درخششی در میان غبار فتنه
یكى از عوامل پیدایش رویدادهاى تلخ و ناگوار صدر اسلام، سكوت و بى تفاوتى آگاهان جامعه اسلامى بود. حضرت زهرا (علیهاالسلام)، در طى چندین سخنرانى در مسجد مدینه، و در جمع زنان مهاجرین و انصار، شیوه برخورد صحیح با سران فتنه را به ما می آموزند
محاكمه شخصیت هاى ساكت و منحرف
حضرت زهرا (علیهاالسلام) در مسجد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در آغازین مراحل انحراف امّت اسلامى، با شخصیت هاى تطمیع شده و ساكت نگاه داشته سخن مى گوید، و مغزهاى خفته آنان را به بیدارى و قضاوت آگاهانه فرامى خواند و سوابق درخشان گذشته شان را به رخ مى كشد و مى فرماید:
یا مَعْشَرَ النّقیبَةِ؟ «اى انجمن نُقَباء و بازرسان!». و َ اَعْضادَ الْمِلّةِ! «اى بازوان ملّت!». و َ حَضَنَةَ الاِسلامِ! «اى حافظان اسلام!».ما هذِهِ الغَمیزَةُ فى حَقّى؟! «این ضعف و غفلت در مورد حقّ من از چیست؟»
از سخنان و كلمات حضرت زهرا (علیهاالسلام) پیداست كه با آدم هاى معمولى و توده هاى مردم صحبت نمى كند. بلكه بزرگان و شخصیت هاى صاحب نفوذ را مخاطب قرار داده مى فرماید: چرا راه انحراف را مى پیمائید در صورتى که رهبر حق و كتاب خدا در میان شماست؟
اولین شعله های آتش فتنه
حضرت زهرا سلام الله علیها در ادامه به ریشه هاى سكوت و انحراف و بى تفاوتى و ارتجاع فكرى آنان اشاره مى كند كه:
فَلَمّا اخْتارَ اللّهُ لِنَبِیّهِ دارَ اَنبِیائهِ «تا آنكه خدا براى پیامبرش خانه انبیاء را برگزید». و َ مَأوى اَصْفیائِه «و آرامگاه اصفیاء را».ظَهَرَتْ فیكُمْ حَسْكَةُ النِّفاقِ «خار و خاشاك نفاق در شما ظاهر شد». یعنی تا پیغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) زنده بود سراسر جامعه را مثل جامه نو پوشانده بود امّا همین كه پیامبر وفات كرد شما لباس دین را مثل لباسی كه كهنه شده درآوردید و كنار گذاشتید.
حضرت میخواهد بگوید خوف از فتنه بهانهای بیش نبود و شما میخواستید خلافت را غصب كنید و برای فریب دیگران كه از زد و بندهای پشت پرده بیخبر بودند خوف از فتنه را بهانه كردید تا به اهداف شوم خودتان برسید و عملتان را مشروع جلوه دهید
و َ نَطَقَ كاظِمُ الْغاوینَ «سر دسته گمراهان به سخن درآمد». یعنی بیتفاوتها و فرصتطلبانی مثل ابوسفیان كه تا پیامبر(صلی الله علیه و آله) زنده بود ساكت بودند به سخن درآمدند و همهكاره و میداندار دین شدند و در مقابلِ علی(علیه السلام)، سلمان فارسی و ابوذر كه بیشترین زحمات را برای دین میكشیدند عرض اندام كردند و آنها را خانهنشین كردند.
و َ نَبَغَ خامِلُ الأقَلّینَ «تهیدست گمنامان نابغه شد». حضرت زهرا(سلام الله علیها) در واقع به یك اصل تاریخی اشاره میكنند كه در تاریخ همواره پس از یك تحوّل، معمولاً افراد بیلیاقت خود را وسط معركه میاندازند و فرصتطلبی میكنند و بیشترین لطمه را به حق و عدالت میزنند. همان كسانی كه چیزی از خود ندارند. این دسته پس از رحلت پیغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) از فرصت استفاده كردند و به صحنه بازگشتند.
آنان به ندای شیطان لبیک گفتند؛ چون خود ظرفیت پذیرش دعوت او را داشتند :
و َ أطْلَعَ الشّیْطانُ رَأسَهُ مِنْ مَعْرَزِهِ «و شیطان سر خویش را از مخفى گاه خود بیرون آورد». هاتِفاً بِكُمْ «ندایتان درداد». فَاَلفاكُم لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ «دید كه پاسخگوى دعوت او هستید»...ثُمّ اسْتَنْهَضَكُم فَوَجَدَكُم خِفافاً «خواست كه قیام نمائید و دید كه شما راحت و سبك این كار را مى كنید». و َ اَحْمَشَكُم فَألْفاكُمْ غِضاباً «گرم و داغتان كرد و غضبناكتان و دید كه آتشینید». یعنی شیطان وقتی توخالی بودن شما را دید فهمید كه حالا دیگر مطیع او هستید و میتواند هر خیانت و جنایتی را به شما تحمیل كند.
اقدامات سران فتنه
اقدامات سران فتنه با روشنگری های حضرت زهرا سلام الله علیها به شرح زیر است :
1- تجاوز به حریم صاحبان حق : فَوَسَمْتُم غَیْرَ اِبِلِكُم «پس داغ و نشان زدید بر غیر شترتان». در عرب رسم بود كه روی شترهایشان با داغ كردن علامت میگذاشتند. حضرت میفرماید شما به امری متعرّض شدید كه اصلاً به شما ربط نداشت. كنایه از اینكه از حریم خودتان تجاوز كردید و به حریم دیگران وارد شدید.
و َ أوْرَدْتُم غَیْرَ شِرْبكُم «و بر آبى كه سهم شما نبود وارد شدید». حضرت(سلام الله علیها) میخواهد بگوید امر تعیین خلیفه مسلمین كاری نبود كه در شأن شما باشد كه در آن وارد شوید. كار شما نیست كه خلیفه و امام تعیین كنید، اینها پا را از گلیم خود دراز كردن است. رسالت و امامت امر الهی است و نصب الهی لازم دارد و به شما ربطی نداشت كه بروید و در جایی بنشینید و خلیفه تعیین كنید. این كار شما پاسخ به دعوت شیطان بود و شما بدلیل كینههایتان و توخالی بودنتان مطیع او شدید.
2- پیمان شکنی : هذا وَالْعَهْدُ قَریبٌ «در حالى كه از عهد و قرار چیزى نگذشته بود». گویی حضرت میگوید عهدشكنان و سستپیمانان، شما خود بعد از غدیر خم به امام علی(علیه السلام) تبریك گفتید و این نصب الهی را پذیرفتید.
3- وقت نشناسی : ... و َالْجُرْحُ لَمّا یَنْدَمِلْ «دهن زخم هنوز به هم نیامده بود». اشاره به اینكه ما هنوز داغدار و عزادار هستیم. و َالرّسُولُ لَمّا یُقْبَرْ «و پیغمبر هنوز به قبر سپرده نشده بود». یعنی هنوز پیغمبر(صلی الله علیه و آله) دفن نشده بود و حضرت علی(علیه السلام) مشغول تجهیز پیغمبر بود كه بعضی در سقیفه جمع شدند كه خلیفه تعیین كنند.
4- بهانهی ترس از فتنه : اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ «براى عمل خود بهانه آوردید كه از فتنه مى ترسیدیم». حضرت میگوید شما خوف از فتنه را بهانه كردید تا سقیفه را تشكیل بدهید در حالی كه اصلاً خوف از فتنه معنا نداشت زیرا با پیشبینی پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و واقعه غدیرخم تكلیف همه روشن بود و اصلاً جای نگرانی وجود نداشت. كلمه زَعَمْتُمْ جایی گفته میشود كه عذر فرد پذیرفته نیست. یعنی گمان شخص باطل است. حضرت میخواهد بگوید خوف از فتنه بهانهای بیش نبود و شما میخواستید خلافت را غصب كنید و برای فریب دیگران كه از زد و بندهای پشت پرده بیخبر بودند خوف از فتنه را بهانه كردید تا به اهداف شوم خودتان برسید و عملتان را مشروع جلوه دهید.
ألا: فِى الفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ اِنّ جَهَنّمَ لَمُحطیَةٌ بِالْكافِرینَ «ولى به راستى كه در فتنه افتادید و راستى كه جهنم محیط بر كافران است». حضرت بخوبی از آیه قرآن در اینجا استفاده كرده و میفرماید سردمداران سقیفه مصداق كفر بودهاند و در هنگامی كه مرتكب این اعمال شدند مۆمن نبودند.
در اینجا لازم است اشاره كنم كه منظور از كافر در اینجا كافر اصطلاحی نیست، زیرا به تعبیر ما اینها یك اسلام ظاهری داشتند. امّا در باب مۆمنین روایات زیادی آمده است كه روح مۆمن در زمانی كه او گناه میكند از او مفارقت میكند. حتی در مورد زنا هم این مطلب آمده كه مۆمن در حال ایمان زنا نمیكند و اگر مرتكب زنا یا گناهان دیگر شد در آن موقع دیگر مۆمن نیست و كافر است، امّا این كافر با كافر اصطلاحی كه احكام خاصی در فقه دارد تفاوت دارد. پس این افراد هم روح ایمان را از دست دادند و كافر شدند، به این معنا كه گردانندگان سقیفه كه غصب خلافت كرده بودند از ایمان بیرون رفته بودند و چه گناهی بالاتر از غصب خلافت؟
رسالت و امامت امر الهی است و نصب الهی لازم دارد و به شما ربطی نداشت كه بروید و در جایی بنشینید و خلیفه تعیین كنید. این كار شما پاسخ به دعوت شیطان بود و شما بدلیل كینههایتان و توخالی بودنتان مطیع او شدید
فَهَیْهاتَ مِنْكُم! «خیلى دور بود این پیش افتادگى از شما». و َ كَیْفَ بِكُمْ؟ «و چطور این كار را كردید؟» و َ أنّى تُۆفَكُونَ «به كجا روى مى آورید».
برملا ساختن علت سکوت و انحراف صاحبان قدرت
حضرت زهرا سلام الله علیها چه زیبا ریشه اصلی این انحراف را که همان دوری از کتاب خداوند متعال است را بیان می دارد :
و َ كِتابُ اللّهِ بَیْنَ اَظْهُرِكُمْ «در حالى كه كتاب خدا در میان دست و پاى شماست». اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ «مطالبش هویداست». و َ اَحْكامُهُ زاهِرَةٌ «و احكامش درخشان است». و َ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ «پرچم هاى آن نور چشمان را مى رباید». و َ زَواجِرُهُ لائحَةٌ «و زواجر و نواهى آن دمبدم به چشم مى آید و درخشان است». و َ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ «و اوامرش واضح است».
و َ قَدْ خَلّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِكُم «ولى آن را پشت سر انداخته اید». یعنی در مسائل رهبری و امامت كه از اهمّ مسائل بود به قرآن توجّه نكردید و آن را پشت سر انداختید. پس چه شد که آن روز غدیر خم آمدید به علی(علیه السلام) تبریک گفتید امّا پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) همه آن عهدها را فراموش كردید و به قرآن روشن هم مراجعه نكردید. با مراجعه به قرآن میتوانید مسئله رهبری را بروشنی و وضوح از نظر خصوصیات و شرایط دریابید و مصداق آن را تشخیص دهید، خصوصاً با توجه به آن همه آیات كه در شأن و مقام علی(علیه السلام) نازل شده است.
در اینجا دردمندانه خطاب به حضرت زهرا (علیهاالسلام) باید گفت:
قدر تو یا فاطمه نشناختند بر حرم حرمت تو تاختند
اهل سقیفه شرر انگیختند طرح ستم بهر شما ریختند
فاطمه سر فرازی
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منابع:
متن خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها, از کتاب احتجاج مرحوم طبرسی
شرح خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها از کتاب شرح خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها) اثر مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی