تبیان، دستیار زندگی
الهی نامه کتابی است که عطار به خوبی در آن به موضوع مقابله و مهار نفس پرداخته است و در قالب پادشاه تمام نکات مهم این جهاد بزرگ را به گوش خواننده می‌رساند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

الهی نامه از فضل الهی است

(بخش دوم)


الهی نامه کتابی است که عطار به خوبی در آن به موضوع مقابله و مهار نفس پرداخته است و در قالب پادشاه تمام نکات مهم این جهاد بزرگ را به گوش خواننده می‌رساند.

الهی نامه از فضل الهی است

در گنج الهی برگشادم                           الهی نامه نامِ این نهادم

بزرگانی که در هفت آسمانند                  الهی نامه عطار خوانند

ز فخر این کتابم پادشاهی است        که الهی نامه از فضل الهی است

( الهی نامه، صفحه 385)

جنگ با نفس یکی از سخت ترین جنگ‌هایی است که هر انسان کمال گرا همیشه با آن درگیر است. مهار کردن و گذر از نفس کار هر کس نیست و جهادی است که تا پایان عمر با آن مواجه‌ایم. الهی نامه کتابی است که عطار به خوبی در آن به موضوع مقابله و مهار نفس پرداخته است و در قالب پادشاه تمام نکات مهم این جهاد بزرگ را به گوش خواننده می‌رساند.

در مقاله گذشته داستان تا به آنجا پیش رفت که پادشاه توانست پسر دوم خود را راضی گرداند که از جادو بگذرد، در این مقاله به ادامه داستان و تحلیل آن خواهیم پرداخت.

مقاله نهم الهی نامه با درخواست پسر سوم آغاز می شود:

پسر آمد سوم یک با کمالی                     پدر را داد حالی شرح حالی

که یک جام است در گیتی نمایی               من آن خواهم نه ملک و پادشایی

شنیدم من که آن جامی چنان است              که در وی هرچه می جویی عیان است

تنها خواسته پسر سوم، جام جهان نماست تا بوسیله آن از تمام رازهای جهان آگاه و بر همه چیز مسلط شود. اما پاسخ پدر به او پاسخی زیبا و در خور تامل است:

پدر گفتا که جاهت غالب آمد                   دلت آن جام را زان طالب آمد

که تا چون واقف آیی از همه راز             شوی بر جمله عالم سرافراز

ز عجب جاه خود از خود شوی پُر            بمانی جاودانه در تکبر

پدر این آرزوی پسر را ناشی از جاه طلبی او می بیند، این مناظره تا مقاله سیزدهم ادامه دارد و پدر با حکایت مختلف که مجموعا 51 حکایت را شامل می شود، فرزند سوم خود را آگاه می سازد.

گفتگوی بین پدر و پسر چهارم از مقاله سیزده تا مقاله پانزدهم را در بر می گیرد.

پسر آمد چهارم یک نکو رای                    همه آرام و آسایش سر و پای

پدر را گفت: تا در کایناتم                        به صد دل طالب آب حیاتم

اگر دستم رسد آن آب، رستم                     وگرنه هم چنین بادی به دستم

پسر چهارم طالب آب حیات است و فکر می کند با داشتن آن به رستگاری می رسد اما پدر به او پاسخ می دهد:

پدر گفتش امل چون غالب آمد                  دلت عمر ابد را طالب آمد

از آنی آبِ حیوان را خریدار                    که جانت را امل آمد پدیدار

اگر یک ذره نور صدق هستت                 امل باید که گردد زیر دستت

پدر او را راهنمایی کرده و عنوان می کند که امید و آرزویی بیهوده داری و با بیان 42 حکایت او را آگاه می گرداند.

آرزوی پسر پنجم در مقاله پانزدهم آمده است:

پسر پنجم یک آمد غرق انوار                    پدر را گفت ای دریای اسرار

من آن انگشتری خواهم به اخلاص              که در ملکت سلیمان گشت از آن خاص

پری و دیو در فرمانش آمد                       بساط ملک شادروانش آمد

آرزوی پسر پنجم داشتن انگشتری سلیمان است تا همچون حضرت سلیمان دیو و پری در خدمتش باشند و زبان مور و پرندگان را بفهمد و خیال می کند که با داشتن انگشتری سلیمان بر تمام فلک مسلط خواهد شد

آرزوی پسر پنجم داشتن انگشتری سلیمان است تا همچون حضرت سلیمان دیو و پری در خدمتش باشند و زبان مور  و پرندگان را بفهمد و خیال می کند که با داشتن انگشتری سلیمان بر تمام فلک مسلط خواهد شد.

اما پدر پاسخی زیبا و مناسب می دهد:

پدر گفتا: چه با ملکیت کار است                  که گر دستت دهد ناپایدار است

چنین ملکی چنان نی هم توانی                    که در باقی کنی چون هست فانی

***

وگر در ملک ظالم بوده باشی                     روادار مظالم بوده باشی

دهندت در قیامت صورت مور                   که در شاهی چرا کردی بسی زور

پادشاه به پسر پنجم پاسخ می دهد که تو چیزی را می خواهی که مسوولیت زیادی دارد و باید در قیامت پاسخ گو باشی، و آگاه باش که نهایت آن تباهی است و تو نباید به آن غره باشی و بهتر است که ملکی را انتخاب کنب که برای تو همیشگی باشد.

پدر گفتش که این ملک جهانی                    که ملکی اصل بر باد است و فانی

برای آن چنین نگزیده ای تو                      که ملک آخرت نشنیده ای تو

***

اگر زان ملک تو آگاه گردی                     هم اینجا بر دو عالم شاه گردی

بزرگانی که ملک آن ملک دیدند                 به یک جو ملک دنیا کی خریدند

این مناظره تا مقاله نوزدهم ادامه دارد و پادشاه با بیان 39 حکایت زیبا، پسر پنجم خود را همانند چهار پسر دیگر قانع می‌کند.

آخرین گفتگو ما بین پدر و پسر ششم صورت می گیرد و از مقاله نوزده تا بیست و دوم را شامل می شود.

پسر آمد ششم یک دل پر اسرار                 ز الماس زبان گشته گهربار

پدر را گفت: آن خواهم همیشه                  که باشد کیمیا سازیم پیشه

اگر یابم به علم کیمیا راه                        شوند از من جهانی کیمیا خواه

       گر این دولت بیابم دین بیابم                     که چون آن یک دهد دست این بیابم

جهان پر ایمنی گردانم از خویش               فقیران را غنی گردانم از خویش

آرزوی پسر ششم کیمیا است و تصور می کند اگر آن را داشته باشد، دین هم خواهد داشت و اگر به ثروت برسد تمام فقیران را ثروتمند خواهد کرد.

اما پدر به او پاسخ می دهد که:

پدر گفتش: که حرصت غالب آمد              دلت زان کیمیا را طالب آمد

چه خواهی کرد دنیای دنی را                  سرای مکر و جای دشمنی را

که دنیا هست زالی هفت پرده                  برای صید تو هر هفت کرده

پدر این آرزوی فرزند را ناشی از حرص او می داند و به او توصیه می کند که دست از حرص و آز بردارد، چرا که سرانجام او را نابود خواهد گرداند و به او یادآوری می کند که تو با زر و سیم و گوهر هیچگاه نمی توانی به دین برسی چون این دو کاملا با یکدیگر در تضادند.

پدر گفتش: که چون زر سایه افکند           تو را بی گوهر و بی مایه افکند

نیاید دین و دنیا راست هر دو                  ز حق می دان که نتوان خواست هر دو

از مقاله نوزدهم تا مقاله بیست و دوم، پادشاه با پسر خود در حال گفتگوست و پادشاه با بیان 28 حکایت، پسر را قانع و داستان را به پایان می برد.

از ابتدای کتاب تا به این قسمت عطار مجموعا 243 حکایت کوتاه می آورد و هر آنچه را که در ذهن دارد را  با آوردن این حکایات به خواننده منتقل می کند.

اگر دقیق تر به داستان نگاه بیندازیم، می توانیم دریابیم که عطار همان پادشاه است و برای اینکه سخن و توصیه های خود را غیر مستقیم به گوش خواننده برساند آن را در قالب داستان پادشاه و شش پسر پنهان کرده است.

   ادامه دارد...

آسیه ترک بیاتانی

بخش ادبیات تبیان


منابع:

الهی نامه، فرید الدین عطار نیشابوری، به کوشش حمیدرضا مجدآبادی، نشر پروان

دیدار با سیمرغ، دکتر تقی پورنامداریان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

دریای جان، هلموت ریتر، انتشارات بین المللی الهدی