تبیان، دستیار زندگی
در این نوشتار سعی بر این است که با نگاهی متفاوت به بررسی وضعیت نفت در کشور پرداخته شود
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد شهاب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستان نفت از زاویه‌ای متفاوت..


در این نوشتار سعی بر این است که با نگاهی متفاوت به بررسی وضعیت نفت در کشور پرداخته شود
نفت خام

امروز شاهدیم کشورهایی که زمانی رشد درخشانی در زمینه ی ارتقاء ظرفیت های تولیدی خود داشته اند و از این راه، اقتدار کشور خود را بالا برده اند، اسیر بحران مالی شده اند. آنچه سبب شده است که دولت های اروپایی نتوانند از مخمصه ی بحران مالی، خود را به بیرون پرت کرده و در مسیر درست( همان مسیری که روزی قرار داشتند ولی به علت طمع ورزی در توسعه بازارهای مالی ان را از دست دادند)خود را قرار دهند، کسری بودجه فزآینده ای است که دولت های آنها با آن مواجه شده است و اگر این کسری بودجه و خطر تشدید شدید کسری بودجه نبود به قطع دولت های اروپایی با سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه و جبران کم کاری های گذشته، هزینه ی قرار گرفتن اقتصاد در ریل پیشرفت و تکامل را تقبل می کردند، لیکن کسری بودجه ی فزآینده ی بدون پشتیبان، دولت را به بیراهه کشانیده است.

اگر کسری بودجه، دامن دولتی را گرفت سه راه بیشتر برای دولت باقی  نمی ماند.  راه اول آن است  که اگر مسیر نادرست ثروت اندوزی هم چنان باز باشد، آن را انتخاب کند.  راه دوم آن است که اگر مسیری برای ثروت اندوزی ناصحیح و صحیح باز نباشد و برای باز کردن مسیر صحیح، کسری بودجه تشدید شده و پشتوانه ای برای جبران آن کسری بودجه  وجود نداشته باشد، دولت ریاضت اقتصادی را  انتخاب کند، که البته با ریاضت اقتصادی چیزی درست نمی شود و اقتصاد با بدتر شدن خودش کسری بودجه ی دولت را روز به روز افزایش می دهد و دولت ها را ناچار به تشدید بیشتر ریاضت اقتصادی می کند بدون آنکه چیزی در جهت مثبت تغییر کند. و راه حل سوم همان است که دولت کینز کرد به این معنا که اگر آینده ی روشن در گرو ی باز کردن راه صحیح درآمدزایی از طریق تقبل کسری بودجه توسط دولت، وجود داشته باشد، دولت به جای ریاضت اقتصادی، از طریق هزینه کردن های صحیح در کوتاه مدت کسری بودجه ی خویش را افزایش دهد تا راه درآمدزایی صحیح باز شود.

اگر بخواهیم به نفت در اقتصاد ایران نگاه کنیم، میتوانیم آن را یک نعمت برای زمانی بدانیم که نیاز داریم دولت را در امری ببینیم که شاید در کوتاه مدت نتوان به آن  امر سرمایه گذاری ( عدم درآمدزایی ) نام نهاد، ولی در بلند مدت توان بنگاه های تولیدی و به تبع ان اقتصاد را افزایش می دهد

در اقتصاد، دولت کینز به عنوان دولتی که با کسری بودجه اقتصادش را نجات داد معروف شده است ولی واقعیت دولت کینزی این بود که دولت کینز از طریق هدایت پول به سمت خرید کالا زمینه ی افزایش نرخ بهره را فراهم کرد که افزایش نرخ بهره سبب  تمایل سفته بازان به خرید اوراق قرضه ی دولتی شد، چرا که بهره ی آن افزایش یافته بود  و این گونه شد که دولت با عرضه ی اوراق قرضه، از جیب سوداگران برمی داشت و همان پول هایی را که از جیب  آن ها برمی داشت پشتوانه ای  در جهت نابودی سوداگران ( نگهداران پول) قرار می داد. به بیان دیگر دولت کینز با کسری بودجه ی بدون پشتوانه به جنگ با مشکلات نرفت، بلکه با اعمال سیاست هایی به جنگ با مشکلات می رفت که آینده ای نزدیک برای درآمدزایی دولت در آن وجود داشت ، لذا  هر چند در ابتدا سیاست های مالی  برای دولت کینز هزینه ایجاد می کرد ولی  در  کوتاه مدت نزدیک، چشم انداز درآمدی برای دولت کینز،  از ناحیه ی فروش ارواق قرضه ایجاد می کرد و این گونه بود که از طریق کسری بودجه ی با پشتوانه ی درآمدی نزدیک درآینده، دولت کینز توانست  به سیاست های تثبیتی خود جامع عمل بپوشاند.

دولت کینز با کسری بودجه ی بدون پشتوانه به جنگ با مشکلات نرفت، بلکه با اعمال سیاست هایی به جنگ با مشکلات می رفت که آینده ای نزدیک برای درآمدزایی دولت در آن وجود داشت

تعلل دولت های اروپایی برای بهبود وضعیت خود، نشان از آن دارد که تولید در اروپا سال هاست که از تمرکز اصلی خود که تحقیق و توسعه منظم و پایدار بوده است، غافل شده است به گونه ای که اگر دولت در مسیر کسری بودجه و هزینه کردن در تحقیق و توسعه گام بردارد به این زودی ها درآمدی دست او را نخواهد گرفت و همین امر است که دولت های اروپایی را از هزینه کردن بر امری که کسری بودجه را مستقیما افزایش می دهد ، برحذر می دارد ( کسری بودجه ی بدون پشتوانه، دولت های اروپایی را از هزینه کردن در جهت رفع مشکلات برحذر میدارد) و از طریق کاهش مستقیم هزینه ها ( ریاضت اقتصادی)، هزینه های غیر مستقیم را به جان و دل خریده اند.. به بیان دیگر دولت های اروپایی می دانند که طرح ریاضت اقتصادی برایشان پر هزینه است، لیک آن ها بین بد و بدتر، بد را انتخاب کرده اند.

نفت امریکا

اگر دولت های اروپایی صاحب رانتی بودند به قطع با تکیه بر رانت می توانستند هزینه های حمایتی تحقیق و توسعه خود را بدون انتظار درآمدزایی نزدیک آنجام دهند و رانت را پشتوانه ی کسری بودجه خود بکنند واین گونه رانت می توانست دولت های اروپایی را به وظایف توسعه ایشان نزدیک و نزدیک تر کند.

وام نمی تواند کاری را که رانت آنجام می دهد، آنجام دهد، وام دادن صندوق بین المللی پول از آنجا که با بهره است، دولت های بحران زده را بحران زده تر میکند، درست است که پولی به دست دولت بحران زده می رسد ولی دولت تمام فکر و ذهنش به این است که در موعد مقرر اصل و فرع پول را بگرداند، لذا نمیتواند وام را در راه درست خود مصرف کند و نتیجه این می شود که به بحران تولید و بحران مالی، بحران بدهی نیز اضافه میشود.

با این مقدمه اگر بخواهیم به نفت در اقتصاد ایران نگاه کنیم، میتوانیم آن را یک نعمت برای زمانی بدانیم که نیاز داریم دولت را در امری ببینیم که شاید در کوتاه مدت نتوان به آن  امر سرمایه گذاری ( عدم درآمدزایی ) نام نهاد، ولی در بلند مدت توان بنگاه های تولیدی و به تبع ان اقتصاد را افزایش می دهد.

درست است که عدم توجه درست به نفت، عاملی برای توسعه نیافتگی اقتصاد ایران شده است ولی بالاخره گذشته ها گذشته است، برای امروز هنوز فرصت باقی است.. درآمدهای نفتی می تواند دولت ایران را دولت کینزی کند. کینز، از جیب سفته بازان بر می داشت تا با آنها مبارزه کند، دولت ایران نیز می تواند از نفت بردارد و درآمدهای نفتی را صرف تحقیق و توسعه کند.

بلی اگر قرار باشد باز هم در ازای  نفت واردات انجام دهیم، باید بگوییم که هم فرصت این که دولت کینزی بشویم را از دست داده ایم و هم این که نه تنها دولت کینزی نشده ایم بلکه راه کسب درآمد نادرست را در جامعه ایجاد کرده ایم و افراد را عملا به جای انکه تشویق به تخصص گرایی نماییم آنها را تشویق به دلالی و واردکردن کرده ایم و جامعه ای که روح رانت بر آن حاکم شود نمی تواند در مسیر توسعه قدم بردارد، مگر آنکه از رانت در جهت ایجاد روحیه ی تخصص گرایی و مولد گری استفاده کنیم. باید رانت را پشتوانه ی کسری بودجه ی خود کنیم، کسری بودجه ای که به علت هزینه کردن دولت در امر تحقیق وتوسعه و توانمند کردن تولید و اقتصاد ایجاد شده است... اگر از نفت درست استفاده کنیم جامعه ما رانتیر نخواهد شد.

محمد شهاب

بخش اقتصاد تبیان