تبیان، دستیار زندگی
سورة مریم در مكّه بر پیامبر(ص) نازل شده‌است. و نامیده‌شدن این‌سوره به مریم، به‌مناسبت اشاره به سرگذشت این بانوكه یكی از چهار بانوی برتر جهان است، در این‌سوره می‌باشد....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا بهتر نبود خدا ما را به این‌عالم نمی‌آورد تا . . . ؟!

از راز یک بانک تا راز آفرینش!

مقدمه:

می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.

به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:

اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.

در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.

در این مقاله آیات سوره مریم، مورد بررسی قرار می گیرد...

آیات 1 تا 11 سوره مریم ( صفحه 305) ، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.

شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.

جهت دریافت  فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.

سوره ی مریم در مكّه بر پیامبر(ص) نازل شده‌است. و نامیده‌شدن این‌سوره به مریم، به ‌مناسبت اشاره به سرگذشت این بانو كه یكی از چهار بانوی برتر جهان است، در این‌سوره می‌باشد.

و امّا تمامی یازده آیه ی آغازین این‌سوره‌ كه در صفحه ی 305 آمده، «یادی است از رحمت پروردگار نسبت به بنده‌اش، زكریّا، درآن ‌هنگام ‌كه از خدا می‌خواهد كه جانشینی به او عطا فرماید». خداوند، در پاسخ به زكریّا، پیامبر بزرگ خود كه سنّش بالا رفته و نود ساله بود و همسرش هم پیرزنی نازا بود، «بشارت داد كه می‌خواهم به تو فرزندی به‌ نام یحیی بدهم!»

او تعجّب نمود و «عرض‌كرد: خدایا، چگونه ممكن است من فرزنددار شوم و حال ‌آن‌ كه زنم، عجوزی نازا و خودم پیری فرتوت و ازكار افتاده‌ام؟! جواب‌آمد: این،گفتار پروردگار توست ‌كه می‌گوید: این‌كار، بر من‌آسان است. خودت را من، پیش از این خلق‌ كرده‌ام و حال‌ آن‌ كه چیزی نبودی».

آفرینش

از این‌آیه ی 9 ، استفاده می‌شود كه خلقت انسان، از لاشیء آغازگشته و خداوند، از هیچ، همه ‌چیز آفریده ‌است.

اَحیاناً كودك ‌صفتانی ممكن است بگویند: آیا بهتر نبود كه ما را در همان ‌عالَمِ لاشیء باقی می‌گذاشتند و به این ‌عالم نمی‌آوردند تا مبتلا به‌ گناهانی ‌گشته و سر از جهنّم سوزان درآوریم؟!

این، همان‌ طرز تفكّر عمَ ربن‌ خَطّاب است‌ كه وقتی این ‌آیه را شنید كه دورانی بر انسان‌ گذشت‌ كه چیز قابل ذكری نبود و وجودی نداشت،گفت: ای ‌كاش، آدم، همچنان، به‌ وجود نیامده‌ بود و سبب پیدایش ما و مبتلا گشتنمان نشده‌بود.

این‌ سخن، نشأت‌گرفته از عدم معرفت و نشناختن خدا و صفات عُلیای خداست و ندانسته ‌است‌ كه خدا، سُبّوح و كمال مطلق است. یعنی، هیچ‌گونه ‌نقص، از قبیل جهل و عجز و بخل، به ساحت قدس او راه ندارد.

او، از اَزَل می‌دانسته ‌كه امكان این هست ‌كه ماهیّتی به‌نام انسان، دارای استعداد تكامل به‌وجود آید كه از خاك برآید و بر افلاك نشیند و آن‌ چنان، در حركت به‌ سوی ‌كمال و عروج به عالم بالا اوج بگیرد كه فرشتگان ‌آسمان نیز از هم‌ دوشی با او عاجز شوند. او می‌تواند در غُرَفات جَنَّهُ‌المَأوی و سُرادِقات جَنَّهُ‌اللّقاء به حیات ابدی و سعادت سرمدی نایل‌ گردد.

آری؛ خدا، از یك‌سو، علم به امكان وجود چنین ‌ماهیّتی داشته و از دیگر سو، قدرت و توانایی بر ایجاد آن ‌را نیز در خود می‌دیده ‌است. حال، اگر با داشتن این‌علم و این‌ قدرت، دست به ایجاد و خلق‌ آن ‌چنان ‌ماهیّتی نمی‌زد، آیا متّهم به صفت بخل نمی‌شد؟! از باب مثال، اگر شما بدانید فلان‌ خانواده، بی‌چاره و بدبخت و خاك‌نشینند؛ بیمار وگرفتارند. و شما هم می‌توانید آن ها را از بدبختی برهانید و به رفاه در زندگی برسانید، اگر چنین نكنید، طبیعی است‌ كه مبتلا به صفت بخل و قساوت و بی‌رحمی می‌باشید.

آری؛ خدا هم می‌دانسته ‌كه ماهیّتی به‌نام انسان، با داشتن استعداد سرشار تكامل، در عالم فقرِ عدم ‌كه بدترین ‌نوع فقر و خاك‌نشینی و بدبختی است، با محرومیّت از هرگونه ‌حیات وكمالی دست به‌گریبان است و از عمق سرشتش، دست حاجت به‌سوی حضرت علیم قدیر رحیم درازكرده و از او نعمت ایجاد و إحیا و إغنا می‌طلبد، آن‌ گونه ‌كه خودش فرموده: ای مردم، شما، همه، به خدا فقیر و محتاجید و تنها، خداست‌ كه بی‌نیاز و غنیّ بِالذّات و ستوده صفات است.

حال، اگر با این‌ وصف، اعتنا نكند و او را از فقرِ عدم نرهانَد، متّهم به نقیصه ی بخل و قساوت و بی‌رحمی نخواهد بود؟

این‌جا ممكن است این ‌شبهه به ذهن ‌كسی بیاید: در مثالی‌ كه شما آورده‌اید، خانواده ی فقیری وجود دارند و ما موظّفیم آن ها را براساس علم و قدرتی ‌كه داریم، از فقر و بدبختی برهانیم. امّا قبل از آن ‌كه خدا انسان را بیافریند، اصلاً فقیرِ نیازمند به ایجادی وجود ندارد تا از خدا نعمت ایجاد و اغنا بطلبد!

در جواب عرض می‌شود: بله؛ انسان قبل از ایجاد، در عالم خلق معدوم بوده، امّا در عالم علم خدا موجود بوده‌است. أ لایَعلَمُ مَن خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الخَبیر؟ آیا آن ‌كس‌كه خلق می‌كند، قبلاً از وضع و حال ‌آن‌ چه‌ كه می‌خواهد ایجادش‌كند، آگاهی ندارد؟ معمار و مهندسی‌ كه ساختمانی بنا می‌كند، ابتدا نقشه و هندسه ی آن ‌را در عالم ذهن خود ترسیم‌كرده و بعد، آن‌ را در عالم خارج پیاده می‌نماید.

خالق اور حاکم

خالق حكیم انسان نیز علیم لطیف خبیر است و پیش از آن‌ كه او را بیافریند، در عالم علم خود، از تمام اسرار و دقایق و لطایف ماهیّت او آگاه بوده و فقر و نیاز همه ‌جانبه ی او را می‌دانسته‌است و توانایی بر رفع نیاز او و قدرت اعطای وجود و دیگر كمالات به او داشته ‌است و لذا اگر او را به عالم خلق ‌كه عالم تكامل وگذرگاه به سعادت ابدی است، نمی‌آورْد، او ممكن بود در عالم خود، برای خودش حقّ اعتراضی نسبت به خدا قایل باشد و بگوید: تو با این ‌كه هم عالم به فقر همه جانبه ی من بودی و هم قادر بر رفع‌ آن، و نیز، خود را به صفت جود و رحمت وكرم می‌ستودی، پس چرا مرا از كَتم عدم به عرصه  هستی در عالم خلق نیاوردی تا در مسیر تكامل بیفتم و به سعادت ابدی نایل شوم؟ امّا اینك ‌كه به او نعمت وجود و حیات و عقل و اراده و اختیار داده‌است، او اگر با سوء اختیارخود از صراط مستقیم حق منحرف شده و سر از زباله‌دان جهنّم درآورَد، در این‌ صورت، احدی جز خودش شایسته ی طعن و لعن و اعتراض نمی‌باشد.


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: علی هندی - ویراستار: سید علی مرتضوی