عامل آرامش و بندگی خدا
عقل و نقل، حفظ تندرستی و حفظ نفس را لازم و واجب شمرده اند و روا نمی دارند که انسان حتی هنگام سخت ترین مصیبت و اندوه به جسم و جان خود آسیب برساند .
انسان که آفریده خدا و خلیفه و امانتدار اوست، برای زندگی و حیاتی آفریده شده است که بر اساس آیه کریمه "استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم و لما یحییکم"(1) در پیوندهای گوناگون خود، خدامحور است و در این زندگی و بندگی به بدن سالم نیاز دارد و بهره مندی همه جانبه او از سلامتی، اساس فعالیت های وی در زندگی مادی و معنوی است که در زبان پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) از آن به "نعمت پنهان و ناشناخته" یاد شده است.(2)
زیرا یکی از عوامل آرامش زندگی و بندگی خدا، برخورداری از جسم و جان سالم است، از این رو ، عقل و نقل، حفظ تندرستی و حفظ نفس را لازم و واجب شمرده اند و روا نمی دارند که انسان حتی هنگام سخت ترین مصیبت و اندوه به جسم و جان خود آسیب برساند و اضرار به آن را حرام می شمارند.(3)
دسته ای از روایات درباره حفظ نفس و مراقبت از بدن و نیز پرهیز از زیان رساندن به آن، اهمیت ویژه ای داده و بر حفظ صحت تاکید دارند؛ به گونه ای که در برخی روایات، بدن و اعضای آن از امانت های الهی به شمار آمده اند و خدای متعالی رعایت امانت ها را از ویژگی های برجسته مومنان و نمازگزاران واقعی یاد کرده است: " والذین هم لا منتهم و عهدهم رعون"(4). رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید: ... گوش، چشم، زبان و قلب امانت هستند و هر کس امانت را رعایت نکند ایمان ندارد.
ذكر خداوند و سلامت روان
یكی از مفاهیم مهم در بهداشت و سلامت روان، مفهوم «امنیت روانی» است. اگر امنیت روانی برای فرد وجود نداشته باشد، زندگی بی معناست و سلامت روانی برقرار نخواهد بود(ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 219).
آنجا كه ترس وجود داشته باشد امنیت نیست. «امنیت روانی» یعنی: داشتن روح و روانی عاری از ترس و هراس و این نعمتی است گوارا و مخصوص كسانی كه در پرتو این امنیت، راحت و آرام زندگی می كنند(عبدالواحدبن محمّد آمدى، غررالحكم و درر الكلم، ح 10911 و 5438).
آنجا كه ترس وجود داشته باشد امنیت نیست. «امنیت روانی» یعنی: داشتن روح و روانی عاری از ترس و هراس و این نعمتی است گوارا و مخصوص كسانی كه در پرتو این امنیت، راحت و آرام زندگی می كنند
از این رو، نشاط و سرور از آنِ كسی است كه روانی امن و آرام داشته باشد. و انسان وقتی به این امنیت و اطمینان نفس می رسد كه ترنّم نام خدا بر لب و یاد او بر قلب و جانش طنین انداخته باشد و چنان دل بستگی و وابستگی به خدا پیدا كرده باشد كه ذكر او سراسر اندیشه، عاطفه و رفتارش را گرفته باشد و ذكر خدا جانش را زنده و آباد نموده باشد: «و بذكرك معمورة.»( شیخ عبّاس قمى، مفاتیح الجنان، فرازى از دعاى كمیل ).در این صورت ـ به اصطلاح روان شناسان ـ فرد احساس دل بستگی ایمن نسبت به وجودی دارد كه هم قادر است و هم همیشه حاضر و در همه حال، پاسخگوی نیازها می باشد. از نظر اسلام، بالاترین و ارزشمندترین مقام انسانی زمانی پدید می آید كه انسان به یاد خدا باشد و روحش متوجه او گردد تا نور خدایی در دلش پدیدار شود و روح و روانش به آرامش و راحتی برسد.
یكی از مهم ترین گام ها به سوی سلامت نفس و بهبودی از بیماری های روحی و روانی انسان و رسیدن به آرامش و اطمینان درونی، یاد خداوند است. همچنین یكی از راه های درمان غفلت و حركت در مسیر سازندگی و شكوفایی استعدادهای انسانی، «ذكر» است. كتاب و سنّت برای غفلت زدایی از انسان، اذكار را به عنوان ادعیه و عبادات، مشخص كرده اند تا انسان هنگام صبح و ظهر و شام، قبل و بعد از خواب، هنگام خوردن غذا و پس از آن، هنگام مشاهده مرده، یا بیمار یا پس از بهبودی از بیماری و در روزهای هفته و در ساعات روز و در اعیاد دینی و مانند آن، ذكری مناسب بگوید مثلا، به ما دستور داده اند: در كنار سفره برای هر صرف غذا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» بگوییم. به طور كلی، هر كاری را كه می خواهیم آغاز كنیم مستحب است با «بسم اللّه» شروع نماییم. همه این تعالیم و آموزه ها در سیره و سنّت معصومان(علیهم السلام)برای آن هستند كه انسان همواره خود را در ارتباط با خدا و در مسیر رحمت الهی قرار دهد و از غفلت و پیامدهای سوء آن در امان بماند. هر یك از عبادت ها میزان معیّنی دارد، ولی یاد و ذكر خدا در دل و ترنّم نام او بر لب حدّی ندارد. خداوند می فرماید«یا ایُّها الَّذین آمَنوا اذكروُا اللّهَ ذِكراً كثیراً» ترجمه: (احزاب: 41) .برخی دستورهای دینی وقت معیّن و مشخصی دارد مانند نماز، اما ذكر خدا وقت مشخصی ندارد. خداوند در مورد نماز می فرماید:«انّ الصلاة كانت علَى المۆمنینَ كتاباً موقوتاً» ترجمه: (نساء: 103)ذكر خدا برای هر حالی توصیه شده است و این دوام یاد حق نمی گذارد انسان به دام بیماری روحی و غفلت گرفتار شود.
پی نوشت ها:
1.سوره انفال
2.روضة الواعظین، ج2، ص472
3.العروة الوثقی، ج4، ص424
4.سوره معارج، آیه 32
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع: خبرگزاری شبستان
سایت طهور دانش