تبیان، دستیار زندگی
تاریخ اسلام صفحات درخشانی را در خود جای داده است که هر یک پرده از کارها و خدمات ارزنده انسان‌های الهی بر می‌دارد، در این میان فصل (هجرت) و آثار پربرکت آن از درخشش ویژه‌ای برخوردار است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تجدید حیات حوزه علمیه(1)

تجدید حیات حوزه علمیه(1)  ، شیخ عبدالکریم حائری

تاریخ اسلام صفحات درخشانی را در خود جای داده است که هر یک پرده از کارها و خدمات ارزنده انسان‌های الهی بر می‌دارد، در این میان فصل (هجرت) و آثار پربرکت آن از درخشش ویژه‌ای برخوردار است.

تجدید حیات حوزه علمیه قم توسط مهاجری عالم و پارسا

تاریخ اسلام صفحات درخشانی را در خود جای داده است که هر یک پرده از کارها و خدمات ارزنده انسان‌های الهی بر می‌دارد، در این میان فصل (هجرت) و آثار پربرکت آن از درخشش ویژه‌ای برخوردار است. از هجرت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه گرفته، تا هجرت انسان‌های وارسته و عالمان تربیت شده در فرهنگ غنی قرآن و عترت که با توجه به سۆولیت خطیر خویش، رنج سفر و مشکلات بی شمار آن را به جان خریده، منشا آثار گرانقدری شده اند و هر چه زمان می‌گذرد بر اهمیت و شکوه خدمات آنان افزوده می‌گردد.

در این رهگذر به عالم وارسته‌ای از دیار یزد بر می‌خوریم که با هجرت‌های خویش عملا جایگاه این سنت حسنه را به نمایش گذاشت.

محقق یزدی در سال 1267 «قمری‌» در روستای «مهرجرد» یزد دیده به جهان گشود، پدرش به پاس این نعمت الهی او را «عبد الکریم‌» نامید که از کودکی آثار نبوغی سرشار در او نمایان بود. علاقه‌اش به تحصیل و فراگیری علوم و معارف اسلامی سبب شد تا از همان اوان جوانی به شهرها و نقاط مختلف سفر کند. بدین منظور وارد حوزه علمیه یزد شد و با آنکه بهره‌های زیادی برد ولی گمشده خود را در جائی دیگر می‌دید.

هجرت به عراق

«شیخ‌» برای سیراب شدن از زمزم زلال اهل بیت علیهم السلام و چشمه جوشان معارف قرآن، به قصد قبله گاه دل‌ها، کربلای معلی بار سفر بست. او پس از دوازده سال اقامت در کربلا راهی مرقد مطهر امیرالمۆمنین علی علیه السلام شد تا از فیوضات و برکات این بارگاه با عظمت توشه برگیرد.

مدت زیادی از اقامت وی در نجف اشرف نمی‌گذشت که باز بنا بر احساس وظیفه تصمیم گرفت به کربلا برگردد، چرا که حرم خامس آل عبا علیهم السلام پس از رحلت آیت الله فاضل اردکانی در سال 1302 «قمری‌» شکوه و رونق خود را از دست داده بود، حاج شیخ وارد این دیار ملکوتی شد تا به رکود و خاموشی سرزمین جهاد و شهادت خاتمه دهد، و نام حائری (1) را برای خود برگزید، و در مدت اقامت خویش، از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کرد تا جائی که رونق و حیات مجدد حوزه علمیه کربلا را باید مرهون هجرت ایشان دانست.

هجرت به اراک

آیت الله حائری که از سفره علم و معرفت توشه‌ها برگرفته بود، برای انجام مسۆولیت ارشاد و تبلیغ، به دعوت مردم اراک در سال 1332 «قمری‌» وارد این شهر شد. تلاش و کوشش معظم له سبب شد تا آن شهر چهره دیگری به خود گرفته، و در اندک زمانی جزء مراکز بزرگ علمی محسوب شود.

حضرت امام خمینی رحمه الله در آن ایام، جوانی بیست ساله بود که با شنیدن آوازه این عالم بزرگ راهی اراک شد و از محضر پرفیضش نهال جان خویش را سیراب ساخت تا روزگاری دیگر به بار بنشیند.

هجرت به قم

«قم‌» ، شهری است که از دیرباز سابقه درخشان داشته و به عنوان حرم اهل بیت علیهم السلام مورد توجه و عنایت خاص ائمه اطهار علیهم السلام بوده است. و به عنوان مرکزی برای شیعه معروف بوده، همواره در جریانات مختلف علمی، سیاسی و فرهنگی سهم قابل توجهی داشته است.

این شهر به علت حضور استوانه‌های علم و تقوا در آن، در صحنه‌های مختلف سیاسی و فرهنگی حرکت چشمگیری داشته و در اثر زحمات عالمان والا مقامی همچون «فیض کاشانی‌» و «میرزای قمی‌» (اعلی الله مقامهما) رونق خاصی به خود گرفته بود. ولی مدت زیادی نگذشت که این دوره سپری شد و قم آن شور و حال را از دست داد.

حضرت آیت الله حائری یزدی پس از هشت سال اقامت پربار در اراک، بنا بر دعوت مردم قم در سال 1340 «قمری‌» وارد این شهر شد تا ثمره سال‌ها تجربه خود را در اعتلای اسلام عزیز بکار گیرد.

هنگامی که وارد این شهر شد با وضعیت اسف بار حوزه و مدارس علمیه مواجه شد و آنچه بیشتر از هرچیز او را ناراحت کرده بود و رنج می‌داد، وضعیت طلاب جوانی بود که به علت نداشتن برنامه، استادان متبحر و دلسوز و نظم لازم، عمر خویش را تلف می‌کردند. این اوضاع باعث شده بود که ایشان بارها بفرمایند: «چه می‌شد اگر حوزه علمیه قم سر و سامان می‌گرفت.‌»

این آشفتگی‌ها با رویاروئی گسترده استعمارگران در مقابل اسلام مصادف بود. آنان پس از مبارزات طولانی با مسلمین که همگی با شکست مواجه شده بود، این بار از راه مبارزه سیاسی - فرهنگی وارد کشورهای اسلامی شده بودند و با سیاست تقسیم سرزمین‌های وسیع کشورهای مسلمان به نقاط کوچک، قصد به انزوا کشیدن و نابودی آن‌ها را داشتند.

در این میان استعمار انگلیس که از مبارزات روحانیت خاطرات تلخی به یاد داشت با به قدرت رسیدن رضاخان فرصت را نیمت شمرده، به مبارزه جدی با این قشر حساس به پا خاست تا شاید مانع واقعی خود را از سر راه بردارد، و از آن جا که حوزه‌های علمیه کانون تربیت انسان‌های آگاه و مبارز بوده که هرگز با این جرثومه‌های فساد سرسازش نداشته اند و ندارند مقابله با این مرکز را در راس برنامه‌های خود قرار داد.

رضاخان به عنوان مجری سیاست‌های استعمار در ایران در مقابل مسلمانان ایستاد و با توجه به فرهنگ مبتذل غرب و قانونی جلوه دادن آن، به مبارزه با ارزش‌های اسلامی برخاست و قصد محو کامل اسلام را داشت. صحنه‌های تکان دهنده خشونت‌های رضاخانی صفحه‌های سیاهی از تاریخ ملت ایرانند که تا ابد فرا روی انسان‌ها قرار دارد.

در چنین موقعیتی حساس، مهمترین اقدام، احیاء حوزه‌های علمیه به نظر می‌رسید که اگر این کار صورت نمی‌گرفت و تلاش‌های به جای شیخ نمی‌بود معلوم نبود چه بر سر اسلام و مسلمین می‌آمد. این مجاهد نستوه و خستگی ناپذیر، در سنگر علم و تقوا برای احیاء ارزش‌های اسلامی به پا خاست و با هجرت به شهر مقدس قم شجره طیبه‌ای را غرس کرد که امروز جهان اسلام از ثمرات شیرین آن بهره می‌برد.

امام راحل درباره این شخصیت فرموده اند:

«در بزرگی آیت الله حائری همین مقدار بس که توانست در آن زمان سخت که رضاشاه تصمیم داشت حوزه و روحانیت را نابود کند، حوزه‌ها بلکه روحانیت را حفظ کند و این امانت را به ما داده است تا ما به دیگران رد کنیم. (2) ‌»

بخش بعدی را اینجا ببینید


پی نوشت ها:

1) حائر در لغت به گودالی گفته می‌شود که در آنجا آب جمع می‌گردد، از این رو زمین کربلا و قتلگاه شهداء این نام را به خود گرفته است. «مجمع البحرین ماده حار‌»

2) سرگذشت‌های ویژه، ج 5، ص 165.

منبع مقاله: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان

تهیه و تنظیم: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان