تبیان، دستیار زندگی
چه زمانی ملت‌ها می‌میرند (قسمت دوم) فساد فرهنگی این گونه فساد، در چهار جنبه مهم بروز می‌کند: 1- زوال تحصیلات 2- رو به ضعف نهادن بنیاد‌های فرهنگی 3- عدم احترام به سنن 4- گسترش افکار مادی‌گرایی. «دونالد دادلی»(1) در اثر خود «ت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چه زمانی ملت‌ها می‌میرند (قسمت دوم)



فساد فرهنگی

این گونه فساد، در چهار جنبه مهم بروز می‌کند: 1- زوال تحصیلات 2- رو به ضعف نهادن بنیاد‌های فرهنگی 3- عدم احترام به سنن 4- گسترش افکار مادی‌گرایی.

«دونالد دادلی»(1) در اثر خود «تمدن روم» بیان می‌دارد که هیچ‌گاه یک علت به تنهایی نمی‌توانسته این امپراتوری عظیم را به زانو در آورد، بلکه «سقوط» در پی تعدادی از ضعف‌ها در جامعه روم رخ داد. اگر چه تأثیرات آن‌ها از جنبه‌های مختلفی مورد توجه و برآورد قرار گرفته است، اما در مجموع باید برای آن‌ها وزنه سنگین‌تری در فروپاشی امپراتوری مقدس روم در نظر گرفت.

برای من مثل روز روشن است که ملت ما در یک حالت تباهی، کار و تلاش بیهوده می‌کند؛ آن چه را که بسیاری از مردم به اشتباه پیروزی تمدن‌مان می‌خوانند، شامل فاکتورها و عواملی است که به فرو ریختن فرهنگ‌مان می‌انجامد.

شکی نیست که فساد فرهنگی، به افول فرهنگی و اجتماعی می‌انجامد و این ساختارهای فساد و افول، بین تمدن‌ها مشابه است. در ابتدا «ساموئل ایزنشتات»(2) مرددّ بود که آیا این تشابه ساختارها، ظاهری و صوری است یا این که ریشه‌های تاریخی داشته و طبیعی است. او بعد از مطالعه آثار چندین مورخ، این‌گونه نتیجه گرفت که این مشابهت‌ها، واقعی و طبیعی است. «علی رغم تفاوت‌های بسیار عمیق فرهنگی، اکثر این دولت‌ها، رفتارها و شخصیت‌های مشابهی از خود بروز داده و این رفتارها، کلید فهم فرآیند افول و در نهایت فروپاشی‌شان را به دست می‌دهند.

به نظر «لیوی»(3) شاعر رومی، حرص و آز از یک سو و بی‌قیدی و تساهل و تسامح مهار نشده از سوی دیگر، رومیان را به فرهنگ تکاثر و فزون‌طلبی خطرناک سوق داد. او می‌گوید: «درستی این ادعا از آن جا مبرهن می‌شود که آن گاه که مردان رومی از دارایی‌های اندکی برخوردار بودند، محبوب و کم توقع‌تر بودند و درخواست‌ها و علایق‌شان نیز کمتر بود. بعداً طبقه اشراف، حرص و طمع، خوشی‌های بی‌حد و حصر و میل به عیاشی و شهوترانی را به حدی رساندند که دیگر در تمام آن سرزمین جز تباهی و ویرانی نبود.»

در شرح آنچه در فروپاشی «جمهوری روم» روی داد، «پولی بیوس»(4) - مورخ- اعتقاد دارد که شیفتگی و حرص فراوان مردان رومی در تجملات و خوشگذرانی، آنان را به سمت کثیف‌ترین آزادی‌های جنسی کشاند. این فرهنگ فاسد موجب شده بود که آنان برای عمل نا مشروع جنسی تا حدود هزار دلار و برای یک شیشه خاویار سیصد دلار بپردازند. «مارکوس کاتو»ی رومی که به شدت از این قضیه رنج می‌برد، در یک سخنرانی به مردم چنین گفت: «ممکن است انسان به سرنگونی جمهوری کاملاً متقاعد شود، وقتی بفهمد که هزینه پسران زیباروی، بیشتر از بهای زمین‌های کشاورزی و بهای شیشه‌های خاویار، بیشتر از ارزش یک کشاورز روستایی باشد.»

همان‌گونه که ما جامعه امروزمان را تماشا می‌کنیم، می‌توانیم خودمان را در آینده در جهانی بیابیم که در آن، ارزش‌ها وارونه شده‌اند و شهروندان در جستجوی کامجویی‌های بیشتر لَه لَه می‌زنند، بدون آن که هزینه آن‌ها را مورد توجه قرار دهند. ملت ما باید این را بداند که مجبور است از گذشته‌ها درس بیاموزد.


فساد اخلاقی

سه حالت، وجود فساد اخلاقی را در جامعه مسجل می‌کند: 1- افزایش مسایل ضداخلاقی 2- فساد و خرافه در باورهای مذهبی 3- ارزش زدایی از زندگی انسانی.

«افول و سقوط امپراتوری روم» از جمله کتاب‌های پخته و محکمی است که به تجزیه و تحلیل تمدن بزرگ روم می‌پردازد. این کتاب، نوشته مورخ انگلیسی «ادوارد گیبن»(5) و در سال بسیار حساس 1776 منتشر شده است. وی در مطالعات خود به این نتیجه دست یافت که «تسلیم شدن سردمداران در برابر شرارت‌های فرهنگی بیگانگان که به زوال اخلاقیات انجامید، غیرعادلانه شدن قوانین و هم‌چنین سوء‌استفاده از قدرت، همه با هم دست به دست هم دادند تا ملت را در برابر اقوام وحشی، شکست‌پذیر سازند.»

«آزادی دموکراتیک» از خود راضی جامعه لیبرالی، در واقع چیزی جز به خدمت گرفتن مشتهیات و اوهاماتی که به باورهای مذهبی مان یورش می‌برد، نیست.

مورخ انگلیسی «کاترین ادواردز»(6) نیز اظهار می‌دارد که جلوه‌های امروزی فرهنگ زشت اخلاقی ما (immorality) مختص به دنیای مدرنیته نیست. وی در مطالعه خود درباره «سیاست‌های زشت اخلاقی» در روم باستان، به نتایج وحشتناکی دست می‌یابد: راه‌های ضدبارداری، سقط جنین و سر راه گذاشتن نوزادان، معمول‌ترین شیوه‌های خلاصی از شرّ! کودکان در روم به شمار می‌آمده است. شوهران از پذیرش آن دسته از فرزندان خود که هیچ گونه تمایلی به نگهداری آنها نداشتند، سرباز می‌زدند و «کودک تا زمانی که از سوی پدرش به رسمیت شناخته نمی‌شد، قانوناً وجود خارجی نداشت.»

زندگی در آخرین روزهای امپراتوری روم، پست و بی‌ارزش شده بود. قوانین و مالیات‌های سخت و سنگین، تولید و تجارت را بی‌رونق ساخته بود. خانواده‌ها خود را در چارچوب یک نظام تجارتی و داد و ستدی محبوس کرده بودند که هر گونه انتخاب آزادانه حرفه را سلب می‌نمود. سرانجام، به بچه‌ها به عنوان مزاحم‌های تحمیلی بی‌ارزشی نگریسته می‌شد که سقط جنین و بچه‌کشی را مسأله‌ای معمول و پیش پا افتاده کرده بود. در پاره‌ای موارد، حتی بچه‌ها را به بردگی می‌فروختند تا هم از شرّ آنان خلاصی یابند و هم پولی به دست آورند. خلق و خوها و زندگی اجتماعی به هرزگی و ابتذال کشیده شد. در ایام زعامت ژوستانیان، سرگرمی‌ها به سمت بی‌عفتی و هوسرانی بیشتر آلوده شدند. مجالس و جشن‌های فسق و فجور عمومی شده بود. همجنس بازی و حیوان صفتی در ملاء عام وجود داشت. در دوران حکمرانی نرون، مسیحیان در مورد آتش‌سازی بزرگ در شهر رم، مورد سنگین‌ترین اتهامات قرار گرفته و به شکل وحشتناکی مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند.

در سایر تمدن‌ها نیز می‌توان به ساختارهای مشابه اخلاقی دست یافت. برای مثال، در یونان باستان، موسیقی جوانان، وحشیانه و به دور از نزاکت بود. سرگرمی‌های محبوب مردم هم بسیار سطحی، مبتذل و حیوان صفتانه گشته بود.

کمونیسم جنسی، همجنس‌بازی و دائم‌الخمر بودن، تبدیل به یک بخش از زندگی روزمره شده بود و خلاصه سخن آن که: تمامی خط قرمزها و محدودیت‌های اخلاقی و اجتماعی، فراموش شده و به سمت اضمحلال غریبی می‌رفت.

در تمدن کارتاژ، مردم از عبادت بال (Baal) به الهه زمینی تانیت (Tanit) رجوع کردند.

قربانی‌هایی که برای الهه «تانیت»- الهه حاصلخیزی- انجام ‌می‌گرفت، بر این گمانه استوار بود که این وقف‌ها و قربانی‌ها موجبات حاصلخیزی، عمر دراز و حتی سود و منفعت بیشتر را فراهم می‌کند.

امروزه می‌توان آثار تاریخی آیین خاکسپاری قربانی‌های کوچولو را که با هنرمندی تمام، بر سنگ‌ها و چوب‌ها تراشیده می‌شدند، همراه با هزاران تابوت سنگی کوچک متعلق به قربانیان خردسال رب‌النوع مشاهده کرد.

همانندی‌ها و مطابقت‌های فراوانی را می‌توان بین رویدادهای بالا و ملت خودمان پیدا کرد. نه! باور کنید که ما اصلاً هیچ کودک را قربانی یک بت نکرده‌ایم، ولی فقط حدود 40 میلیون نوزاد معصوم را در مذبح آسایش و راحتی، سقط کرده‌ایم، و انواع گوناگون اعمال جنسی و آمیزشی، علناً به عنوان یک بخش جایگزین (قابل قبول) در زندگی عادی، از سوی جامعه آمریکا پذیرفته شده است. اصلاً تعجبی ندارد که بسیاری بر این باورند که آمریکا، ملتی در سراشیبی سقوط است.


آیا آمریکا در حال فروپاشی است؟

در این مقاله، ما تلاش نمودیم تا انواع گوناگون ساختارهای فرو ریخته را تجزیه و تحلیل کنیم اما این سوال به شکل جدی مطرح است که آیا این نظامات، برای ملت ما- آمریکا- نیز صادق است؟ بسیاری از مردم آن چنان به ساختارهای فاسد اخلاقی، فرهنگ و اجتماعی در سایر کشورها و تمدن‌ها که به نزول و سرنگونی آن‌ها منجر شد، نگاه می‌کنند که گویی ما عاقلانه در مسیر زندگی گام بر می‌داریم.

«راسل کرک» این مسیر را این گونه توضیح می‌دهد:

«برای من مثل روز روشن است که ملت ما در یک حالت تباهی، کار و تلاش بیهوده می‌کند؛ آن چه را که بسیاری از مردم به اشتباه پیروزی تمدن‌مان می‌خوانند، شامل فاکتورها و عواملی است که به فرو ریختن فرهنگ‌مان می‌انجامد؛ «آزادی دموکراتیک» از خود راضی جامعه لیبرالی، در واقع چیزی جز به خدمت گرفتن مشتهیات و اوهاماتی که به باورهای مذهبی مان یورش می‌برد، نیست. اوهاماتی که جامعه را از طریق تمرکز‌گرایی و شهرنشینی افراطی ویران می‌کند و آداب و رسوم و سنن زندگی بخش‌مان را محو و نابود می‌سازد.»

هنگامی که ما عواملی که تمدن‌های بزرگ را ویران ساخته است، می‌شناسیم، به راحتی می‌توانیم دریابیم کشور ایالات متحده نیز در برابر امتحانات و ابتلائات مشابه، ضربه‌پذیر است. آنچه برای دولت‌های یونان باستان، روم، مصر، کارتاژ و خیلی از تمدن‌های مشابه دیگر اتفاق افتاد، می‌تواند یک بار دیگر در مورد کشور ما نیز تکرار شود.


پی‌نوشت‌ها:

1- Donald Duldley

2- Samuel Eisenstadt

3- Livy

4- poly bius

5- Edward Gibbon

6- Catherine Edwards

نویسنده: کربی اندرسون

منبع: مکاتبه و اندیشه – جلد 20


لینک مطالب مرتبط:

عصر اسطوره گرایی غرب و عناصر حاکم بر آن

غرب دنیای یکپارچه فاسدی نیست

نگرشی به بحران معنویت حاکم بر غرب

چرا باید غرب را شناخت؟

توهماتی برای تبعیض حقوقی

انسان‌های درجه‌ یك ، انسانهای درجه ؟!

گذار از سیطره سكولاریسم

آزادى ...

ظهور پوزیتیویست‌های افراطی

امپریالیسم و رسانه های عالمگیر(2)

نقش رسانه‌ها در كنترل جامعه(1)

امپریالیسم و رسانه‌های عالمگیر (1)

نقش رسانه‌ها در کنترل جامعه (2)