فرماندهكلّ قوای وجود ما كیست؟ خدا یا هوا
مقدمه:
می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.
به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:
اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.
یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.
در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.
در این مقاله برخی از آیات سوره کهف مورد بررسی قرار می گیرد...
آیات 54 تا 61 سوره کهف ( صفحه 300) ، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.
شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.
جهت دریافت فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.
از آیات هشتگانه ی 54 تا 61 سوره ی كهف از صفحه ی 300 ، در ششآیه ی نخست، سخن از منحرفان تاریكدل است كه از میان این آیات، بنای ما، پرداختن به آیه ی چهارم اینصفحه میباشد.
آیه ی 57 میفرماید: «چه كسی ستمكارتر است از آنان كه به هنگام یادآوری آیات پروردگارشان، ازآن روی میگردانند و كارهای زشتگذشته ی خود را بهدست فراموشی میسپارند؟ ما، بر دلهایشان پرده افكندهایم تا نفهمند و در گوشهایشان سنگینی قرار دادهایم تا صدای حق را نشنوند! و لذا اگر آن ها را بهسوی هدایت بخوانی، هرگز هدایت را پذیرا نخواهند شد».
نكته ی قابل توجّه در این آیه، این كه نیمه ی دوم آیه، ممكن است در برخی از ذهنها این شبهه را ایجاد كند كه آیا این، جبر نیست؟! وقتی خدا بر دل كسی پرده انداخت تا نفهمد و گوشش را سنگینكرد تا نشنود، طبیعی است كه دیگر، نتواند هدایت شود و ایمان بیاورد. پس، او چه تقصیری داردكه باید مورد اخذ و عِقاب خداوند قرار گیرد؟!
درحالی كه اگر به صدر آیه دقّت كنیم، میبینیم خیر، جبری دركار نیست. جبر،آن جاست كه خدا، مستقیماً بدون دخالت اراده و اختیار انسان، قلب و گوش او را از كار بیندازد.
در صورتیكه در اینجا چنین نیست. چرا كه میفرماید: انسان، با اراده و اختیار خودش، از دستورات الهی رویگردان شده و دنبال اینرویگردانی، حالت نفهمیآمدهاست.
پس، حالت نفهمیدن و نشنیدن هدایت الهی، معلول رویگردانی میباشد و رویگردانی هم معلول اراده و اختیار انسان است. آیهای دیگر از قرآن میفرماید: انسانیكه هوای نفس خودش را بهعنوان فرمانده انتخاب میكند و هرچه او فرمان داد، دنبالش میرود، در نتیجه، بهگمراهی افتاده و حالت مُهرخوردگی درگوش و دلش پیدا میشود.
یعنی، مُهری كه خدا بر دل وگوش میزند، معلول پیروی انسان از هوای نفسش است و این، خودِ انسان است كه با سوء اختیار خودش، بهجای این كه خداپرست شود، هواپرست میشود و آن گاه، بر اثر همان حال هواپرستی، حالت مهرخوردگی پدید میآید. و گر نه، خداوند، مُنَزَّه از آن است كه مستقیماً به قلب و گوش كسی مُهر زند.
بنابراین، خداوند از اوّل، كسی را به راه كج نینداخته و گمراهش ننموده است. بلكه خدا انسان را از آغاز، به راه راست هدایت كرده و تواناییِ رفتن از آن راه را هم به او داده و سرانجامِ شومِ كج رفتن را نیز به او گوشزد فرمودهاست. حال، اگر او با اراده و اختیار خود، به راه كج رفت، در اینصورت، خدا به كیفر كج روی اختیاری، او را بهحال خودش رها میكند و به حكم قانون ربوبیّتش، او را در همان راه كج جلو میبَرد. و البتّه، این جلو بردن در راه كج، اِضلال است، امّا اضلال كیفری است، نه اضلال ابتدایی. یعنی،كیفر طبیعی كجروی ابتداییاش، بهحال خود رهاكردن در راه كج است.
در مورد مسأله ی هدایت نیز چنین است. آیهای از قرآن میفرماید: ما، راه را به انسان نشان دادیم؛ او، خودش یا به راه راست میرود و شاكر میشود یا به راهكج میرود و كافِر میگردد.
درحقیقت، آن هدایت آغازین، هدایت عمومی است كه شامل حال همه ی انسانهاست. حال، اگر كسی آن را پذیرفت و به راه راست افتاد، دنبالش، نوبت هدایت خصوصی میرسد و خداوند، او را در آن راه مدد میرسانَد و روشنترش میسازد. چنان كه همین مطلب، درآیه ی 13 همین سوره، در مورد اصحاب كهف آمده كه از آن جا كه اصحاب كهف، هدایت الهی را پذیرفتند و به پروردگارشان ایمان آوردند، خداوند نیز بر هدایتشان افزود.
و امّا اگر كسی، آن هدایت عمومی را نپذیرفت و با اختیار خود، به راه كج افتاد، دنبالش، خِذلال الهی نصیبش میگردد و توفیق از او سلب گشته و بهحال خود وا گذاشته میشود. و سرانجام، سر از جهنّم جاودان در میآورَد.