با پدر خوانده
گفتگو با فرانسیس فورد کاپولا به مناسبت 74 سالگی اش
«فرانسیس فورد کاپولا» که شهرت جهانی اش را به واسطه سری فیلم های «پدرخوانده» به دست آورد، روز هفتم آوریل 1939 در میشیگان آمریکا از خانواده ای ایتالیایی الاصل متولد شد.
«کاپولا» در 10 سالگی با استفاده از دوربین هشت میلی متری پدرش، با فیلم برداری و دنیای فیلم آشنا شد و همین علاقه و حس کنجکاوی، او را تا تحصیلات عالیه و اخذ مدرک کارگردانی فیلم از دانشکده فیلم سازی دانشگاه UCLA سوق داد. وی برنده پنج اسکار شامل یک اسکار بهترین فیلم، یک اسکار بهترین کارگردانی و سه اسکار بهترین فیلمنامه شده است. کاپولا همچنین برنده چهار گلدن گلوب و دو نخل طلای کن شده است. آن چه در ادامه می آید ترجمه گزیده گفت و گوی «The Rumpus.net» با کاپولا است که او درباره آخرین اثرش «توئیکست» توضیحاتی را ارائه داده است.
جدیدترین اثر سینمایی شما فیلمی است با نام توئیکست که بر اساس یک رۆیا طراحی شده است. آیا می توانید ریشه های این رۆیا را برای ما شرح دهید؟
خوب واقعیت این است که من خواب عجیبی دیدم که برایم خیلی واضح و شفاف بود. من در یک جنگل ترسناک و مرموز بودم. در همین حال متوجه فردی شدم که در کنار من قدم می زند. ما با یکدیگر صحبت کردیم. او از من می پرسید که آیا از دیدن او وحشت زده شده ام؟ ما به سمت مکانی شبیه هتل با افرادی عجیب و غریب نزدیک می شدیم. زمانی که به آن جا وارد شدیم، افرادی که آن جا بودند به من گفتند که من به طرف قبرستان قدم برداشته ام. تمام کف زمین با اجساد پر شده بود. بعد بچه هایی را دیدم که از قبرها بیرون می آیند و زیر نور مهتاب بازی می کنند، گویی همه جا آفتابی است. مردی که از بچه ها مراقبت می کرد آن ها را به سمت قبرستان بازگرداند. من از آن مرد خواستم تا من را راهنمایی کند و توضیحی دهد. مرد از من خواست او را دنبال کنم. در همین زمان بود که من با صدای اذان در شهر استانبول از خواب بیدار شدم. فوق العاده بود. من به طور رایگان تمام یک فیلم را در اختیار داشتم. البته فیلمی که پایان آن در رۆیا مشخص نشده بود. فیلمی که بیشتر شبیه پاسخ یک سۆال است.
شما اشاراتی به تأثیر نویسندگانی چون ادگار آلن پو و هاثورن در ساخت این فیلم داشته اید. به جز این چه عواملی برای ساخت این فیلم بر شما تأثیر داشته اند؟
زمانی که من در حال نوشتن فیلمنامه این فیلم بودم کارهای گوستاو فلوبر را مورد بازخوانی قرار دادم. من عاشق هر چیزی که منجر به شکستن قلب می شود هستم. مانند زمانی که مسائل و موضوعاتی بر علیه وفاداری به وجود می آید.
رابطه شما با نقد چگونه است؟
خواندن یک نقد شبیه کشیدن یک دندان دردناک است. دخترم سوفیا هرگز نقدها را نمی خواند. او سبک ویژه و خاص خود را دارد.ما در جهانی عجیب و غریب که اینترنت در آن حضور دارد زندگی می کنیم. دقیقاً وضع افرادی را داریم که در یک ترافیک گیر افتاده و بوق ماشین ها نیز به گوش می رسد. در مورد اینترنت چیزی که لازم است رعایت ادب و اخلاق است. شما می توانید هر چه که می خواهید بگویید در حالی که پاسخ دهنده ای وجود ندارد. مهم ترین چیز برای انسان ادب و اخلاق است.
دوست دارید چه کاری انجام دهید؟
دوست دارم مردی باشم که فیلم هایی چون مردم باران و گفتگو را ساخته است. من نمی خواهم به یک کارگردان بزرگ هالیوود تبدیل شوم.
واکنش شما به شهرت چه بود؟
خوب برای نخستین بار بود که من پول زیادی به دست آوردم. من همیشه یک دانش آموز رنج دیده بودم و با سختی و مشکلات زیادی روبه رو بودم و ناگهان پول زیادی به دست آوردم. یک ساختمان و خانه زیبا خریدم. واقعیت این است که من نمی خواستم پدرخوانده 2 را بسازم. من از سوی کمپانی سازنده به شدت تحت فشار بودم. مدیر کمپانی به من گفت ما باید چه کنیم تا تو این کار را انجام دهی. من فکر کردم منظور او این است که من یک کارگردان را معرفی کنم که زیر نظر من فیلم را بسازد. خوب من هم اسکورسیزی را به او پیشنهاد کردم. من اصلا نمی فهمیدم چرا باید برای این فیلم قسمت دوم ساخت. این یک درام است نه سریال. در نهایت جواب آن ها به پیشنهاد من این بود که: مطلقاً نه! در نهایت پذیرفتم که فیلم را بسازم اما به این شرط که هیچ کس در ساخت آن دخالت نکند. و تلاش کردم تا پدرخوانده 2 را بنویسم. با این نیت شروع کردم که همیشه دوست داشتم درباره پدر و پسری در این سن و سال داستانی بنویسم. خوب من روی کار کنترل کامل داشتم و این فوق العاده بود.
و توصیه شما به هنرمندان دیگر؟
شک و تعلیق حاصل از آن را کنار بگذارید. تنها کاری را انجام دهید که عاشق آن هستید. کار را برای خود شخصی کنید.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع : روزنامه خراسان
