تبیان، دستیار زندگی
نوروز امسال شبكه‌های تلویزیونی با تداركی وسیع وارد عرصه شدند و تقریبا فضایی را فراهم كردند كه هر مخاطبی می‌توانست با انتخاب یك یا چند اثر نمایشی و تركیبی، بخشی از این تعطیلات طولانی را به تماشای تلویزیون اختصاص دهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اکسیر توفیق پایتخت

نگاهی به سریال تلویزیونی «پایتخت»


نوروز امسال شبكه‌های تلویزیونی با تداركی وسیع وارد عرصه شدند. تنوع فیلم‌ها و سریال‌های به نمایش درآمده و نیز تعدد برنامه‌های نوروزی هر شبكه تقریبا فضایی را فراهم كرد كه هر مخاطبی می‌توانست با انتخاب یك یا چند اثر نمایشی و تركیبی، بخشی از این تعطیلات طولانی را به تماشای تلویزیون اختصاص دهد. در میان برنامه‌های نوروزی، سریال «پایتخت» با پیشی گرفتن از دیگر رقبا در جایگاه برتر قرار گرفته است.

پایتخت

سریال‌سازی دیگر كار «بزن ـ درویی» نیست

برای سال‌هایی طولانی باور قدیمی دست‌اندركاران تلویزیون درباره ساخت برنامه برای این رسانه، تولید به شیوه «بزن ـ درویی» بوده است. سازندگان آثار تلویزیونی معمولا این رسانه را آنقدر جدی نمی‌گرفتند كه بخواهند آثار خوب و با كیفیت تولید كنند و اگر هم زمانی به هر دلیلی اثر در حال ساخت آنها از جهت ساختار و كیفیت در سطح بالایی قرار می‌گرفت، با افتخار در مصاحبه‌های خود اعلام می‌كردند آن سریال یا فیلم تلویزیونی را «به شیوه سینمایی» تولید كرده‌اند.

این گروه از سازندگان با چنین اظهارنظری، منتی بر سر تلویزیون گذاشته و به نوعی اعلام می‌كردند عرصه تلویزیون مجالی برای كارهای جدی در اختیار سازنده اثر قرار نمی‌دهد و به جز معدود آثار تاریخی و اصطلاحا فاخر، نمی‌توان كاری با كیفیت و جدی در این رسانه انجام داد و به همین دلیل نیازی به صرف «سلیقه و دقت زیاد» نیز برای تولیدات تلویزیونی نیست. توجیه اغلب این افراد نیز این بود كه مخاطب تلویزیون هنگام تماشای برنامه، به كارهای مختلفی اعم از: آشپزی، صحبت كردن با تلفن، خوردن غذا و... می‌پردازد و هر نوع دقت بیش از حد در ساخت برنامه، اصطلاحا «وقت تلف كردن» است و توجه بیش از حد به جزییات از دید چنین مخاطبی پنهان می‌ماند و حتی باعث عدم ارتباط او با اثر می‌شود!

در سال‌های اخیر و با افزایش تعداد شبكه‌های تلویزیونی و لزوم افزایش تولید برنامه، این باور غلط به شكلی جدی نهادینه شد و طرفداران فراوانی هم پیدا كرد كه بارها در پشت صحنه تولیدات تلویزیونی یا هنگام بحث و گفت‌وگو با سازندگان این آثار با آن برخورد كردم اما موفقیت سریال «پایتخت 2» می‌تواند خط بطلانی بر تمامی این ادعاها و پیش‌فرض‌های اشتباه باشد. دلیل طرح چنین ادعایی نیز این است كه ساخته جدید سیروس مقدم دقیقا از همین منظر و به واسطه پرداختن دقیق به جزییات قابل دفاع است و اگر در ایام نوروز كه مخاطب انواع و اقسام سرگرمی و درگیری ذهنی را دارد؛ سریالی با این حجم از جزییات می‌تواند مورد توجه مخاطب واقع شود و با او ارتباط برقرار كند، پس دلیلی وجود ندارد كه در ایام عادی سال چنین ارتباطی میان مخاطب و یك اثر جزیی‌نگر شكل نگیرد.

پایتخت

قصه‌یی مستقل از قصه قبلی

سریال پایتخت 2 به نوعی ادامه قسمت قبلی این سریال است كه در نوروز سال 1390 از شبكه یك سیما پخش شد. سنت دنباله‌سازی در تولیدات سینمایی و تلویزیونی جهان قدمتی طولانی دارد اما در ایران سازندگان آثار دنباله‌دار منهای چند نمونه مشخص مانند «اخراجی ها» تجربه چندان دلچسبی از این شیوه سریال‌سازی ندارند و همواره سریال «زیر آسمان شهر» به عنوان نمونه‌یی مثال زدنی از آثار ناموفق اینچنینی، مورد توجه قرار می‌گیرد.

سریال «خوش غیرت» هم كه در ادامه سریال «خوش ركاب» پخش شد، هیچ گاه نتوانست موفقیت سری اول آن را تكرار كند اما سریال پایتخت با انتخاب شیوه‌یی درست، به جای روایت داستان خود در ادامه داستان قبلی، قصه‌یی كاملا مستقل را برای مخاطب روایت می‌كند. مخاطبی كه سری اول این سریال را ندیده هم با پایتخت 2 ارتباط برقرار می‌كند و مخاطبی هم كه سری اول را دنبال كرده، با دریافت كدهایی كه او را به سری اول ارتباط می‌دهد، از كشف ارتباط میان قسمت پیشین و سری جدید احساس لذت می‌كند.

شخصیت‌هایی كه مخاطب را به باور می‌رساند

اغلب مخاطبان این سریال پیش از آغاز پخش آن، كمابیش خلاصه داستان سری جدید را می‌دانستند. در این سریال قرار بود گنبد و گلدسته‌یی از علی آباد توسط كامیون ارسطو به جزیره قشم برده شود و در این مسیر، خانواده نقی هم این كامیون را همراهی می‌كردند اما این اتفاق نه در قسمت اول و دوم سریال بلكه در قسمتی رخ می‌دهد كه روز پنجم نوروز نمایش داده شد. به عبارتی دیگر و همان طور كه در بخش قبلی این مطلب توضیح داده شد، سازندگان این سریال به جای روایت قصه‌یی در ادامه سری قبلی، پایتخت 2 را اثری مستقل در نظر گرفته‌اند و به همین دلیل به جای آنكه عجله‌یی برای راه انداختن كامیون در جاده و طرح رویدادها و اتفاق‌های مختلف داشته باشند، یك سوم آغازین سریال را با دقت و حوصله فراوان، صرف پرداختن به جزییات و شخصیت‌پردازی كرده‌اند.

این شخصیت‌ها قرار است در طول مسیر با رویدادهای گوناگونی مواجه شوند. قرار است در جایی از سریال با اعضای شورای شهر مواجه شوند. در جایی دیگر ارسطو عاشق شده و كلیه خود را به برادر زن احتمالی‌اش اهدا كند، در جایی دیگر توسط پلیس راه متوقف شوند و در ادامه به شكل كاملا اتفاقی با یك شكارچی آهو در ته چاهی در بیابان برخورد كنند. حجم این اتفاق‌ها و رویدادها در سریال بسیار زیاد است و اگر قرار باشد هر یك از آنها در قالب قصه‌یی مستقل تعریف شود، به احتمال بسیار زیاد راوی با مشكل «عدم ارتباط با مخاطب» مواجه می‌شود اما سازندگان اثر با پرداخت دقیق شخصیت‌ها در یك سوم اولیه سریال و طرح چند ماجرا، این شخصیت‌ها را برای مخاطب قابل باور می‌كنند و حالا در چنین چارچوبی است كه می‌توانند در ادامه داستان، هر رویدادی را پیش پای شخصیت‌ها قرار دهند و بدون ترس از عدم باورپذیری داستان، قصه خود را روایت كنند.

خط اصلی داستان پیرامون حركت كامیونی از شمال تا جنوب ایران شكل می‌گیرد و در این مسیر با قرار گرفتن شخصیت‌ها در موقعیت‌های مختلف نكات مختلفی به مخاطب آموزش داده می‌شود

توجه به مرحله «تحقیق و پژوهش»

سازندگان فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی اغلب از كمبود سوژه، دایره بسته و محدود موضوع‌ها، ممیزی‌های فراوان و... گلایه می‌كنند و این محدودیت‌ها را عامل اصلی ساخت آثار كم‌كیفیت تلویزیونی می‌دانند اما در اغلب موارد یك تحقیق ساده و عادی می‌تواند نویسندگان فیلمنامه را با حجم وسیعی از رویدادها و اتفاق‌های مختلف مواجه كند كه پرداختن به هر یك از آنها در مسیر فیلمنامه می‌تواند به جذابیت اثر منجر شود.

پایتخت

تماشای سریال پایتخت نشان می‌دهد سازندگان این اثر با تحقیق و پژوهشی جدی، بر نكات مختلفی پیرامون اثر مسلط شده و بر همین مبنا مسیر حركت خود را طراحی كرده‌اند. ماجرای گیر افتادن نقی، ارسطو و بابا پنجعلی در رستوران بین راهی یكی از این موارد است كه با نمایش دقیق مسیر قانونی پلمب یك رستوران، از حبس چند ساعته این سه شخصیت در رستورانی بین راهی قصه‌یی جذاب و پرتعلیق خلق می‌شود. در نگاهی كلی‌تر به نظر می‌رسد سازندگان اثر كاملا بر جزییات و نحوه كار كامیون نیز مسلط شده‌اند و به همین دلیل داستان‌هایی كاملا مرتبط با این وسیله را طراحی و اجرا می‌كنند كه نمونه مشخص آن، قسمتی است كه كلاه نقی داخل موتور جا می‌ماند و منجر به رویدادهای بعدی می‌شود. درباره جزیره‌یی مانند قشم نیز به نظر می‌رسد تحقیقات گروه آنقدر كامل بوده كه با شناسایی و اطلاع دقیق از پدیده جزایر ناز- كه طی آن جزر و مد جزیره راه ارتباطی میان ساحل و جزایر را باز و بسته می‌كند ـ برای آن داستانی خلق كنند تا مانند دیگر آثار مشابه، حضور چنین شخصیت‌هایی در یك جزیره صرفا به پرسه زدن در بازارها و نمایش چند باره آثار تاریخی و باستانی شهر نشود و مخاطب با جنبه‌یی تازه و نادیده از این اقلیم جغرافیایی مواجه شود.

نكته قابل تامل دیگر در سریال استفاده از یك آواز محلی است كه در بخش‌های مختلف سریال همراه با نمایش گنبد و گلدسته به گوش می‌رسد. این آواز محلی كه بخشی از آن چنین است: «از جانب گلستان بوی محمد (ص) آمد»؛ حس و حالی زیبا و تاثیرگذار به سریال می‌دهد و مهم‌ترین كاركرد آن، در قسمت‌های پایانی سریال و همزمان با حضور گلدسته در جزیره قشم به كار می‌آید. جزیره‌یی كه بخش عمده‌یی از ساكنان آن هموطنان سنی مذهب هستند و شاید هیچ چیزی به اندازه نوای محلی این ترانه روی گنبد و گلدسته نمی‌تواند تداعی‌كننده حس وحدت میان شیعه و سنی باشد.

ریزه‌‌كاری‌های فیلمنامه

بخش زیادی از موفقیت‌های سریال «پایتخت» مرهون فیلمنامه دقیق و سنجیده آن است كه به شكلی درست اجرایی شده است. خط اصلی داستان پیرامون حركت كامیونی از شمال تا جنوب ایران شكل می‌گیرد و در این مسیر با قرار گرفتن شخصیت‌ها در موقعیت‌های مختلف نكات مختلفی به مخاطب آموزش داده می‌شود. این ساختار یادآور داستان «خانواه آقای هاشمی» در كتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان است كه در آن خانواده‌یی از كازرون به سمت نیشابور به راه می‌افتند. حالا در سریال پایتخت مسیری مشابه طی می‌شود و در این مسیر ضمن روایت داستان، نكات آموزشی خوبی نیز مطرح می‌شود.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


روزنامه اعتماد