تبیان، دستیار زندگی
ضابطیان در شرح سفرهایش بیشتر بافت اجتماعی و مردمی کشورهای نامبرده را بررسی کرده. او اغلب در سفرهایش یک ایرانی پیدا می‌کند و با او گفت‌وگو می‌کند و دیدگاه‌های او را ثبت می‌کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لذت بی‌حد و حصر سفر

نگاهی به کتاب«مارک و پلو» نوشته منصور ضابطیان


ضابطیان در شرح سفرهایش بیشتر بافت اجتماعی و مردمی کشورهای نامبرده را بررسی کرده. او اغلب در سفرهایش یک ایرانی پیدا می‌کند و با او گفت‌وگو می‌کند و دیدگاه‌های او را ثبت می‌کند.

کتاب«مارک و پلو» نوشته منصور ضابطیان

«مارک و پلو» سفرنامه 176 صفحه‌ای منصور ضابطیان است به فرانسه، اسپانیا، لبنان، هندوستان، ایتالیا و اتریش، ارمنستان، کره جنوبی و آمریکا. این سفرها جمعا شش سال طول کشیده و مدتی پس از پایان آنها نویسنده دست به قلم شده تا شرح وقایع سفرش را روی کاغذ بیاورد. شاید همین فاصله بین سفر و نگارش سفرنامه باعث شده حجم کتاب نسبت به تعداد کشورهای دیده شده خیلی کم باشد و کمبود توصیفات مکانهای دیدنی در آن حس شود. از این رو اگر چه خواندن «مارک و پلو» برای خواننده لذت بخش است اما این کتاب، سفرنامه دقیقی نیست زیرا برای نگارش یک سفرنامه کامل، نویسنده باید از ابتدای سفر شروع به یادداشت برداری و گزارش نویسی کند. قصد نگارش سفرنامه از ابتدای سفر باعث می‌شود نویسنده فقط به جاهایی که دوست دارد سر نزند بلکه تا حد امکان همه اماکن دیدنی یا دست‌کم مهم‌ترین آنها را در طول سفر ببیند و شرح دهد تا سفرنامه‌اش پربارتر باشد.

هرکس می‌تواند بنا بر حال خودش از سفری که می‌رود سفرنامه‌ای تهیه کند اما واقعیت این است که هر گزارش سفری را نمی‌توان سفرنامه خواند. قهرمان اصلی سفرنامه‌ها، سفر است و نه مسافر. سفرنامه نویس نباید فراموش کند که اهمیت سفر که با هزاران عنصر شکل می‌گیرد در اولویت است. هدف سفرنامه‌نویس عبارت از معرفی و شرح جاهایی است که دیده برای کسانی که ندیده‌اند و نرفته‌اند. این سفرنامه را می‌توان با هر نثر دلخواهی نوشت اما به شرطی که بوی فخر فروشی ندهد.

خواننده یک سفرنامه با خواننده یک قطعه شعر فرق دارد. خواننده سفرنامه قرار نیست با احساسات نویسنده همذات پنداری کند بلکه می‌خواهد از دریچه نگاه بی‌غرض او به سیر و سیاحت سرزمین‌هایی برود که هرگز ندیده است. و این نگاه باید آنقدر جامع و کامل باشد که اگر روزگاری خواننده گذرش به همان جاها بیفتد احساس کند قبلا آن جاها رادیده. متاسفانه از این لحاظ مارک و پلو دارای نقاط ضعف بسیاری است؛ حضور او در کتابش آنقدر زیاد است که گاهی مزاحم خواننده می‌شود.

ضابطیان در شرح سفرهایش بیشتر بافت اجتماعی و مردمی کشورهای نامبرده را بررسی کرده. او اغلب در سفرهایش یک ایرانی پیدا می‌کند و با او گفت‌وگو می‌کند و دیدگاه‌های او را ثبت می‌کند، اما نتوانسته نمایی جامع از شهرها و فرهنگ مردم‌شان ارائه دهد. او گاهی حتی بناهای تاریخی مهم را هم معرفی نکرده است. برای مثال ضابطیان تا بارسلون می‌رود اما کلیسای جامع بارسلون را اصلا معرفی نمی‌کند و چون «از فوتبال سر در نمی‌آورد» سری به نیوکمپ نمی‌زند، درحالی‌که فوتبال و تعصب مردم بارسلون به تیم‌شان، عنصری مهم برای شناخت فرهنگ مردم این شهر است. یا اینکه در سفر هند چیزی از «بالیوود» ننوشته و این ربطی به علاقه مندی به فیلم‌های هندی ندارد بلکه مستقیما با اهمیت و جایگاه بالیوود در زندگی مردم این کشور مرتبط است. اصولا در سراسر کتاب کمتر با توصیفات جزئی روبه‌رو هستیم و باز هم باید اشاره شود که ظاهرا این باز می‌گردد به یادداشت برنداشتن نویسنده حین سفر و اینکه در طول زمان جزئیات مهم قابل اشاره از ذهن او پاک شده است.

«مارک و پلو» سفرنامه 176 صفحه‌ای منصور ضابطیان است به فرانسه، اسپانیا، لبنان، هندوستان، ایتالیا و اتریش، ارمنستان، کره جنوبی و آمریکا. این سفرها جمعا شش سال طول کشیده و مدتی پس از پایان آنها نویسنده دست به قلم شده تا شرح وقایع سفرش را روی کاغذ بیاورد

با این همه، کتاب از نثری صمیمی و طنزآلودی برخوردار است که یادآور سبک نوشتاری ضابطیان در چلچراغ است. ضابطیان پیش از آنکه سفرنامه نویس باشد روزنامه‌نگار است و این را می‌توان در سراسر کتاب دید چه در نثر او و چه در موضوعات مورد علاقه‌اش. این را می‌توان در کار جالبی دید که نویسنده انجام داده و بیشتر مربوط به حرفه روزنامه‌نگاری اوست، و آن گزارش جداگانه‌ای است از وضعیت مطبوعات اسپانیا و لبنان. این بخش‌ها در نوع خود خواندنی است و ایکاش درمورد همه کشورها انجام می‌شد. به جرات می‌توان گفت ریز بینی و دقت نظری که ضابطیان در این گزارش‌ها دارد در هیچ جای دیگر کتاب تکرار نمی‌شود.

نکته قابل توجه دیگر، تصاویر کتاب است. در کتاب «مارک و پلو» عکس‌هایی که نویسنده در طول این سفرها گرفته جابه‌جا چاپ شده‌اند، این کار اگر چه ارزش اثر را بالا می‌برد اما در عین حال به بزرگ‌ترین مشکل کتاب هم تبدیل شده است. با توجه به جنس خاص کاغذ و رنگ نسبتا شیری آن، چاپ سیاه و سفید عکس‌ها کیفیت و وضوح تصاویر را کم کرده است. می‌شد قیمت کتاب بیشتر باشد اما عکس‌ها رنگی چاپ شوند زیرا زمانی‌که نویسنده به‌شدت تلاش می‌کند رنگ‌های بی‌نظیر هند را به تصویر بکشد خواننده چطور می‌تواند در عکس‌های سیاه و سفید و مبهم با او هم‌ذات پنداری کند؟!

در پایان نباید انکار کرد که حسن بزرگ کتاب «مارک و پلو» این است که خواننده را راغب می‌کند به سفر. ما ایرانی‌ها ذاتا آدم‌های جهانگردی نیستیم و تصور بیشتر ما این است که سفر به کشورهای دیگر کار هرکسی نیست و بسیار دور از دسترس است ولی با خواندن این کتاب آدم فکر می‌کند سفر رفتن چه کار آسانی است. شاید کسان زیادی پس از خواندن این کتاب کوله بار خود را بردارند و راهی سفر شوند و چه بسا بسیاری از آنها به صرافت نوشتن قصه سفرشان بیفتند و با این کار لذت بی‌حد و حصر سفر را به تصویر بکشند. در هر صورت نگارش سفرنامه‌های معاصر چیزی است که در فضای نویسندگی کشور ما جایش بسیار خالی است و همین نمونه‌های کوچک می توانند شروع خوبی برای نگارش سفرنامه های بیشتری باشد.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان

منبع: تهران امروز- شهلا سوهانی