تبیان، دستیار زندگی
پنجمین مرتبه از مراتب اخلاص، مقام شکر و وفا است که به خواص جامعه مربوط می‌شود. در این مرتبه، انسان به خاطر شکرگزاری از پروردگار متعال عبادت می‌کند و اعمال صالح او، از روی وفاداری به حق تعالی صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر، افرادی که به این مرتبه صعود می‌کنند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آشنایی با مراتب والای اخلاص !

اخلاص


اخلاص دارای مراتب و درجاتی است که هر مرتبه نسبت به مرحله بعد یک مقدمه است ما در پیگیری سلسه دروس اخلاقی آیت الله مظاهری مراتب ابتدایی اخلاص را بیان کردیم و اینک در ادامه به مراتب بالاتر آن می پردازیم


مرتیه پنجم : مقام شکر و وفا

پنجمین مرتبه از مراتب اخلاص، مقام شکر و وفا است که به خواص جامعه مربوط می‌شود. در این مرتبه، انسان به خاطر شکرگزاری از پروردگار متعال عبادت می‌کند و اعمال صالح او، از روی وفاداری به حق تعالی صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر، افرادی که به این مرتبه صعود می‌کنند، چون انسان‌های با وفا و شکرگزاری هستند، نماز شب می‌خوانند یا به سختی‌های عبادت تن در می‌دهند و آن را بر خود هموار می‌کنند و اموال خود را به این جهت که عطای خداوند است، انفاق می‌نمایند. قرآن کریم می‌فرماید:

«وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاكُمْ»[1]

این افراد از علم خود به دیگران می‌آموزند، چون زکات علم، نشر و گسترش آن است.[2] روزه می‌گیرند، چون شکر سلامتی بدن در روزه گرفتن است. آنان، با اهتمام و توجّه به صفت شکر و وفا، خود را ملتزم به انجام نیکی‌ها و دوری از زشتی‌ها می‌کنند و هدف ایشان در تقیّد به ظواهر شرع، تشکّر کردن از حضرت باری‌تعالی است.

این مرتبه از اخلاص نیز بسیار عالی است و از درجات بالای اخلاص به شمار می‌رود.

از پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» سۆال شد که چرا این همه عبادت می‌کنید و خود را به زحمت می‌اندازید و با آنکه آمرزیده شده‌اید، باز از خداوند طلب آمرزش و مغفرت می‌نمایید؟ حضرت فرمودند: «أَ لا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً»[3] وقتی خداوند این همه نعمت به من ارزانی داشته است، آیا من نباید شکر نعمت‌ها را به‌‌جا آورم؟ عبادت‌های من به خاطر آن‌ است که انسان شاکری باشم.

این مرتبه به اندازه‌ای اهمیت دارد که پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» برای آن خود را به زحمت می‌انداختند و چنان عبادت می‌کردند که پاهای مبارکشان ورم کرد و آیه نازل شد: «طه، ما أَنْزَلْنا عَلَیْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏»[4]

امیرالمۆمنین علیه السلام می‌فرمایند: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار»[5] گروهى خدا را به امید بخشش و عطا پرستش كردند، كه این پرستش بازرگانان و تجّار است، و گروهى او را از روى ترس عبادت كردند كه این عبادت بردگان است، و گروهى خدا را از روى سپاس‌گزارى پرستیدند و این پرستش آزادگان است.

برای رسیدن به این مرتبه عظیم، باید تلاش کرد تا با طی منازل سیر و سلوک، مقام عنداللّهی حاصل شود. زیرا آدمی برای خدا آفریده شده است و هدف غایی خلقت انسان، رسیدن به مقام عنداللّهی است؛

مرتبه ششم: عشق و محبّت

وقتی انسان نیّت‌ درونی خود را برای خداوند متعال خالص گرداند، محبّت الهی در وجود او ریشه می‌دواند و عشق و محبّت به خداوند رحمان، در قلب و سراسر وجود او متجلّی می‌شود. بنابراین بالاترین لذّت‌ او آن است که نماز بخواند و به هر طریقی راهی برای ارتباط بیشتر با پروردگار عالم بیابد.

اهل دل، محبت را به چهارده قسم تقسیم کرده‌اند. مرتبه چهارم و پنجم آن، عشق‌های مجازی است. اما اگر کسی به اندازه مرتبه اول، یعنی به اندازه دوست داشتن فرزند نیز خدای سبحان را دوست داشته باشد، از کارهای حکیمانه الهی لذّت می‌برد.

«تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»[6]

انسان وقتی معشوق حقیقی، یعنی خداوند متعال را یافت، دو رکعت از نماز شب خود را با دنیا و آنچه در دنیاست معاوضه نمی‌کند. به همین علّت پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرمایند: «لَرَكْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»[7]

انسانِ عاشق، در هر راه و کاری که قدم می‌گذارد، جلب نظر معشوق را در نظر دارد و به جز خواست معشوق چیزی نمی‌خواهد.

تا که از جانب معشوقه نباشد کششی                        کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

مرتبه هفتم: مقام عنداللّهی

مرتبه هفتم اخلاص، واالاترینِ مرتبه و درجه اخلاص است که معمولاً نصیب افراد عادی نمی‌شود. این مرتبه، مختصّ اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم»، برخی از انبیاء و خلاصه بزرگانی است که تالی تلو معصوم هستند؛ زیرا محرّک و هدف اصلی هر عمل و عبادتی، در این مرتبه از اخلاص، هیچ چیز و هیچ‌کس جز خود خدای سبحان نیست و رسیدن به چنین مقامی بسیار مشکل است.

حضرت علی«سلام‌الله‌علیه» که از والاترین و برترین مرتبه اخلاص برخوردارند، می‌فرمایند:

«مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِی جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك»[8]

پروردگارا من تو را برای ترس از جهنّم یا شوق و طمع بهشت عبادت نمی‌کنم، بلکه تو را شایسته و لایق عبادت دیدم، پس به پرستش و عبادت تو پرداختم. تو ربّ، خالق و مولای من هستی و من مربوب، مخلوق و عبد تو، لذا جایگاه من نسبت به تو، باعث می‌شود که تو را بپرستم و تو را سزاوار پرستش بیابم. نماز خواندن و عبادت من تنها برای این نیست ‌که به تو عشق دارم یا می‌خواهم شاکر باشم و یا از تو حیا می‌کنم، بلکه تو را شایسته عبادت یافته‌ام.

سلوک

گاهی ممکن است به صورت لحظه‌ای، چنین حالاتی برای برخی از انسان‌ها ایجاد شود، مانند کسی که در دریا در حال غرق شدن است و دست خود را از همه اسباب مادی کوتاه می‌بیند و تنها به خداوند توجّه پیدا می‌کند، ولی تداوم و وجود همیشگی آن در انسان‌های معمولی بسیار نادر است.

امیرالمۆمنین«سلام‌الله‌علیه» در نهج البلاغه درباره اجتناب از گناه می‌فرمایند: ‌به خدا قسم اگر دنیا و آنچه در دنیاست به من بدهند و بگویند مرتکب یک گناه، به اندازه گرفتن پوست جو از دهان مورچه‌ای شوم، چنین نخواهم کرد.

«وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ»[9]

این عبارت و امثال آن، تعریف از خود نیست و آن حضرت نمی‌خواهند اخباری از احوالات خودشان بدهند، امیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» بالاتر از این تعارف و گفتارها هستند، بلکه می‌خواهند بفرمایند شیعیان من باید چنین باشند و این‌گونه به مقام عبودیّت برسند. امیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» از شیعیان خود می‌خواهند که دنیا و آنچه در دنیاست را با یک گناه کوچک عوض نکنند و در عبودیّت خود به مرتبه‌ای برسند که مقام تسلیم داشته باشند و واقعاً بگویند: «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمینَ».

این مرتبه، بالاترین درجات خلوص است و دسترسی به آن برای عموم افراد، بسیار سخت و مشکل و حتّی بعید است. آنچه از این مرتبه می‌دانیم آن است که تنها کسانی مانند امیرالمۆمنین«سلام‌الله‌علیه» و حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» و ائمّه طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» و شیعیان واقعی همچون حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» می‌توانند چنین ادّعا کنند. امیرالمۆمنین«سلام‌الله‌علیه» در دعای روح‌بخش و ملکوتی کمیل ـ که روح عبادت خالصانه در آن دعا متجلّی است ـ می‌فرمایند:

خداوندا! اگر مرا با گناهکاران و دشمنان خود به جهنّم بیندازی، حق داری. گیرم که من بر آتش سوزان جهنّم می‌توانم صبر کنم، ولی بر دوری و فراق تو چگونه طاقت آورم؟ پروردگارا به تو قسم می‌خورم اگر زبان من در جهنّم گویا باشد، در میان اهل آن، تو را صدا می‌زنم و از دوری و فراق تو گریه و ناله می‌کنم ...

همچنین آن حضرت در مناجات ماه شعبان خود می‌فرمایند: اگر مرا به جهنّم بفرستی، به اهل جهنّم می‌گویم که تو را دوست دارم.

گاهی ممکن است به صورت لحظه‌ای، چنین حالاتی برای برخی از انسان‌ها ایجاد شود، مانند کسی که در دریا در حال غرق شدن است و دست خود را از همه اسباب مادی کوتاه می‌بیند و تنها به خداوند توجّه پیدا می‌کند، ولی تداوم و وجود همیشگی آن در انسان‌های معمولی بسیار نادر است

رابطه مقام تسلیم و مرتبه هفتم اخلاص

مقام تسلیم، انسان را به مرتبه هفتم خلوص می‌رساند. توضیح اینکه وقتی هیچ چیز و هیچ کسی جز خداوند در نظر انسان نباشد و به اطاعت و عبادت محض برای خداوند سبحان بپردازد و به عبارت دیگر بدون هیچ چشم داشت و توقّعی تسلیم حق تعالی باشد، به مقام تسلیم رسیده است و در پی آن از مرتبه هفتم اخلاص برخوردار می‌گردد.

مقام تسلیم و اخلاص حضرت ابراهیم«علیه السلام»

حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» تسلیم محض خداوند تعالی بود. قرآن کریم، در آیات مختلفی، تأکید دارد که حضرت ابراهیم را بهتر به مسلمانان بشناساند. مثلاً در بیان برخورداری ایشان از مقام تسلیم می‌فرماید:«إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمینَ»[10]

اخلاص

خداوند فرزندی به حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» عطا فرمود و حکمت و مصلحت الهی اقتضاء کرد که آن فرزند را به همراه مادرش به سرزمین خشک و بی‌آب و علف مکّه ببرد و در آنجا بگذارد و برگردد. هنگام بازگشت، هاجر به حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» گفت: ما در اینجا تنها و بی‌آب و توشه چه کنیم؟ حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» فرمود: شما را به خدا می‌سپارم. چندسالی طول کشید و با تلاش‌های حضرت اسماعیل و هاجر، مکه به آبادانی گرایید. پس از آن، خداوند متعال به حضرت ابرهیم«علیه‌السّلام» دستور داد به مکّه برود و با کمک حضرت اسماعیل که در آن هنگام به سن رشد رسیده و نوجوان رعنایی شده بود، کعبه را بنا کنند.

حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» با کمک حضرت اسماعیل و البته با خرق عادت و کمک از عالم غیب، کعبه را ساختند. سپس به حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» خطاب شد: اعمال حج را به جا آور. هنگام انجام اعمال حج، نوبت به قربانی رسید و خداوند متعال دستور داد که باید فرزندت اسماعیل را قربانی کنی. حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» قبول کرد. در این هنگام وسوسه‌های شیطان برای فریب ابراهیم، اسماعیل و هاجر«علیهم‌‌السّلام» شروع شد. امّا هیچکدام توجّهی به این وسوسه‌ها نداشتند. وقتی اسماعیل را به قربان‌گاه آوردند، چاقو گلوی او را نبرید و خداوند به پدرش خطاب کرد: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّۆْیا»[11] ‌آفرین، خوب از این امتحان بیرون آمدی و در آن موفّق شدی.

همه این موفقیّت‌ها، ‌از مقام تسلیم حضرت ابراهیم «علیه‌السّلام» سرچشمه می‌گیرد که به حق فرمود: «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمینَ».

نکته دیگری که باید در خصوص حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» مورد توجه قرار گیرد، این است که قرآن کریم، ایشان را یکی از شیعیان امیرالمۆمنین«سلام‌الله‌علیه» معرّفی می‌کند: «وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ».[12]

وقتی حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام»، حضرت علی و ائمّه «سلام‌الله‌علیهم» را با آن مقامات نورانی دید و متوجّه حضور شیعیان ایشان در اطرافشان گردید، از خداوند خواست که از شیعیان ایشان قرار گیرد. خداوند متعال نیز دعای او را مستجاب کرد و ابراهیم«علیه‌السّلام» را از جمله شیعیان امیرالمۆمنین قرار داد.

پی‌نوشت‌ها:

1. نور / 33

2. غرر الحکم و دررالکلم، ص 44: «زَكَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُه‏»

3. الکافی، ج 2، ص 95

4. طه / 2-1

5. نهج البلاغه، حکمت 237

6. سجده / 16

7. علل الشّرائع، ج 2، ص 363

8. بحارالأنوار، ج 67، ص 186

9. نهج البلاغه، خطبه 224

10. صافات / 105

11. صافات / 83

28. تأویل الآیات، ص 485.

فرآوری: محمدی              

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع :پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری

 7 پله اصلی رفتن به سمت خدا

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.