تبیان، دستیار زندگی
شیعه در تدوین علوم اسلامى از دیگران پیش قدم بوده است; زیرا در عصر نخستین، غیر از على(علیه السلام) و شیعیان دانشمندش، كسى این كار را بر عهده نگرفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیعیان پیشگامان نگارش از صدر اسلام

امام علی

اهل بحث و تحقیق به روشنى مى دانند كه شیعه در تدوین علوم اسلامى از دیگران پیش قدم بوده است; زیرا در عصر نخستین، غیر از على(علیه السلام) و شیعیان دانشمندش، كسى این كار را بر عهده نگرفت. و شاید سرّ این مطلب همان اختلاف صحابه، در جواز یا عدم جواز نگارش سنّت، باشد. چنان كه عسقلانى، در مقدمه كتاب فتح البارى و دیگران نقل كرده اند كه عمر بن خطاب و عده اى دیگر نوشتن آنها را جایز نمى دانستند، از ترس این كه احادیث با قرآن مخلوط گردد.

امام على(علیه السلام) و فرزند و جانشینش، امام مجتبى(علیه السلام)، و گروهى از صحابه آن را مباح مى شمردند. اوضاع بر همین حال بود تا این كه در قرن دوم، اواخر عصر تابعین، بر مباح بودن نگارش حدیث اتفاق نظر پیدا نمودند و این هنگامى بود كه ابن جریح كتاب تاریخ خود را، به نقل از مجاهد و عطاء، تألیف كرد. طبق گفته غزالى، این كتاب نخستین كتابى است كه در اسلام نوشته شده است، اما باید گفت: صحیح این سخن آن است كه: این نخستین كتابى است كه از طریق غیر شیعه، در اسلام نوشته شده است و پس از آن، كتاب معتمر بن راشد صنعانى، در یمن نوشته شده و سپس كتاب مُوَطّأ مالك نگارش یافته است.

در مقدمه فتح البارى آمده است كه ربیع بن صبیح نخستین كسى است كه نوشته اى را جمع آورى كرده است. وى در آخر عصر تابعین مى زیسته است. به هر حال، اتفاق نظر وجود دارد كه غیر از شیعه، مسلمانان دیگر، در عصر نخست، تألیفى نداشته اند.

امام على(علیه السلام) و شیعیانش، در همان عصر اول، متصدى این كار شدند و نخستین چیزى كه امیرمۆمنان(علیه السلام) تدوین و جمع آورى نمود، قرآن بود; زیرا او، پس از تجهیز و دفن پیامبر(صلى الله علیه وآله)، سوگند یاد كرد كه جز براى نماز، عبا بر دوش ننهد تا قرآن را جمع نماید. آن را به ترتیب نزول جمع آورى كرد. و در آن به عام و خاص، مطلق و مقید، محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ، واجبات و آنچه تركش جایز است، سنن و آدابش اشاره فرمود. و ضمناً اسباب نزول آیات را نیز بیان كرد و بعضى مطالب مشكل را توضیح داد.

ابن سیرین همواره مى گفت:(1) اگر به قرآن دست مى یافتم، به علوم واقعى دست یافته بودم.»

چنان كه ابن شهر آشوب گفته است ـ سلمان و ابوذر مى باشند، وى مى گوید: نخستین كسى كه در اسلام كتاب نوشت، على بن ابى طالب است، آن گاه سلمان فارسى و سپس ابوذر بود

البته افراد دیگرى از قاریان صحابه نیز بر جمع قرآن تصمیم گرفتند، اما نتوانستند آن را بر طبق نزول جمع نمایند. همچنین، براى آنها مقدور نبود كه مطالب و رموزى را كه به آن اشاره كردیم، در آن بیاورند.

بنابراین قرآنى كه امام(علیه السلام) جمع آورى نموده، به تفسیر شباهت بیشترى دارد. پس از فراغت از جمع قرآن، كتابى را براى فاطمه زهرا(علیها السلام) تألیف فرمود كه، نزد فرزندان پاك آن بانوى بزرگ، به مصحف فاطمه معروف گردید.

این كتاب دربردارنده حِكَم، امثال، مواع1 پندهاى عبرت آمیز و اخبار و مطالب برگزیده اى بود كه موجب تسلى آن حضرت در برابر مرگ پدرش رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مى شد.

سپس كتابى درباره دیات [ دیه هایى كه بر اثر ضرب، جرح و قتل ها باید پرداخت ] تألیف فرمود و نام آن را صحیفه گذارد. این كتاب را ابن سعد، در آخر كتاب معروف خود (الجامع)، با اسناد به امیرمۆمنان، آورده است. و همچنین بخارى و مسلم نیز به این صحیفه متذكر مى شوند و در چند مورد از صحیح خود، مطالبى را از آن نقل مى كنند. از جمله روایاتى كه نقل نموده اند این است: اعمش، از ابراهیم تیمى، و او از پدرش، نقل كرده است كه على(علیه السلام) فرمود: نزد ما كتاب خواندنى غیر از كتاب خدا و این صحیفه نیست، آن گاه این صحیفه را بیرون آورد، دیدیم كه در آن، مطالبى درباره زخم و جرح ها و دندان هاى شتر بود، و در آن جا، آمده بود كه مدینه حرم است و حدود آن، فاصله كوه عیر و ثور مى باشد. كسى كه در این حدود جنایتى كند و یا فرد جنایتكارى را پناه دهد، نفرین خدا، نفرین فرشتگان و نفرین همه مردم بر او باد.

این حدیث را بخارى در باب «اِثْمُ مَنْ تَبَرَّأَ مِنْ مَوالِیْهِ»، از كتاب فرایض، در جزء چهارم صحیح، صفحه 111 نقل نموده است. و مسلم آن را در باب فضل المدینه، از كتاب حج، در جزء اول صحیح، صفحه 523 آورده است. و امام احمد بن حنبل در مسند خود، از این صحیفه، فراوان نقل كرده است.

حضرت محمد

گروهى از شیعیان آن حضرت به امیرمۆمنان اقتدا كرده و در همان عصر، مشغول تألیف شدند. از جمله آنها ـ چنان كه ابن شهر آشوب گفته است ـ سلمان و ابوذر مى باشند، وى مى گوید: نخستین كسى كه در اسلام كتاب نوشت، على بن ابى طالب است، آن گاه سلمان فارسى و سپس ابوذر بود.

یكى دیگر از آنان ابورافع، آزادشده رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و رییس بیت المال امیرمۆمنان(علیه السلام)بود كه از خواص دوستان امام و آشنا به شأن آن حضرت مى باشد. وى كتاب سنن، احكام و قضایا را از احادیث على(علیه السلام)، گرد آورده بود. این كتاب، در پیشگاه اسلاف شیعه داراى مقامى بلند و عظیم بود و اصحاب شیعه آن را به طرق و اسناد خود، از وى روایت كرده اند.

یكى دیگر از اینان على بن ابى رافع مى باشد. وى ـ چنان كه در شرح حالش، در كتاب الاصابة آمده است ـ در عصر پیامبر به دنیا آمده و پیامبر وى را على نام گذارده است. او كتابى در فنون فقه، طبق مذهب اهل بیت دارد. ائمه(علیهم السلام)این كتاب را بزرگ مى داشتند و شیعیان خویش را به آن ارجاع مى دادند. موسى بن عبداللّه بن حسن مى گوید: كسى از پدرم درباره تشهد پرسید، پدرم فرمود: كتاب پسر ابورافع را بیاور، آن گاه پدرم آن را گرفت و بر ما املا نمود.

صاحب كتاب روضات الجنات گمان برده است كه این، نخستین كتاب فقهى است كه در شیعه نوشته شده، ولى اشتباه كرده است.

یكى دیگر از این گروه عبیداللّه بن ابى رافع، نویسنده و دوستدار على است. هم او كه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیده و روایت كرده است كه به جعفر طیّار فرمود: «تو در آفرینش و اخلاق، شبیه من هستى.» این روایت را عده اى از او نقل كرده اند، همانند احمد بن حنبل در مسند. و ابن حجر نام وى را، در قسمت اول كتاب الاصابة، به نام عبیداللّه بن اسلم آورده; زیرا نام پدرش اسلم بوده است.

شیعه در تدوین علوم اسلامى از دیگران پیش قدم بوده است; زیرا در عصر نخستین، غیر از على(علیه السلام) و شیعیان دانشمندش، كسى این كار را بر عهده نگرفت

عبیداللّه كتابى را، درباره آن دسته از اصحاب پیامبر كه در جنگ صفین حضور یافته اند، تألیف نموده است. ابن حجر در الاصابة از این كتاب، فراوان نقل مى كند، به آنجا مراجعه كنید.(2)

از این گروه ربیعة بن سمیع را نیز باید نام برد. او كتابى درباره زكات حیوانات دارد. احادیث آن، احادیثى است كه على(علیه السلام) از رسول خدا، نقل نموده است.

از این گروه عبداللّه بن حرّ فارسى را باید برشمرد. او كتابى در حدیث دارد و در این كتاب احادیثى را كه على، از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل نموده جمع آورى كرده است.

از این افراد اصبغ بن نباته، یار پاكباخته امیرمۆمنان و از پیوستگان صمیمى آن حضرت را باید نام برد. هم او كه عهدنامه مالك اشتر و وصیت امام على(علیه السلام) را به فرزندش، محمّد نقل نموده است. اصحاب ما این دو را، با سند صحیح، از نامبرده نقل مى نمایند.

از جمله این افراد سلیم بن قیس هلالى، یار امیرمۆمنان است. سلیم از امام(علیه السلام) و از سلمان فارسى حدیث نقل نموده است. وى كتابى درباره امامت دارد كه امام محمّد بن ابراهیم نعمانى، در كتاب الغیبة، از آن نام برده و گفته است: در این حقیقت، بین تمام دانشمندان و علماى شیعه و ناقلان حدیث گفتگویى نیست كه كتاب سلیم بن قیس یكى از كتب اصلى است و حاملان علم و احادیث اهل بیت(علیهم السلام)، از همان قدیم الایام، آن را نقل نموده و مورد اعتمادشان بوده است.(3)

پی نوشت:

1 ـ آن طور كه ابن حجر در صواعق و اعلام دیگر نقل كرده اند.

2 ـ به شرح حال جبیر بن حباب بن منذر انصارى در قسم اول الاصابة مراجعه شود.

3.سید عبد الحسین شرف الدین موسوى، المراجعات، ص 500.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: سایت آل البیت

مطالب مرتبط:

چه شد که اسرائیلیات در تفاسیر قرآن وارد شد؟

بررسی حدیث لوح فاطمه علیهاالسلام

آشنایی با علوم حدیث

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.