حوزه و تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی یکی از موضوعات بسیار مهمی ست که باید به آن پرداخته شود. دشمنان اسلام و ایران اسلامی همیشه در صدد اجرای طرح ها و نقشه های شوم خود هستند و در این مسیر از هر وسیله و ابزاری کمک می گیرند.
یکی از مسائل مهمی که دشمن آن را هدف گرفته، فرهنگ اسلامی ست. دشمن به اهمیت فرهنگ واقف است و می داند با در اختیار گرفتن فرهنگ یک ملت می تواند تمام نقشه های خود را پیاده کند.
تهاجم فرهنگی به معنی انتقال معانی میان نظامهای فرهنگی بدون رضایت دوطرفه است. به عبارت دیگر، اگر یک نظام فرهنگی، ارزشهای خود را با استفاده از قدرت بر نظام دیگری تحمیل کند، تهاجم فرهنگی صورت میگیرد. برخلاف مبادله فرهنگی که در آن نظامها توسعه یافته و تغییرات را برمیتابند؛ در تهاجم فرهنگی، ارزشهای اصلی هر نظام مورد تردید قرار میگیرد و به مرور زمان نظامهای ارزشی و فرهنگی از بین میروند.
تهاجم فرهنگی یکی از بهترین راه های سلطه بعد از حمله نظامی ست. حملات نظامی علاوه بر هزینه سنگین در صورت شکست، دشمن را زمین گیر می کند اما تهاجم فرهنگی می تواند موفقیت را به همراه داشته باشد.
یکی از نویسندگان در این زمینه می نویسد:
"امروزه با توجه به رشد فکری و آگاهی عمومی ملتهای جهان، نفوذ و سلطه و بهدست آوردن مستعمرات از راه لشکرکشیهای نظامی، به آسانی امکانپذیر نیست و در صورت اجرا هزینههای زیادی را بر مهاجمان تحمیل میکند؛ به همین سبب، بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر دادهاند. این کشورها معمولاً اجرای مقاصد خود را با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، ترویج زبان، انجمنهای خیریه، ترویج بهداشت، سوادآموزی و ، به عبارت دیگر، به نام سیاستهای فرهنگی و فرهنگپذیری انجام میدهند. هرچند نمیتوان این عناوین را از نظر نوعدوستی و انسانیت موردتردید قرار داد، ولی تاریخچهی این روابط و خدمات نشان داده است که این برنامهریزیهای دقیق، در جهت رشد و بالندگی فرهنگ این کشورها نبوده بلکه زمینهی اسارت کامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسیآنان را فراهم ساخته است." .[1]
بدین ترتیب، استعمارگران، اکنون به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها، نفوذ در فرهنگ آنان و استحالهی درونی آن است. آنان میخواهند ارزشهای مورد پسند خود را ارزشهای مترقی جلوه دهند و جایگزین معیارهای بومی و فطری ملتها سازند و، از این طریق، بدون هیچ دغدغهای به آیندهی منافع خود در این کشورها مطمئن باشند. این جمعبندی، به ویژه در دهههای اخیر، مبنای فعالیتهای سازمانیافتهی گستردهای قرار گرفته که غرب آنها را ترویج معیارهای تمدن، رشد و توسعه معرفی میکند؛ اما در فرهنگ ملتها، از این اقدامات با تعابیر مختلفی یاد میشود که مفهوم مشترک آنها در تعبیر هجوم فرهنگی نهفته است.[2]
توجه به تعریف مقام معظم رهبری از تهاجم فرهنگی می تواند ما در شناخت این پدیده بیشتر یاری دهد.
از نظر ایشان در "تهاجم فرهنگی" یک مجموعهی سیاسی یا اقتصادی، برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم میبرد. در این هجوم، باورهای تازهای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد کشور میکنند.[3]
پس از شناخت نسبی از تهاجم فرهنگی و اهمیت آن باید ببینیم حوزه های علمیه و روحانیون چه نقشی را در برابر این تهاجمات فرهنگی دارند.
یکی از مصادیق تهاجم فرهنگی اشاعه شبهات دینی و اعتقادی ست. از آن جهت که فرهنگی ما با دین ما عجین است و فرهنگی اسلامی ست بهترین راه از بین بردن آن، القای شبهات دینی ست.
بهترین کسانی که در برابر چنین شبهات فرهنگی و دینی می توانند مبارزه کنند روحانیونی هستند که در دامان حوزه های علمیه و بر مبنای افکار اسلامی و تحت نظر علمای بزرگ دین پرورش یافته اند.
مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند:
"یكی از وظایف اساسی شما آقایان ـ كه علمای دینی هستید ـ تربیت عالم دینی مطلع و آگاه است. مدارس دینی را تقویت كنید. طلبههای جوانتان را با معلومات اسلامی قانع كننده ی مغزهای نسل جوان ، مجهز كنید. همه دشمنان ما با استفاده از ثروت بی پایان ، تجربههای فراوان و مغزهای قوی، علاوه بر آنچه كه تا حالا نوشته اند، برای القای شبهه در فكر اسلامی و ایمان اسلامی مردم ، هزاران كتاب خواهند نوشت و هزاران مقاله تنظیم خواهند كرد. هزاران شبهه رها خواهند كرد، تا در ذهن و مغز و دل مردم بنشیند و جاگیر بشود. در مقابل این تهاجم فرهنگی ، چه كسی باید ایمان مردم را حفظ و مسلح كند و ذهنشان را مجهز نماید؟ این ، وظیفه علما ست."[4]
پاورقی:
[1] روحالامینی، محمود، 1372؛ زمینه فرهنگشناسی، پویایی و پذیرش، چاپ سوم، تهران: انتشارات عطار. ، ص101.
[2] خرم، مسعود، 1378؛ هویت، چاپ پنجم، تهران: مۆسسه فرهنگی انتشارات حیان.، ص15.
[3] سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، فرهنگ و تهاجم فرهنگی، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، 1373؛ چاپ اول، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.، ص 3.
[4] سخنرانی در دیدار با علمای اهل تسنن بندر ترکمن، 18/2/63.