی با تبدیل کردن فضای آمریکایی داستان به فضای جنوب ایران و آمیختن سنن و فرهنگ بومی مردمان جنوب با خط مشی کلی داستان، شاهکاری را خلق کرده است که کمتر در سینمای ایران دیده شده است، تقوایی با ساخت فیلم "آرامش در حضور دیگران" که اقتباسی از رمان مشهور نویسنده نامدار غلامحسین ساعدی بوده است، نشان داده است که یکی از بی رقیب ترین فیلم سازان اقتباسی در عرصه فیلم سازی ایران است.

عرفان با طعم ایرانی

گذشتن از کنار نام مهرجویی یک بی مهری بزرگ به ساحت کارگردانی است که با ساخت دو فیلم اقتباسی "پری" و " سارا" که به ترتیب از روی از كتاب معروف جی.دی.سالینجر "فرانی و زویی" و "خانه عروسک" هنریک ایبسن نمایشنامه نویس شهیر نروژی هستند. مهرجویی با آداپته کردن داستان سالینجر به یک اثر عرفانی – ایرانی به خوبی توانایی خود را در آداپته کردن فرهنگ، زبان، هنر خارجی به امری ملموس و داخلی نشان داده است و در گامی فراتر از آن با تبدیل یک نمایشنامه، آن هم از نویسنده ای صاحب سبک به فیلمی کاملا مناسب شرایط اجتماعی، فرهنگی و هنری کشور خود، نشان داده است که مهرجویی بیهوده این مقدار نقد مثبت و هوادار فیلم را به گرد خود جمع نکرده است.

اقتباس عاشقانه

عبور از نام فرزاد موتمن و فیلم درخشان اش "شب های روشن" نه تنها کم لطفی در حق این کارگردان است بلکه به نوعی ارزش های سعید عقیقی در مقام فیلنامه نویسی که دست به اقتباس زده است نادیده انگاشته شده است و به نوعی ظلم در حق فیلمی است که کمتر کسی آنرا ندیده است و کمتر کسی را می شناسیم که فیلم را دوست نداشته باشد، روایت این فیلم آنقدر صمیمی است که گاهی اگرندانیم فیلم نامه اقتباسی است، زبان به تمجید از ساختار داستانی اثر گشوده و گاهی فراتر از آن به دنبال خالق این داستان با روایت عالی خواهیم گشت. شاید تنها سکانس پایانی فیلم است که بنا به ذائقه و میل دوستداران سینما ایارن با پایان کتاب متفاوت است که در مقایسه با سایر آثار اقتباسی در سینمای هالییود و اروپا مسئله ای قابل اغماض است. "شب‌های روشن" با كارگردانی خوب موتمن و دیالوگ‌های شاعرانه عقیقی تبدیل به بهترین اقتباس عاشقانه سینمای ایران شده است.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: خبرگزاری هنر ایران