تبیان، دستیار زندگی
در دنیایی که همه فرمانروایان و شاعرانشان غرق در تملق و تعصب بود، عارفی چون او از هرچه غیر حق، تهی بود
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سید و غوث روزگار


یکی از چهره های منحصر به فرد عرفان اسلامی، شیخ ابوالحسن خرقانی است که با تمام تشابهاتش با عرفای بزرگی چون بایزید بسطامی و ابوسعید ابوالخیر، همچنان صدایی تنهاست.


ابوالحسن علی بن احمد بن جعفربن سلمان خرقانی

در دنیایی که همه فرمانروایان و شاعرانشان غرق در تملق و تعصب بود، عارفی چون او از هرچه غیر حق، تهی بود.

در این مقاله مروری بر زندگی این عارف یگانه خواهیم داشت.

ابوالحسن کیست؟

ابوالحسن علی بن احمد بن جعفربن سلمان خرقانی در سال 352 در خرقان (روستایی نزدیک بسطام) به دنیا آمد. او مردی روستایی و بی سواد بود که از طریق کشاورزی مخارج خانواده و خانقاه خود را تامین می کرده است.

ابوالحسن یکی از مشهورترین عارفان نیمه دوم قرن 4 و اوایل قرن 5 هجری است که شرح حال و زندگیش در اکثر کتاب های صوفیه آمده است. به طوری که عطار در تذکره الاولیا، 55 صفحه به او اختصاص داده و از کرامات شیخ نوشته است.

گفته های شیخ ابوالحسن خرقانی را مریدان و شاگردانش در کتابی با عنوان "نوالعلوم" جمع کرده اند.

در مورد خانواده شیخ اینطور آمده است که همسری بداخلاق و بد زبان داشته که منکر شیخ بوده و او را بسیار آزار و اذیت می کرده است. از طرفی کشته شدن یکی از فرزندانش، داستانی است که روایات گوناگون آن را تایید می کنند.

در تمام طول عمرش حتی یکبار هم سفر نکرده است و تمام مدت را در خرقان زندگی کرده و در همان جا در گذشته است.

ابوالحسن خرقانی یکی از تاثیرگذارترین عارفان است. از عشق و ارادتی که به او وجود داشته و دارد همین بس که عطار در یکی از معروف ترین آثارش، 55 صفحه را به او اختصاص داده، ابوسعید ابوالخیر با تمام فصاحت و سخن وری که داشت با دیدار شیخ، خاموشی می گزید.

ابوالقاسم قشیری، رساله قشیریه، ارادت بسیار به او داشت تا جایی که وقتی قصد سفر حج داشت به دیدار او رفته و از شیخ اجازه سفر گرفت.

خواجه عبدالله انصاری، چهره محبوب در میان ادبیات عامه اهل ادب و عرفان در وصف او گفته: " وی سید و غوث روزگار بود."

این  زنجیر ارادت به شیخ خرقان، قرن به قرن و نسل به نسل در حال گسترش بوده و در بین جهان اسلام او را به یکی از اولیاء الله تبدیل کرده است.

خواجه عبدالله انصاری، چهره محبوب در میان ادبیات عامه اهل ادب و عرفان در وصف او گفته: " وی سید و غوث روزگار بود."

کرامات خرقانی

نوشته های بسیاری در مورد کرامات ابوالحسن نوشته شده است، اما قسمت اعظم مقامات او را مسایلی تشکیل می دهد که در دنیای درون او اتفاق می افتد.

" چون به گرد عرش رسیدم، صف صف ملایکه پیشباز می آمدند و مباهات می کردند که ما " کروبیانیم و ما روحانیانیم و ما معصومیانیم." من گفتم: " ما هو الله نیابیم." ایشان خجل گشتند.

ابوالحسن بسیار انسان دوست و در واقع هستی دوست است، از نظر او هر آنچه را که در جهان هستی وجود دارد جزیی از ذات خداوند است و از او جدا نیست. در طریقت او همدلی با انسانیت و جانوران امری اجتناب ناپذیر است.

" و گفت: هر آنکس که رو به شب آرد که مومنی را نیازرده بود، آن روز با پیغامبر زندگانی کرده بود، و اگر مومنی را بیازارد خدای تعالی آن روز طاعتش فرانپذیرد."

بسیار گشاده نظر، بی تعصب و یکی از با گذشت ترین عرفا بود. مظهری است از تسامح و تساهل، همه را بنده خدا می داند، فارغ از هر دین و آیینی.

عارفی درون گرا و محزون بود و هیچگاه به سماع و پایکوبی برنخاست. او تفاوت طریقت خود و ابوسعید را اینگونه بیان می کند که  راه ابوسعید بر بسط و گشایش است و راه ما بر قبض و حزن.

یکی از بی پرواترین عارفان بود، بی پروایی، صمیمیت و گستاخی او با خدا سبب شده است که درون وجود او لحظه هایی بگذرد که در ادبیات عرفانی جهان بی همتاست.

" شبی نماز می کرد. آوازی شنید که " هان! بولحسنو! خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟" شیخ گفت: " ای بار خدایا! خواهی تا آنچه از رحمت تو می دانم و از کرم تو می بینم با خلق بگویم تا هیچ کست سجود نکند؟" آوازی شنید که: "نه از تو و نه از من!"

سرانجام این مرد بزرگ عرصه حقیقت، در روز سه شنبه، عاشورای سال 425 هجری قمری در سن 73 سالگی از دنیا رفت و او را در همان خرقان دفن کرده و تا به امروز زیارتگاه عاشقان اوست.

و گفت" مردمان گویند "خدا و نان" و بعض گویند "نان و خدا" و من گویم " خدای بی نان بی اب، خدای بی همه چیز".

و گفت: الهی، اگر خلق را بیازارم چون که مرا بینند راه بگردانند، و چندین تو را بیازارم و تو با مایی.

شیخ فرمود که: همه چیزها را غایت بدانستم الا سه چیز را: هرگز غایت کید نفس ندانستم و غایت درجات مصطفی و غایت معرفت.

آسیه ترک بیاتانی

بخش ادبیات تبیان


منابع:

نوشته بر دریا، محمد رضا شفیعی کدکنی، انتشارات سخن

جستجو در تصوف ایران، عبدالحسین زرین کوب، انتشارات امیر کبیر

مقدمه ای بر مبانی عرفان و تصوف، سید ضیاءالدین سجادی، انتشارات سمت