مهندس تندگویان، از وزارت تا شهادت
شهید رجایی مسوولیت وزارت نفت را به شهید تندگویان پیشنهاد کرد و همان زمان معروف شد که شهید تندگویان، مکتبیترین وزیر کابینه دولت شهید رجایی است.
برخورداری از شایستگی علمی و تعهد دینی و انقلابی، لازمه عهدهدار شدن مسئولیت در نظام اسلامی است. نقل شده است هنگامی که شهید رجایی، نخست وزیر و مأمور تشکیل کابینه میشود، گزینههای وزارت، از سوی افراد و شخصیتها به وی پیشنهاد میشود. ازجمله برای وزارت مهم و استراتژیک نفت، فردی به علت انتساب به یک شخصیت، به شهید رجایی معرفی میشود که در زمان تحصیل در دانشکده نفت، سر و سری با ساواک داشته و میان دانشجویان، بدنام بوده است.
به نوشته روزنامه خراسان، دانشجویان هم دورهاش که وی را میشناختند، احساس تکلیف میکنند و درباره سابقه و خصوصیات او با شهید رجایی صحبت میکنند. شهید رجایی به آنها میگوید، شما چه کسی را پیشنهاد میکنید؟ آنها شهید تندگویان و مهندس بوشهری را نام میبرند.
شهید رجایی به سابقه این دو توجه میکند و چون متوجه میشود كه شهید تندگویان هم به علت فعالیتهای انقلابی، زندان رفته و شکنجه شده و هم مذهبی و از ساکنان جنوب تهران است، او را به عنوان نامزد وزارت نفت، انتخاب و به مجلس معرفی میکند و مجلس نیز به او رای اعتماد میدهد و این گونه، مهندس محمدجواد تندگویان، در زمانی که عراق به تازگی به ایران حمله کرده بود و تأسیسات مهم نفتی جنوب زیر آتش دشمن قرار داشت، بر مصدر وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران تکیه میزند.
مکتبیترین وزیر در کابینه مکتبی شهید رجایی
همسر شهید تندگویان در گفتوگویی که پیشتر با ایسنا انجام داده، درباره انتخاب آن شهید به عنوان وزیر نفت میگوید: ایشان آن زمان در اهواز مسوول مناطق نفتخیز بودند. بعد از این که شهید رجایی مسوولیت وزارت نفت را به شهید تندگویان پیشنهاد کرد، ایشان مهندس بوشهری را پیشنهاد میکند، اما با اصرار شهید رجایی مبنی بر این که شما سابقه زندان و فعالیت انقلابی دارید و هم اینكه جزو خانوادههای محروم بودهاید و درد را بهتر میشناسید، این مسوولیت را میپذیرند. همان زمان معروف شد که شهید تندگویان، مکتبیترین وزیر کابینه دولت شهید رجایی است.
او در دوران کوتاه وزارت، چنان مشی خدمت گزارانهای در پیش گرفت که انصافاً لقب مکتبیترین، برازندهاش بود. سرکار خانم بتول برهان اشکوری، همسر آن شهید در پاسخ به این سوال که آیا اخلاق و روحیات او پس از وزارت تغییر کرد یا نه، به فارس میگوید: «اصلاً و ابداً، در اتاقِ ایشان همیشه به روی همه باز بود، با این که 40 روز در این پست بیشتر نماندند.»
وی به خاطرهای از این دوران اشاره میکند و اظهار میدارد: در زمان وزارت، یک ماشین بنز با راننده در اختیار ایشان قرار دادند اما ایشان تنها یک روز سوار آن ماشین شدند، میگفت انگار سوزن در صندلی این ماشین گذاشتند، من نمیتوانم این ماشین را تحمل کنم، همان پیکان خودمان بهتر است و یک پیکان درخواست کرده بود که عمداً هم خودشان رانندگی میکردند.
پله پله تا ملاقات خدا
شهید تندگویان هنوز بیش از 40 روز از وزارتش نگذشته بود که برای چهارمین بار تصمیم به بازدید و سرکشی از پالایشگاه نفت آبادان میگیرد. در آن زمان، پالایشگاه زیر بمباران دشمن بود و کارگران و متخصصان آن، به سختی فعالیت میکردند.
او که خود با پالایشگاه آبادان و مناطق نفتخیز جنوب آشنا بود و پیش از وزارت، مسئولیت پاکسازی پالایشگاه از نیروهای ضدانقلاب را از سوی آیتا… اشراقی بر عهده داشت، چند بار برای بازدید از این مناطق عازم سفر میشود، اما هر بار به علت مسائل نظامی و جنگی بودن این مناطق، موفق به بازدید از پالایشگاه نمیشود.
در چهارمین مرتبه که برای بازدید از پالایشگاه میرود از جادهای عبور میکند که به تازگی به اشغال نیروهای عراقی درآمده بود. شهید تندگویان و هیئت همراه که بیخبر از تصرف جاده توسط عراقیها بودند، توسط آنها دستگیر میشوند و به همراه مهندس بوشهری و مهندس یحیوی به اسارت نیروهای بعثی درمی آیند.
هنگامی که شهید چمران از ماجرای اسارت او و همراهانش مطلع میشود، بلافاصله گروهی از نیروهای چریکی خود را به منطقه میفرستد تا اگر هنوز شهید تندگویان و همراهان از مرز خارج نشده باشند، آنان را آزاد کنند. اما این تلاش به جایی نمیرسد، زیرا عراقیها آن شهید را به بصره منتقل کرده بودند.
در سالهای اسارت، او در انفرادی و به صورت جدا از دیگر آزادگان نگهداری میشد و حتی صلیب سرخ از وضعیت او اطلاعی نداشت و تنها دو نامه از وی به خانوادهاش رسید.
آزادی شهید تندگویان در برابر آزادی خلبانهای عراقی
عراقیها در ابتدای اسارت شهید تندگویان نمیدانستند كه چه شخصیتی را به اسارت گرفتهاند، پس از این که میفهمند وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران را اسیر کردهاند، پیشنهاد آزادی او را در قبال آزادی تعدادی از خلبانهای عراقی مطرح میکنند.
همسر شهید تندگویان در این باره میگوید: در همان روزهای ابتدایی اسارت شهید تندگویان، شهید رجایی به خانه ما آمد و پس از احوالپرسی و جویا شدن حال بچهها گفت: عراقیها حاضرند شهید تندگویان را در قبال آزادی 8 تن از خلبانهای عراقی آزاد کنند. من در پاسخ ایشان گفتم: اگر هم بنده این شرط را بپذیرم، خود آقای تندگویان نمیپذیرد که در قبال آزادیاش، کسانی آزاد شوند که میخواهند پس از بازگشت به کشورشان دوباره مردم بیگناه ما را بمباران کنند.
شهادت در پایان اسارت
سرانجام، آن شهید بزرگوار پس از 11 سال اسارت و در حالی که سالها شکنجه و اذیت و آزار بعثیها را تحمل کرده بود، در ماههای آخر اسارت توسط رژیم بعثی عراق به شهادت رسید و پیکر پاکش 25 آذر 1370 به ایران منتقل و به خاک سپرده شد.
شهید تندگویان به حق، مصداق مجاهدانی بود که در جبهه اقتصادی به نبرد با استکبار برخاست و میخواست با تولید نفت و کار و تلاش مضاعف، نظام جمهوری اسلامی ایران را در برابر تهاجم به بنیانهای اقتصادیاش یاری دهد.
خداوند بر درجاتش بیفزاید و او را با اولیای مقربش محشور نماید.
باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: alihunter1
برگرفته از انجمن: فرهنگ پایداری
مطالب مرتبط:
شهید بابایی: من فخر فروشی نمیکنم
نکات خواندنی از روحیات شهید خرازی
باشگاه کاربران در شبکه اجتماعی