چقدر یارانه میدهند؟چقدر میگیرند؟!
«احمدینژاد میخواهد 250 هزار تومان مفت بدهد اما نمیگذارند! 250 هزار تومان یارانه یعنی برای یک خانواده 5 نفره، یک میلیون و 250 هزار تومان پول بیمنت. یعنی سرپرست یک خانواده 8 نفره، ماهانه 2 میلیون تومان کاسب خواهد بود و نمیخواهند مردم کمی پول به دستشان برسد!»
محمود احمدینژاد برای شنیدن جملات بالا یا جملات مشابه آن زحمات بسیاری کشیده است و برای آن از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور سفر کرده تا بدون واسطه، به مردم بسیاری از واقعیات(!) را بگوید؛ اینکه دولت قصد دارد به ملت پول بدهد اما دوستان سایر ارگانها بویژه مجلسیها نمیگذارند او عدالت را اجرا و ثروت را بین مردم توزیع کند. رئیسجمهور در هر سخنرانی یا گفتوگویی بر این مساله تاکید میکند که آنها نمیگذارند و نمیخواهند و همینها هستند که اقتصاد خانوارها را به این حال و روز انداختهاند. سخنان دیروز احمدینژاد اما با سخنان گذشتهاش کمی فرق داشت و او مخالفان خود و طرحهایش را شیاطینی خواند که نمیخواهند منابع مالی در اختیار تودههای مردم قرار گیرد! رئیسجمهور در جمع مردم اهواز گفت: «دولت در عرصه اقتصاد چند طرح مهم را انجام داد تا ثروت را در بدنه مردم توزیع کند که از جمله آنها میتوان به طرح بنگاههای زودبازده، مسکن مهر و هدفمندی یارانهها اشاره کرد که البته شیاطین و بدخواهان و انحصارطلبان علاقه ندارند در عرصه اقتصاد و سیاست امکانات و منابع در اختیار تودههای مردم باشد. شیاطین و بدخواهان در مسیر هر کاری که به سمت عدالت برای تودههای مردم و اصلاح اقتصاد باشد مانع تراشی میکنند!» امیدواریم ما را که سخنان آقای دکتر را نقد میکنیم شیطان نخوانند، چراکه مخالف عدالت و رسیدن امکانات و پول به مردم نیستیم و اتفاقا به علت اینکه عدالت رعایت نمیشود و همه امکانات و خدمات به درستی توزیع نمیشود دست به قلم بردهایم. بسیاری اعتقاد دارند دیگر نباید سخنان احمدینژاد را جدی گرفت و کاغذ سفید را سیاه کرد اما برای ثبت در تاریخ و نقد سخنانی که گویا خود رئیسجمهور و اطرافیانش آن را باور میکنند چند نکته را باید متذکر شویم.
اینکه احمدینژاد روش جالبی در سخنرانی دارد و کمتر کسی را یارای مقابله لفظی با وی است، سخنی گزاف نیست. جملات فوق را بار دیگر بخوانید و ببینید با چه تحلیل و منطقی مخالفان و منتقدان اجرای فعلی هدفمندی یارانهها را به غربیهایی که مخالف انرژی هستهای (که حق مسلم مردم ایران است) هستند، ربط داده است؟
1- احمدینژاد دیروز در اهواز گفت: «باید ثروت و امکانات ملت در بدنه اجتماعی توزیع شود و توزیع یارانهها در حقیقت توزیع عادلانه ثروت بین مردم است و معتقدم به جای 45 هزار تومان میتوان 250 هزار تومان به مردم یارانه داد و هدفمندی در حقیقت در قرار دادن پول مردم در جیب خود مردم است.»250 هزار تومان یارانه نقدی برای هر ایرانی اصلا بد نیست، خوب هم هست. ما مستضعفان و قشر متوسط سابق و ضعیف فعلی هم 250 هزار تومان را دوست داریم و خوشحال میشویم خزانه مملکت آنقدر پر باشد که دولت برای توزیع عادلانه ثروت التماس کند اما آیا خزانه مملکت پر هست یا قرار است با پول همین مردم پر شود؟ چه تضمینی هست که من 250 هزار تومان را بگیرم و 500 هزار تومان هزینه دریافت آن را ندهم؟ برای درک بهتر این مساله کمی حساب و کتاب کنیم؛ همین دولتی که برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها و پرداخت 250 هزار تومان سر و دست میشکند در بودجه 1392 مجبور شده برای کاهش وابستگی بودجه به نفت بسیاری از خدمات را گران کند. دولت در بودجه 92 پیشنهاد داده هزینه صدور گذرنامه تا سوخت 2 برابر شود. همچنین مالیاتها باید افزایش پیدا کند تا آقایان پز کاهش وابستگی به نفت بدهند. البته لایحه بودجه 92 در مجلس تکان درست و حسابی خواهد خورد اما دولتیها همچنان ادعا میکنند میخواهند به مردم پول بدهند اما نمیگذارند و نمیگویند که میخواهند چقدر از مردم بگیرند؟!
2- پرداخت یارانه 250 هزار تومانی میدانید یعنی چه؟ یعنی آزاد شدن قیمت همه خدمات و حاملهای انرژی. یعنی بنزین 3000 تومانی و 5 برابر شدن قبض گاز و آب و برق. یعنی 5 برابر شدن هزینه حمل و نقل، یعنی گران شدن همه کالاها به علت افزایش قیمت سوخت، یعنی افزایش سرسامآور نقدینگی، یعنی تورم باورنکردنی. طبق قانون در صورت اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها نرخ بنزین 90 درصد فوب خلیجفارس میشود و این یعنی با دلار 3500 تومانی بنزین لیتری حدود 3 هزار تومان خواهد شد. همین الان که فاز دوم هدفمندی یارانهها اجرا نمیشود دولت مجبور شده دلار 1226 تومانی را کنار بگذارد و حتی برای واردات کالاهای اساسی دلار 2500 تومانی را مبنا قرار دهد. همین یعنی افزایش 100 درصدی هزینه واردات. خب! دولت برای اینکه بتواند ماهانه 15 هزار میلیارد تومان فقط یارانه نقدی پرداخت کند باید بسیاری از خدمات را حداقل 5 برابر کند. با حساب سرانگشتی میتوان گفت برای دریافت 250 هزار تومان باید حداقل 500 هزار تومان پرداخت کرد.
3- احمدینژاد در بخش دیگری از سخنان خود گفته: طرح بنگاههای کوچک طرح موفقی بود و بیش از یک میلیون و 60 هزار شغل ثابت ایجاد کرد اما عدهای که میلیاردها تومان وام از بانکها گرفته و آن را پس نمیدهند با این طرح که به نفع اشتغال جوانان بود به بهانههای مختلف مخالفت کردند و به بهانههای مختلف و با استفاده از ابزار رسانهای و ثروتی که در اختیار دارند برای مخالفت با این طرح آدرس انحرافی میدهند، چرا که نمیخواهند تودههای مردم قدرتمند شوند و با این طرح مخالفت میکنند. اگر انرژی 30 میلیون نفر در عرصه اقتصاد کشور وارد شود اتفاقات بزرگ و مبارکی در عرصه اقتصاد خواهد افتاد. هدفمندی موفقترین طرح اقتصادی ایران در طول تاریخ بوده است اما جوسازیهای زیادی علیه آن صورت گرفت، چرا که اگر به واسطه این طرح تودههای مردم توانمند شده و وارد عرصههای اقتصادی شوند در آن صورت فرصت انحصارطلبی و انباشتن ثروتهای بادآورده از عده قلیلی گرفته خواهد شد؛ به این خاطر با آن مخالفت میکنند. همانطور که غربیها در موضوع هستهای میخواهند انرژی هستهای در انحصار خودشان باشد و به وسیله آن دنیا را تصاحب کنند و نمیخواهند اجازه دهند سایر ملتها از این انرژی عظیم استفاده کنند چرا که اگر همه ملتها از آن استفاده کنند، جایی برای قلدری و چپاول ثروت ملتها باقی نخواهد ماند.
دولت در بودجه 92 پیشنهاد داده هزینه صدور گذرنامه تا سوخت 2 برابر شود. همچنین مالیاتها باید افزایش پیدا کند تا آقایان پز کاهش وابستگی به نفت بدهند. البته لایحه بودجه 92 در مجلس تکان درست و حسابی خواهد خورد اما دولتیها همچنان ادعا میکنند میخواهند به مردم پول بدهند
اینکه احمدینژاد روش جالبی در سخنرانی دارد و کمتر کسی را یارای مقابله لفظی با وی است، سخنی گزاف نیست. جملات فوق را بار دیگر بخوانید و ببینید با چه تحلیل و منطقی مخالفان و منتقدان اجرای فعلی هدفمندی یارانهها را به غربیهایی که مخالف انرژی هستهای (که حق مسلم مردم ایران است) هستند، ربط داده است؟ او همه چیز را با هم تجمیع میکند تا همان چیزی که میخواهد را نتیجه بگیرد. موضوع طرح بنگاههای زودبازده و ایجاد شغل در دولت را قبول داریم اما آیا مسۆولان میتوانند آمار ورشکستگی بنگاههای کوچک و بزرگ اقتصادی را بدهند؟ به عبارت بهتر آیا میدانید در کنار ایجاد اشتغال چند نفر بیکار شدهاند که آن هم هیچ علتی جز رها شدن اقتصاد و تولید ندارد؟ جالب اینکه احمدینژاد از عدهای که میلیاردها تومان وام از بانکها گرفته و آن را پس نمیدهند هم انتقاد میکند در حالی که به تازگی پرونده فساد بزرگ بانکی را از سر گذراندهایم. پروندهای که در آن پای برخی مدیران بانکی و اقتصادی در میان بوده است.
اصلا قصد نداریم دولت را متهم به فساد اقتصادی کنیم یا بگوییم دولتهای سابق، هیچ فساد اقتصادی نداشتهاند اما حداقل میتوانیم بگوییم نظارت در دولت دهم حلقه مفقوده مدیریت مالی و بانکی بوده است. در زمان همین دولت بود که تخلفات بزرگ و تاریخی بانکی و مالی رقم خورد و در همین دولت است که بیشترین بدهکاری بانکی تاریخ ایران وجود دارد اما احمدینژاد با ظرافت از این موضوع هم استفاده میکند. در زمان اجرای هدفمندی یارانهها همه تولیدکنندگان از عدم حمایت دولت شکایت داشتند و پیشبینی میشد دولت قانون حمایت از تولید را اجرا کند اما این اتفاق نیفتاد تا تولیدکنندگان این هزینهها را از مردم بگیرند. آیا دوستان و مشاوران رئیسجمهور نمیتوانند به وی توصیه کنند که دولت قبل از اجرای فاز دوم و آزادسازی قیمتها ابتدا زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری را مهیا کند تا بازار به ثبات برسد سپس فکری به حال نرخ ارز شود و اقتصاد قبل از شوک دوم به آرامش برسد. نمیدانیم شاید آن مشاوران گفتهاند و دوستان نشنیدهاند.
4ـ دولت نهم و دهم کوشا بودهاند و تلاش بسیاری برای برقراری عدالت کردهاند. عملکرد این دولت به گفته بسیاری از بزرگان اصلا با دولتهای گذشته خود قابل مقایسه نیست. حداقلش این است که سعی خود را انجام داد تا ایران را آباد کند و مسۆولان این دولت دوست دارند در روزهای پایانی یادگاریهای خوبی از خود به جا بگذارند اما متاسفانه در 2 سال گذشته برخی بیمدیریتیها و عملکرد ضعیف اقتصادی و لجبازیها موجب شد اقتصاد کشور نه تنها با موفقیت جراحی نشود بلکه عملکرد مثبت دولت هم فراموش شد و زیر سوال رفت. میتوان از رئیس دولت پرسید آیا میدانید عملکرد چند ماهه اخیر چه تاثیرات منفی در اقتصاد گذاشته است؟ آیا میدانید نقدینگی چه کمکی به افزایش نرخ تورم کرده است و اگر 250 هزار تومانها پرداخت شود چه افتضاحی خواهد شد؟ امیدواریم بدانید.
منبع: وطن امروز