تبیان، دستیار زندگی
آن چارپا وقتی ترحم را در نگاهم دید، به من گفت: ای شیخ! برو به حال زار خودت گریه کن! من که با هر زحمتی بود بارم را به مقصد رساندم و راحت شدم، اما تو با این کوله‌بار سنگین گناهان کی و چگونه به مقصد خواهی رسید تا راحت شوی؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی یک چهارپا موعظه‌گر می‌شود!


آن چارپا وقتی ترحم را در نگاهم دید، به من گفت: ای شیخ! برو به حال زار خودت گریه کن! من که با هر زحمتی بود بارم را به مقصد رساندم و راحت شدم، اما تو با این کوله‌بار سنگین گناهان کی و چگونه به مقصد خواهی رسید تا راحت شوی؟


موعظه

موعظه‌‌ای حسنه است که تحریک عواطف می‌کند، عواطف انسان را تحریک کرده و او را از خواب غفلت بیدار می‌سازد و به فکر تحصیل زاد و توشه‌ آخرت وا می‌دارد، منتهی موعظه نیز از حیث اثرگذاری مشروط به شرایطی است که از زبان چه کسی صادر شود و در قلب چه کسی بنشیند؟ زیرا نه گوینده‌ها همه یکسانند و نه شنونده‌ها همه در حال و وضع مناسبند.

گاهی یک جمله‌ ساده و کوتاه از زبان یک گوینده‌ مهذّب صاحب تأثیر نفس صادر می‌شود که تکان در دل جمعی شنونده می‌افکند و جداً دگرگونشان می‌سازد، در صورتی که همان مطلب با بیان فصیح‌تر و مفصل‌تر از زبان گویندگان دیگر صادر می‌شود، اما کمترین تکانی در شنوندگان ایجاد نمی‌کند

موعظه حسنه چه موعظه ای است؟

پیامبران در راستای ارشاد مردم از حکمت (استدلال و منطق) و موعظه نیکو و مجادله و بحث های ستیزآمیز ولی نیکوتر، استفاده بسیار کردند، چنانکه این مطلب در مورد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) در آیه 125 نحل آمده است . موعظه حسنه که در این آیه آمده از دو کلمه تشکیل شده: 1 - کلمه موعظه یعنی استفاده کردن از عواطف انسان ها، که با تحریک صحیح عواطف، می توان توده های عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت 2 - کلمه حسنه اشاره به این است که آن موعظه ای اثر بخش است که از هرگونه آلودگی مانند تحمیل، فشار، خشونت، غرض ورزی، و تحقیر خالی باشد، وگرنه به عکس موجب تحریک، لجاجت و سرکشی طرف مقابل می شود.

بنابراین موعظه وقتی اثر نیک خود را می گذارد و قلب ها را چیره می سازد، که آمیخته با حسن نیت، و پاکی سخن و زیبایی آن باشد، البته قابلیت قابل نیز لازم است، چرا که باران در شوره زار، گل و باغ و میوه نمی رویاند، با این که لطیف و زلال است و به عکس آب مسموم و آلوده نیز باعث آفت های دیگر می شود.

اگر می خواهید موعظه کنید، خود این گونه باشید

واعظ باید متعظ باشد، نخست خود را اصلاح کند تا سخنش در دیگران اثربخش باشد، چرا که اگر سخن از قلب برآید لاجرم بر دل نشیند، موعظه شده نیز باید خود را به گونه ای بسازد که دارای گوش شنوا و چشم بینا و دل آگاه و پندپذیر باشد، وگرنه همچون آهن موریانه خورده ای است که با صیقل پاک نمی شود، چرا که بر قلب سیاه که نشانه اش گوش کر، چشم کور، و دل بسته است، موعظه سودی نمی بخشد، چنان که میخ آهنین بر سنگ فرو نمی رود، بلکه میخ کج شده یا میخ شکسته می شود .

موعظه حسنه که در این آیه آمده از دو کلمه تشکیل شده: 1 - کلمه موعظه یعنی استفاده کردن از عواطف انسان ها، که با تحریک صحیح عواطف، می توان توده های عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت 2 - کلمه حسنه اشاره به این است که آن موعظه ای اثر بخش است که از هرگونه آلودگی مانند تحمیل، فشار، خشونت، غرض ورزی، و تحقیر خالی باشد، وگرنه به عکس موجب تحریک، لجاجت و سرکشی طرف مقابل می شود

دنیا دار موعظه است

امیر سخن حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «الدنیا موعظة لمن اتعظ بها; دنیا محل اندرز است برای آن کس که از آن اندرز گیرد .»

نیز آن حضرت در اندرز خود به فرزندش امام حسن (علیه السلام) می فرماید: «و احی قلبک بالموعظة; قلبت را با موعظه و اندرز زنده کن » و در عبارت دیگر می فرماید: «و لا تکونن ممن لاتنفعه العظة الا اذا بالغت فی ایلامه، فان العاقل یتعظ بالآداب، والبهائم لایتعظ الا بالضرب; از کسانی نباش که پند و اندرز به آنها سود نمی بخشد، مگر آن زمانی که او را بسیار توبیخ کنی، چرا که عاقلان با اندرز و آداب، پند می پذیرند، اما چارپایان با زدن

و نیز باید دانست که در مسیر راه موعظه، حجاب هایی قرار دارند که باید آنها را از سر راه برداشت، قدر جامع این حجاب ها همان غرور و غفلت است، بر همین اساس علی(علیه السلام) فرمود: «بینکم و بین الموعظة حجاب من الغرة; بین شما و موعظه پرده ای از غرور و غفلت (مانند شهوات و هوس ها) وجود دارد

مرحوم شیخ جعفر شوشتری

شیخ شوشتری: دیگ سفید می‌کنیم!

در حالات مرحوم شیخ جعفر شوشتری -که از اعاظم علمای گذشته بوده- نقل شده است: در شوشتر رسم بوده که ایام عید نوروز که مردم به تنظیف خانه‌ها و تعمیر و نوسازی وسایل زندگی می‌پرداختند، مسگرها که کارشان اصلاح ظرف‌های فرسوده بود در کوچه‌ها می‌گشتند و صدا می‌زدند: دیگ سفید می‌کنیم، دیگ سفید می‌کنیم. مقصودشان این بود دیگ‌هایی را که در طول سال‌ در خانه‌ها کار کرده و سیاه شده است بگیرند و سفید کنند. در آن ایام مرحوم شیخ جعفر روزی در میان جمعیت عظیمی منبر رفت، تا روی منبر نشست بعد از حمد و ثناء و صلوات فرمود:

«ایها الناس! قدراً نُبیّض، قدراً نبیض؛ ای مردم، ما دیگ سفید می‌کنیم، دیگ سفید می‌کنیم».

مقصودش این بود دیگ‌ دل‌ها بر اثر نافرمانی‌ها و بدعملی‌ها سیاه شده است، آیا وقت آن نرسیده که این دل‌های سیاه را سفید کنیم؟ مردم، شما که دیگ‌های آشتان را در این ایام سفید می‌کنید، آیا دیگ‌های جانتان نیاز به سفید کردن ندارد؟

نقل شده است این حرف چنان دگرگونی و انقلاب در دل‌های شنوندگان ایجاد کرد که مجلس یک تکان خورد و صدای ناله و شیون از مجلسیان برخاست!

شیخ روز دیگری هم بالای منبر نشست و گفت: الان که از منزل به مسجد می‌آمدم، بین راه چهارپایی را دیدم باری سنگین بر دوشش گذاشته بودند، آن زبان‌بسته نفس‌زنان آن بار سنگین را می‌کشید و می‌برد، دلم به حال آن حیوان سوخت، همچنان به او نگاه می‌کردم تا مقابل خانه‌ای رسید و بار از دوشش برداشتند. او که نفسی راحت کشید، نگاهی به من کرد، دید من با ترحم به او نگاه می‌کنم. به من گفت: ای شیخ برو به حال زار خودت گریه کن! من که با هر زحمتی بود بارم را به مقصد رساندم و راحت شدم، اما تو با این کوله‌بار سنگین گناهان کی و چگونه به مقصد خواهی رسید تا راحت شوی؟!

آنگاه فرمود: آری ای مردم، این الاغ است که وقتی کنار یک نهر آب می‌رسد و می‌بیند که نمی‌تواند از آن عبور کند، قدم از قدم برنمی‌دارد اما تو ای انسان کنار جهنم سوزان می‌رسی بی‌پروا جلو می‌روی، آن حیوان خود را به آب نمی‌زند اما تو خود را به آتش می‌زنی.

واعظ باید متعظ باشد، نخست خود را اصلاح کند تا سخنش در دیگران اثربخش باشد، چرا که اگر سخن از قلب برآید لاجرم بر دل نشیند، موعظه شده نیز باید خود را به گونه ای بسازد که دارای گوش شنوا و چشم بینا و دل آگاه و پندپذیر باشد، وگرنه همچون آهن موریانه خورده ای است که با صیقل پاک نمی شود، چرا که بر قلب سیاه که نشانه اش گوش کر، چشم کور، و دل بسته است، موعظه سودی نمی بخشد، چنان که میخ آهنین بر سنگ فرو نمی رود، بلکه میخ کج شده یا میخ شکسته می شود

این سخنان به ظاهر ساده را گوینده از دلی پاک و نیتی صاف می‌گفت و شنونده هم با قلبی آماده و حق‌پذیر می‌گرفت، دو سیم دل متناسب به هم می‌رسیدند و جذبه‌ مغناطیسی دل‌های پاک و نیت‌های صاف سبب تأثیر و تأثر می‌گشت و جرقه‌ای می‌زد و روشنایی ایمان در جان‌ها پیدا می‌شد. اما امروز چه عرض کنم که گوینده و شنونده در چه وضع و حالی هستیم.

موعظه بی‌اثر

«ان‌الکلام اذا خرج من القلب دخل فی‌القلب و اذا صدر من اللّسان لایتجاوز الآذان»؛

سخن کز دل برون آید، لاجرم بر دل نشیند و اگر جز زبان ریشه نداشته باشد، از گوش‌ها فراتر نمی‌رود. [و در دل‌ها نمی‌نشیند].

مادر جوان مرده را لازم نیست کسی نوحه‌گری بیاموزد، او نوحه از دل داغدیده‌اش می‌جوشد و دل‌ها را می‌سوزاند. اما اگر جوانی مرده است و گریه کن ندارد، زنی را اجیر می‌کنند که بیا به جای مادر برای این جوان نوحه‌گری کن او اول باید برود راه و رسم نوحه‌گری از مادران جوانمرده یاد بگیرد و ببیند آنها چگونه ناله می‌کنند و چگونه بر سر و سینه‌ خود می‌کوبند و چنگ به صورت می‌زنند. تازه بعد از تمام این یادگرفتن‌ها نوحه‌اش هیچ اثری در دیگران نمی‌کند، هر چه ناله و فغان سر می‌دهد و ویل و واویل می‌کند، تکان در دلی نمی‌افکند و چشمی را نمی‌گریاند، چرا؟ چون نوحه‌اش نوحه‌ دل نیست، تقلیدی و صورت‌سازی است، اما آن مادر جوان مرده را ببین یک آه که از دل پردردش می‌کشد، در و دیوار را می‌لرزاند و دل‌ها را می‌سوزاند و چشم‌ها را می‌گریاند.

این ما مقلدان بی‌حقیقتیم که نوحه‌ تقلیدی سر می‌دهیم، نه خود را منقلب می‌کنیم و نه در دیگران ایجاد انقلابی می‌نماییم، آه و واویل ما مصنوعی است نه طبیعی، اگر طبیعی و برخاسته از دل بود، دنیا را با همین منابر پرشور خود تکان می‌دادیم.

فرآوری: زهرا اجلال   

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع:

نهج البلاغه ؛ حکمت 282 و131

بحارالانوار، ج 19

سایت حوزه

کتاب ؛ عطر گل محمدی

بیانات آیت الله ضیاء آبادی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.