تبیان، دستیار زندگی
بالاخره جنگ تحمیلی لبنان هم تمام شد، با همه سختی ها و مصیبت ها و ویرانی هایی كه به بار آورد... جنگی كه خیلی دیدنی بود... مقاومت مردم، رشادت جوانان حزب الله، تحقق آیات و وعده های الهی، و بالاخره پیروزی بزرگی كه در پایان حاصل ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرگ داریم تا مرگ!

بالاخره جنگ تحمیلی لبنان  هم تمام شد، با همه سختی ها و مصیبت ها و ویرانی هایی كه به بار آورد... جنگی كه خیلی دیدنی بود... مقاومت مردم، رشادت جوانان حزب الله، تحقق آیات و وعده های الهی، و بالاخره پیروزی بزرگی كه در پایان حاصل شد..

تصور كن كه به لبنان رفته ای، در میان ویرانه های شهرهایش پرسه می زنی كه ناگاه گروهی با صدای «لااله الاالله» سر می رسند و تشییع آلاله های به خون خفته لبنان را بر روی شانه های مردم می بینی... كمی آنطرف تر، سربازان قوم یهود هم به هلاكت رسیده اند و بر روی تانك های پیشرفته شان راهی قبرستانند، چه احساسی به تو دست می دهد؟! مگر نه اینكه دو صحنه مرگ را در كنار هم دیده ای اما... اصلا مرگ چه تعریفی دارد؟

آیا می توان «از میان انسان ها رفتن» و «ترك دنیا كردن» كسی را كه عمری در لذائذ پست دنیوی و شهوات و زر و زور سپری كرده، با عروج آن مجاهدی كه خوردن و خوابیدن و دیدن و شنیدن و راه رفتن و همه و همه چیزش در «سبیل الله» قرار گرفته، یكی دانست؟!

واقعا مرگ چیست؟ دامی كه زمین می افكند و آلودگی ها را در خود می كشد و هضم می كند تا بوی تعفنشان هوا را آلوده نسازد؟

عروج آن خلیل الهی كه درونش وزشگاه «روح خدا» است و سینه اش لوح پاك «اسماء» و دستش نگهدار امین «امانت»: شهادت ؛ «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» نمی توان حالت زمین را در از دست دادن چنین انسانی كه « انسانیت » در وجودش متجلی شده، تصور كرد. بی شك زمین هم عزادار اوست.لباس سیاه و شب هفت و ناله و زاری و مصیبت و همهمه و هلهله كه همه و همه دست در دست هم می دهند تا این «عروج» را زشت كنند و تنها حادثه صمیمی و پاك و صادق و عظیم حیات «انسانیت» را بر روی این زمین بیالایند و با پست ترین «مرگ»ها، آنرا درهم آمیزند...

سر خاك رفتن و گل كاشتن و آن را به اشك اندوه سیراب كردن به قصد خشنودی او...، و چه كودكانه است این اعمال «انسانی» برای ارضاء روح ثروتمند «انسانیت»!

باید بدانیم خاكی كه ما دست بر آن نهاده، حمد و توحید بر زبان می رانیم، خاك نیست، خاكی نیست كه ما از آن متولد شده ایم و نیستی خود را در آن بودن می دانیم. آن خاك به سبب وجود شهید، مطهر گشته و بوی بهشت می دهد.

پس می توان «شهادت» را از «مرگ» جدا كرد و گفت: زیباترین مرحله ای است كه «انسانیت» را از «دنیای دنی» بیرون می كشد و آنرا تا ملكوت پرواز می دهد.

سید یاسر جبرائیلی