ازدواج معامله نیست
شما از ازدواج چه میخواهید
اینكه شما از ازدواج چه هدفی دارید به انتخاب همسر و تعیین خطمشی شما در زندگی كمك میكند، اما باید مراقب باشید كه در سن پنجاه، شصت، یا حتی هفتاد سالگی معیارهای ازدواجتان شبیه اول جوانی نباشد. وقتی ما جوان هستیم همسری میخواهیم كه همپای ما كار كند، مثل ما جوان و زیبا باشد و در سفر و حذر همراهیمان كند و جذابیت جسمی نیز داشته باشد.
اما هرچه سن ما بالاتر باشد باید دنبال چه كسی بگردیم؟
صادق ـ الف كه مدتی است همسرش را از دست داده 64 سال دارد و به ازدواج مجدد فكر میكند. او میگوید میخواهم با یك دوشیزه ازدواج كنم، یعنی كسی كه تجربه ازدواج قبلی نداشته باشد، زیرا تجربه ازدواجهای قبلی را به زندگی من نمیآورد و رموز و سیاستهای زنانه را نیاموخته است.
به او میگویم اگر او هم مثل شما فكر كند و بگوید شما هم تجربه زندگی قبلی را به زندگی من میآورید و كلكهای مردانه را در تجربه یك زندگی دیگر آموختهاید چه؟ صادق ـ الف میگوید: كسی را پیدا میكنم كه این را نگوید.
می پرسم: یعنی دنبال یك دختر 60 ـ50 ساله میگردید؟ میخندد و میگوید: نه به 40 ـ 30 ساله هم رضایت میدهم.
او برای این دختر 40 ـ30 ساله قصد ندارد عروسی بگیرد و با پوشیدن لباس عروس هم مخالف است. نمیخواهد این دخترخانم صاحب فرزندی شود و... توقع دارد این عروس خانم یك عمر از او مراقبت و پرستاری كند و برایش دقیقا نقش پرستار و خدمه را بازی كند. میبینید كه این آقا دنبال اختلاف سنی 30ـ20 ساله است؛ چیزی شبیه پدر و فرزندی.
ماجده ـ ن بانوی شصت سالهای است كه بعد از ده سال از فوت همسرش حالا قصد ازدواج مجدد دارد. او میگوید: من 60 سال دارم و از تمایلات زناشویی حرف نمیزنم. من میخواهم یك مونس داشته باشم؛ كسی كه در این روزهای تنهایی در كنارم باشد. نمیخواهم الان تازه به كسی برسم كه پرستار بخواهد. خودم هم دارم افتادهحال میشوم و میخواهم با مردی ازدواج كنم كه زیاد از خودم مسنتر نباشد و سرپا باشد تا دستكم چند سالی با هم خوب و خوش زندگی كنیم و بعد سختیها را هم باهم طی كنیم؛ مردی 67ـ60 ساله.
میبینید كه دیدگاه زن و مرد مسنی كه قرار است ازدواج مجدد داشته باشند چقدر متفاوت است. مرد گرچه نمیگوید، اما حتی در سن بالا نیز به دنبال جمال و جاذبه ظاهری زن است؛ ولی زن بیش از هر چیز به دنبال یك مونس و همراه روزهای تنهایی است. اما یك زن چهل ساله چه میخواهد.
برای نزدیك شدن به دیدگاه این افراد با دختری چهل و پنج ساله صحبت میكنم كه خواستگاری مسن دارد. او میگوید ازدواج با مردی 20 سال بزرگتر از خودم به هیچ وجه مطلوب من نیست. من نیز دلم میخواهد با مردی حداكثر پنجاه ساله ازدواج كنم كه خوشتیپ و روی فرم باشد و مرتب و شیك بگردد.
دلم میخواهد عروسیای كه این همه سال منتظرش بودم را خوب برایم برپا كند. قدرم را بداند، زیرا من واقعا قدر مرد زندگیام را میدانم. دوست دارم خیلی زود بچهدار شوم، زیرا آخرین فرصتی است كه برایم باقی مانده و همین الان هم دیر شده است؛ مادر شدن بزرگترین آرزوی من است. دلم میخواهد زمان از دست رفته را جبران كنم. دست در دست همسرم قدم بزنم، سفر بروم و مثل یك تازهعروس لباس بپوشم و طلاهایم را به دست و گردنم بیندازم. دلم میخواهد مهریهام در حد مهریه خواهرم باشد یا هر دختر دیگری كه شرایط من را دارد. اما حقیقت این است كه ناچارم ازدواج كنم و همه چیز مطلوب نیست، اما اگر قرار باشد با مردی ازدواج كنم كه سنش خیلی بالاتر از من باشد و بچه هم نخواهد. باید از همان اول تكلیف مرا بعد از خودش معلوم كند، یعنی مهریه مناسب بدهد و ملكی پشت قباله ازدواجم بیندازد.
متاسفانه آمارها نشان میدهد تمایل آقایان به ازدواج با زنان بسیار كوچكتر از خودشان سبب شده است كه زنان میانسال بیوه همچنان بیوه بمانند و شانس ازدواج پیدا نكنند، در حالی كه مردان بیوه شانس ازدواج بیشتری دارند.
یك معامله نهچندان شیرین
كارشناسان معتقدند وقتی یك سالمند به هوای اینكه همسر جوان بهتر میتواند به او خدمت كند با زنی ازدواج میكند كه چند دهه با او فاصله سنی دارد، بیش از اینكه وارد یك زندگی تفاهمآمیز شود، درگیر یك معامله شده است كه در آن باید پیوسته به همسر جوان خود امتیاز بدهد، زیرا از نظر جسمی همیشه در مقابل او كم میآورد. چنین رابطهای بندرت همكفو خواهد بود و برقراری ارتباطی صمیمانه در این رابطه دشوار است.
زهرا محمدی، جامعهشناس معتقد است امروزه نمیتوان به ازدواج با اختلاف سنی زیاد براحتی وارد شد، زیرا دیگر تنها تفاوت مربوط به سن و نیازهای جنسی و جسمی نیست؛ تفاوت فرهنگها و نسلها بسیار زیاد شده است. یك زن چهل ساله ممكن است براحتی در استفاده از اینترنت و كامپیوتر و سایر وسایل ارتباطی مهارت داشته باشد، در حالی كه همسر شصت و پنج یا هفتاد سالهاش از این نظر خیلی از او عقبتر است. چنین ازدواجی پایههای تردید و شك و بدگمانی را فراهم میكند؛ زیرا ممكن است همسر این مرد ساعتها پای رایانه باشد، در حالی كه او هیچ سر درنمیآورد كه همسرش چه میكند. این تفاوتها گاه هرگز قابل رفع نیست.
وجود فاصله سنی زیاد موجب بروز مشكلات در زندگی افراد میشود. به طور یقین میتوان گفت كه پول، تحصیلات، شغل مناسب و... هیچیك جایگزین مناسبی برای این فاصله سنی نخواهند بود.
روانشناسان نیز معتقدند زن و مردی كه فاصله سنی زیادی با یكدیگر دارند، نمیتوانند یكدیگر را بخوبی درك كنند و با هم تفاهم داشته باشند. این افراد توانایی برقراری ارتباط درست و درك شرایط و موقعیتهای یكدیگر را نخواهند داشت و با گذشت زمان نیز تناسب زیادی در تواناییهای جسمی ندارند. وقتی كه فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هریك در دورهای از زندگانی به سر میبرند كه به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوتهای عمده”‹ای دارند. انسانها در دوران جوانی قابل تغییر و انعطافپذیرتر هستند، با حوصله و صبر بیشتری به امور رسیدگی خواهند كرد و داشتن هیجان و تحرك زیاد اقتضای سن آنهاست؛ در صورتی كه افراد با پا به سن گذاشتن تمایل بسیاری به آرامش و استراحت دارند و همین اختلاف نظرهای كوچك مشكلاتی را ایجاد خواهد كرد.زوجین دارای اختلاف سنی زیاد، حتی نمیتوانند موجبات رضایت یكدیگر را در روابط زناشویی به نحو مطلوب تامین كنند و همین امر ممكن است موجبات درگیری را فراهم آورده و محیط خانواده را متشنج كند.
برگرفته از: جام جم