تبیان، دستیار زندگی
پیش از تحویل سال که آنونس آب پریا از تلویزیون پخش می شد ، با آن آهنگ رویایی بهرام دهقان یار که البته به موسیقی فرشتگان و شیاطین ساخته هانس زیمر هم بی شباهت نبود ، وعده ی دیدن سریال سرحالی به خودمان دادیم .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همه‌ی برومندها


پیش از تحویل سال که آنونس آب پریا از تلویزیون پخش می شد ، با آن آهنگ رویایی بهرام دهقان یار که البته به موسیقی فرشتگان و شیاطین  ساخته هانس زیمر هم بی شباهت نبود ، وعده ی دیدن سریال سرحالی به خودمان دادیم . سریالی  از جنس همان کارهایی که پیش از این از مرضیه برومند دیده بودیم . اما این آب پریا آن چیزی که باید می شد از آب در نیامد.

آب پریا

مسیر سریال سازی مرضیه برومند ، از فانتزی کودکانه اش خارج نمی شود ، حتی اگر مجموعه ای برای بزرگترها بسازد . البته شاید این حسن کارهای برومند باشد ، چیزی شبیه داستان های دومای پدر : سه تفنگدار ، کنت مونت کریستو و ... .

فانتزی کودکانه ی برومند ، نیاز چندانی به موقعیت های جزئی کمدی پیدا نمی کند ، گره های داستان در مفهوم دراماتیک ، وضعیت نامتعارفی است ، که کمدی را ذات خود دارد . اما در ازدحام کمدی هایی که هم از بزن و بکوب کمدی و هم از طنازی های لفظی بهره مند هستند ، این گونه آثار دچار افت می شوند و آن چه می تواند جبران این نقیصه باشد ، بکر بودن سوبژه و تعلیق داستانی است .

مرضیه برومند در مجموعه هایی که پیش از این ساخته ، معمولا هر قسمت را به یک داستان خاص اختصاص می دهد . این شگرد کمک می کند ، که تیپ کاراکتر ها در همان فانتزی شباهتی به شخص بازی پیدا کنند و دیگر حفره های شخصیت پردازی ، روال داستان را دچار خدشه نکند .

این شیوه را در خودرو ی تهران یازده ، کتابفروشی هدهد ، هتل و  حتی قصه های تابه تا یا خونه ی مادر بزرگه ،  می توان دید . اشخاص بازی در خودروی تهران یازده تغییر می کردند و در واقع نقش اصلی همان خودروی تهران یازده بود . در مجموعه ی کارآگاه شمسی هم روال مثل چهار مجموعه ذکر شده است . با این حال نمونه ی موفقی که در مسیر یک داستان اصلی دنبال می شود ، آرایشگاه زیباست ، هرچند که خرده داستان ها در آرایشگاه زیبا خطر از ریتم افتادن فیلم را برطرف می کرد .

اشکال آب پریا از همین جا آغاز می شود ، از داستانی که پرو پیمان نیست . ایده ی خوبی دارد . حتی در دیدگاه ادبی و ژانر سینمایی شخصیت مجردی دارد . قصه های پریان است که وجه تسمیه اش با روح اثر هماهنگ می شود ، اما خرده داستان ها تعلیق دراماتیک را باعث نمی شود . روابط شخصیت های اصلی هم فاقد آن کششی است که سوای فضای شاد و سرحال فیلم در کنش ها و واکنش ها به جذب تماشاچی کمک کند .

مرضیه برومند از یک تعداد خاصی از بازیگران در آثارش استفاده می کند و از ترکیب بازیگرها و جنس بازی شان ، بدون دیدن تیتراژ می شود فهمید که این کار ساخته ی مرضیه برومند است .و با وجود این جمعیت غالب بازیگران مورد علاقه ،  انتخاب ها در اکثر موارد درست است . ولی گویا در آب پریا شرایط طور دیگر رقم خورده . بسیاری از اشخاص بازی  در تهییج تماشاچی کار ویژه ای انجام نمی دهند . این از دو حال خارج نیست ، یا پیش بینی شخصیت پردازی در متن نمایشی کامل نبوده است و یا این که انتخاب بازیگرها درست صورت نگرفته . اگر هدایت و کارگردانی برومند را به این دو حالت اضافه نمی کنیم ، به این جهت است که بازی های تقریبا قابل قبول هم در آب پریا دیده می شود . سحر ولد بیگی و خصوصا بهنازجعفری از این جمله اند . امیرحسین صدیق هم بازیگر توانایی است ، که تلویزیون ، فانتزی و از همه مهم تر قثرائت از متن نمایش را خوب می فهمد ودر آب پریا هم در ارائه ی نقش استاد بهار خوب عمل می کند ، اما بازیگران فرعی در ارائه ی نقش و هماهنگی با کل مجموعه حس های گوناگون متفاوتی دارند . کافی است برخی از صحنه های آب پریا را دوباره یا سه باره ببینید ، این تفاوت حس بازیگرهای اصلی و فرعی را کاملا لمس خواهید کرد .

اشکال آب پریا از همین جا آغاز می شود ، از داستانی که پرو پیمان نیست . ایده ی خوبی دارد . حتی در دیدگاه ادبی و ژانر سینمایی شخصیت مجردی دارد . قصه های پریان است که وجه تسمیه اش با روح اثر هماهنگ می شود ، اما خرده داستان ها تعلیق دراماتیک را باعث نمی شود . روابط شخصیت های اصلی هم فاقد آن کششی است که سوای فضای شاد و سرحال فیلم در کنش ها و واکنش ها به جذب تماشاچی کمک کند

نکته ی دیگری که در مورد آب پریا جای سوال دارد ، این است که اگر قصد برومند برای ساخت آب پریا یک سریال جمع و جور و ارزان بوده و به همین جهت تعداد بازیگرها کم در نظر گرفته شده و یا سکانس های کش دار دیالوگ محور به وفور دیده می شود ، پس جلوه های ویژه ی بصری یا سفرهای متعدد به نقاط مختلف ایران چه توجیهی دارد . البته قصد نگارنده ، نقد هزینه های مجموعه نیست ، که اگر اثری جذاب و فاخر تهیه و تولید شود و ساعات خوشی برای تماشاچی فراهم کند ، هزینه های زیادی توجیه پذیر می شوند ، اما داستانی مثل آب پریا نیاز به کنش ها و واکنش های تصویری بیشتری دارد ، چالش میان افراد ، خصوصا با آن مونوگی که استاد بهار روی تیتراژ می خواند و تاکید فضای فانتزی و باستانی و از همه مهم تر پر رمز و راز نیاز به اکت های تصویری بیشتری دارد .

با این همه آب پریا تلاشی برای بیان یک مفهوم اجتماعی و انسانی است  . حفاظت از محیط زیست  و  پاسداشت از پاکی .

با این وجود مرضیه برومند و عواملش ، آن قدری با هوش و مطلع از شرایط اجتماعی فعلی هستند ، که انتخاب نام شخصیت هایشان و تاکید بر همان نام ها و کلامی که میانشان رد و بدل می شود را  گرمابخش دعواهای سیاسی قرار ندهند .

به هر حال با  ایام نوروز و فرارسیدن بهار و یک سریال نورزوی سرو کار داریم ، که نام استاد بهار هم لابد باید نمادی از همین تغییر فصل باشد ، اما تاکید بر این جمله که استاد بهار نجاتمان بده ، حدیث تازه ای می سازد ، که انگار به در نیامدن آب پریا بی ربط باشد . بهانه ای برای استفاده از بعضی نام ها .

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان