تبیان، دستیار زندگی
گفتار پیشین: نگرشی به بحران معنویت حاکم بر غرب وجه دیگر ضرورت غرب‌شناسی این است که غرب دنیای یکپارچه فاسدی نیست. این وجه حاکی از نیاز ما به غرب است. این نیاز در قلمرو متد معرفت‌شناسی و تکنولوژی غربی‌هاست یعنی ما در این وجه ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غرب دنیای یکپارچه فاسدی نیست


گفتار پیشین: نگرشی به بحران معنویت حاکم بر غرب 

وجه دیگر ضرورت غرب‌شناسی این است که غرب دنیای یکپارچه فاسدی نیست. این وجه حاکی از نیاز ما به غرب است. این نیاز در قلمرو متد معرفت‌شناسی و تکنولوژی غربی‌هاست یعنی ما در این وجه باید با غرب مراوده داشته باشیم و از مفاهیم برجسته این دو وجه استفاده کنیم. ما باید در متد معرفت‌شناسی و البته نه در خود معرفت‌شناسی از غرب استفاده کنیم. آنان بعد از رنسانس دیدشان نسبت به تحلیل واقعیات عوض شد. این تغییر در دید و روش بود که توانست علم انسان غربی را در قلمروی قرار دهد که ستاره‌ای را رصد کند که میلیاردها سال نوری با ما فاصله دارد.

پس به دلیل کاهش وابستگی و نیاز به این دلیل که به علم غیر معنوی آنها جهت معنوی دهیم باید ریشه‌های این قدرتمندی در روش و تکنولوژی کشف گردد. این که در قرآن می‌فرماید:

[افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت * والی السّماء کیف رفعت] حاکی از یک نظر عمیق است. یعنی پی بردن به بطن قضایا، و در واقع کاری که ابوعلی سینا کرد. او به یک حیوان نگاه سطحی نکرد، بلکه با تحقیق و تشریح حیوانات اولین آناتومی بدن را توانست ارائه دهد و همین شد که بعد از اختراع ماشین چاپ از بین کتبی که چاپ شد اولین کتاب، کتاب مقدس و دومین کتاب قانون ابوعلی سینا بود.

ما در متن تمدنی زندگی می‌کنیم که انسانش بنابر عالم بودن مسجود ملائک می‌شود؛ نه بنابر انسان بودن و حتی عابد بودن. این است قدر علم و آگاهی و معرفت. حیف نیست که شلاق غرب بر گرده ما بنشیند. ما باید این وجه اسلام را تبلیغ کنیم که ما در متن لایتناهی معرفت هستیم. دانشجو وقتی شناخت آیا فریب می‌خورد؟

متفکران فرانسوی کتابی تحت عنوان «مغز متفکر جهان شیعه» نوشته‌اند که البته منظور آنانامام جعفرصادق‌علیه‌السلام است. این کار توسط گروه شیعه‌شناسی شمال فرانسه در استراسبورگ صورت گرفت که بعد از جنگ جهانی دوم این مرکز ایجاد شد. اولین سوال آنان این بود که چرا شیعه را به «جعفری» می‌شناسند.

در این کتاب آنان به امام جعفر صادق لقب نابغه داده‌اند. چون روی بحث توحید مفضل ایشان کار کرده‌اند و مثالی زده‌اند و آن این است که امام در حدیثی می‌فرماید مادران وقتی می‌خواهند فرزندان خود را شیر دهند هشتاد درصد از سینه چپ خود استفاده کنند. این امر برای دانشمندان استراسبورگ عجیب بود. از آنجا که وی را یک نابغه می‌دانستند گفتند این حتماً فلسفه‌ای دارد. لذا ده تیم تحقیقی با بودجه کامل تأسیس کردند و به کشورهای مختلف جهان فرستادند و به آنان مآموریت دادند شما بروید به اماکن مقدس دنیا و تصاویر موجود در معابدی چون بودا با مادرش و حضرت مسیح با مادرش را بررسی کنید، نزدیک به 435 یا 465 تصویر مورد تحقیق قرار گرفت. دیدند از این تعداد 372 تصویر، بچه در سمت چپ مادر بود. لذا با بررسی عمیق نتیجه کشف شد. قلب مادر در سمت چپ سینه است. در 9 ماه دوران جنینی ضربان این قلب موسیقی آرامش و طنین نوازش محبت مادر بر این فرزند است. وقتی کودک سمت چپ قرار می‌گیرد این ضربان نوازش‌آمیز را می‌شنود که در آسایش روانی کودک بسیار موثر است.

ما در متن دریائیم اما بی‌خبر. حال که ما دارای تمدنی اسلامی به این عمق هستیم که این قدر بنده خود را به طلب علم فرا می‌خواند و هیچ تمدنی با این غنا نیست چرا باید قافیه را در این جنگ قدرت نسبت به غرب ببازیم و چرا باید گفت سودمندی غرب در روش و تکنولوژی اوست در حالی که این‌ها متعلق به خود ما هم بوده است.

با یزید بسطامی به عارفی برخورد کرد که جزء عرفایی بود که بسیار می‌گشت و سیر می‌کرد. با یزید گفت عارفا بنشین، در جایی سکنا بگزین بگذار خلایق از علمت و عرفانت بهره‌ها برند. عارف گفت: مَثل ما مَثل آب است که چون در جایی بماند می‌گندد می‌رویم تا نگندیم. با یزید گفت: دریا باش تانگندی. باید به سراغ دریا رفت. این دریا کتاب زیاد خواندن نیست. بلکه برای دریا شدن چگونه نگریستن مهم است.


تمدن غرب و تکرار تاریخ

هیچ تمدنی را نمی یابیم که با گذشته خود قطع رابطه کرده باشد حتی در برخی موارد تاریخ را تکرار کرده‌اند چونان قلمرو هنر رنسانس که تکرار سبک کلاسیک یونان است. لذا ما به بررسی ریشه‌های تاریخی یک تمدن نیازمندیم؛ چرا که بسیاری از رفتارهای امروز با استناد به شناخت ریشه‌ها و مبانی این ریشه‌ها قابل تحلیل است. بررسی تطور اندیشه در قلمرو تاریخ، خود یک ایدئولوژی و ابزاری کارساز در شناسایی کامل یک تمدن است.

کتابی است به نام مبادی ما بعدالطبیعه علوم نوین نوشته " آرتور برت" که در 1939 نوشته شده است. در این کتاب او به چگونگی برخورد دانشمندان با مسائل و مفاهیم دینی از رنسانس به بعد پرداخته است. مثلاً گالیله وقتی می‌بیند برخی نظریان او با کتاب مقدس در تضاد است چگونه عمل کرده است. بررسی همین برخورد خیلی نکات معرفتی را بر ذهن و روح انسان باز می‌کند.

غربی‌ها با تاریخ نقادانه برخورد می‌کنند. به تاریخ به عنوان یک ایدئولوژی نگاه می‌کنند و با نبش قبر کردن تاریخ مفاهیم و مبانی جدیدی را خلق می‌کنند. لذا نگاه ما به تاریخ غرب صرف یک سری وقایع نیست بلکه یک استنتاج اصولی در جهت شناخت غرب است. در این بررسی تاریخی می‌باید دو مفهوم را بیان کنیم که سازنده جهان‌بینی تاریخ غرب هستند، بدین دلیل که تمدن‌ها محصول اندیشه انسان‌هاست.

مدنیت یعنی استفاده کاربردی از اندیشه در جهت ساخت یک جامعه. در برخورد با جامعه غربی می‌بینیم از همان ابتدا جهان‌بینی در دو محور قرار می‌گیرد؛ یکی محور نقل است طبق متون آنها و یکی محور عقل حدود 2800 سال پیش اندیشه فلسفی در قلمرو انسان غربی روئید و به یک تعبیر از تالس شروع شد. وی به دنبال توجیه عقلانی هستی بود. یعنی توجیه فعل و انفعالات هستی با قدرت اندیشه. این نگرش در تفکر شرقی کمتر است.

شرقی‌ها را عموماً ذوق‌گرا یا دل‌گرا می‌دانند؛ یعنی معیار درک آنها دل است نه عقل. به همین دلیل منشأ عرفان، شرق است و نکته جالب‌تر اینکه غرب از ابتدا عقل‌گرا بوده و در مواردی بسیار به عقل‌گرایی تکیه کرده است. این مسئله در توجیه برتری تکنولوژیکی غرب بر شرق مورد بررسی قرار می‌گیرد.

ما در برخورد با غرب با یک تمدن دو سویه طرف هستیم که از سویی انسان را در تکنیک به حد بالایی رسانده است و از سوی دیگر او را در حضیض ذلت فرو برده است. این نکته قابل توجه است که ملت‌ها معمولاً از اسطوره‌های خود جدا نمی‌شوند. هنوز هم در ایران سیزده‌بدر روز تعطیل است یا اینکه می‌دانیم سیزده نحو ستی ندارد. حتی در تمدن ایرانی و اسلامی رستم به دلیل حضور اسطوره‌گرایانه خود حذف نمی‌شود بلکه، کنار علی‌علیه‌السلام قرار می‌گیرد.

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت         شیرخدا و رستم دستانم آرزوست

لذا ناگزیر هستیم به نقل تاریخی غرب بپردازیم چرا که در لابلای برخورد با مصادیق مختلف تمدن غربی به این ریشه‌ها می‌رسیم.

در سال 1981 یک خواننده گروه جاز یک زن زندانی را از دولت آمریکا خریداری می‌کند و در یک مراسم زنده خون او را می‌نوشد. سبک گروه قاتل که در میان جوانان ایرانی نیز معروف شده، نوعی از هوی متال است. رهبر این گروه پس از شروع به آواز خوانی از خانواده طرد شده است. کارهای او بیشتر جنبه خشونت دارد وی با موافقت دولت آمریکا یک زن زندانی را خریداری کرده و در هنگام نمایش برنامه زنده او را کشته و خون وی را نوشید.(1)

در پیگیری ریشه عمل این گروه می‌بایست به یک مراسم یونان باستان تحت عنوان یگانگی راز و رمز با آتیس توجه کنیم. در مورد آتیس و مراسم همراه با رمز و راز وی چنین آمده: پرستش با موسیقی افسون‌وار و رقص شورانگیزی همراه می‌شد. نیایشگران به جان یکدیگر می‌افتادند و با دیدن خون و در حالت شور و جذبه بدن خود را پاره پاره می‌کردند. گروه بزرگتری از مردان و زنان در آئین یگانگی با آتیس شرکت می‌کردند بدون اینکه در بریدن و پاره کردن زیاده روی کنند.(2)

واقعاً در بسیاری موارد غرب در حال تکرار گذشته خود است بویژه در مسائل اخلاقی و حتی فلسفی.

لذا به بررسی تاریخ غرب و اندیشه‌های فلسفی آن می‌پردازیم که البته به قسم دوم یعنی اندیشه‌های فلسفی در شرق کمتر برخورد می‌کنیم. در شرق شخصی به نام کنفسیوس داریم که مقابل او لائوتسه است. کنفسیوس دغدغه دارد که انسان را به زندگی جمعی‌ گرایش دهد و سعی او توجیه عقلانی پدیده‌هاست اما در مقابل او لائوتسه است که به عرفان و اشراق توجه دارد. این در حالی است که در غرب از 2800 سال پیش با اندیشه‌های فلسفی و توجیه عقلانی آشنا شدیم.

منبع: سلسله سخنرانی های دکتر حسن بلخاری


پی نوشت ها:

1- روزنامه‌ سلام.11مهر 1373.

2- تاریخ تمدن- هنری لوکاس – ص 290.


لینک مطالب مرتبط:

ارزیابى دمكراسى

سلسله مباحث مربوط به حقوق بشر

جامعه مدنى مرادف با مدنیت

چرا باید غرب را شناخت؟