یک بهانهی زیبا برای ما
**
شب عید که میشود جنب و جوش شهرها دوچندان میشود، ترافیک بیشتر میشود، همه در تدارک آمدن بهار تلاش میکنند و بخش اعظمی از این تکاپو صرف خانهتکانی، خانهآرایی و نظایر آن میشود. بیشتر زنان درگیر این چرخه هستند. برای همین گاهی زنها از اینکه دست تنها باید امور خانه برای استقبال از نوروز را بهعهده بگیرند خسته میشوند. انتظار خود را در قالب یک «گله» مطرح میکنند و بعد این انتظار به بحثی تبدیل میشود که اوقات اعضای خانواده را برای شب عید تلخ میکند. آیا خانهتکانی ارزش این اوقاتتلخیها را دارد؟یکسری رسم و رسومات از آیین کهن نوروز برای ما به ارمغان مانده که بهنظر میرسد باید در آن تغییراتی بهویژه در موضوعی چون خانهتکانی داده شود. باید قبول کنیم که دیگر یک خانه ویلایی یکطبقه با متراژ بالا و زندگیهای آنچنانی با وسایل گرمایشی اولیه نظیر شومینههای زغالی یا نظایر آن نیست که با وجود چندین بچه، مرتب به همریخته و کثیف شود. شرایط زندگی تغییر کرده است. وضعیت خانوادهها هم همینطور.
الان هم مدل خانهداری تغییر کرده و هم مدل نظافت و هم تعداد اعضای خانواده کمتر شده است. در گذشته لازم بود یک مدتزمان یک هفته- 10روزهای برای خانهتکانی وقت بگذارند. رسم و رسومات آن خانهتکانی مربوط به آن دوره و مقتضیات آن دوره بوده است. الان خیلی از رفتارهای زندگی در یک مسیر بهنجار تغییرکرده است. مثلا بحثهای نظافتی با دستگاههای جدید خانگی متحول شده و نظافت خانهها هم نظم و قاعده خوبی یافته است. بنابراین خانهای که اینک در هفته نظافت میشود دیگر نیازی به آن مدل خانهتکانیهای گذشته ندارد. نهایتا اگر نیاز به کارهایی نظیر رنگآمیزی یا نظافت باشد الان دیگر نیروهای تخصصی، هم برای نظافت و هم برای دیگر امور خانه هستند. بنابراین موضوعی که مورد بحث است اینکه خانهتکانیهای شب عید به بحثهای خانوادگی و جدلهای زن و شوهر یا بین اعضای خانواده تبدیل شده که بهنظرم کمتر به موضوع خانهتکانی مربوط است. یک اسمی از خانهتکانی باقیمانده است، دلمشغولی و فرصت خوبی برای استقبال از بهار است. اما زندگی جدید، فرهنگ جدید، هم در مردان و هم در زنان، خانههای کوچک، فرزند کمتر، نظافت هفتگی منزل و نظایر آن هم فشار آخر سال را کم کرده است. اگر بحثی باشد باید آن را در جای دیگری جست.
** خب اینکه اوضاع تغییر کرده جای خود، اما به هر حال خیلی از ما سعی در تبدیل کهنه به نو کردن وسایل زندگیمان داریم، وسایل اضافی را دور میریزیم و کارهایی از این دست. اینها در شلوغی کارهایمان در اواخر سال منجر بهکار مضاعف در خانه هم میشود که کافیاست یکی سهم کمتری از آن داشته باشد و به دیگری فشار بیاید،آن وقت همین موضوع سبب دلخوری نمیشود؟
البته همراهی و همکاری در استقبال از بهار در کارهای خانه لطف خاصی برای خود دارد؛ این را هم که بعضی به افراد متخصص بیرون از خانه میسپارند. حال باید ببینیم آنچه بهعنوان «گله» کردن و برخاسته از انتظاراتی مطرح میشود از چه منشأیی برخاسته است. برای همین توصیه ما در چنین شرایطی که همه ابزار و لوازم زندگی تغییر کرده است خانهتکانی دل است. باید ببینیم کجا از همدیگر دلخور میشویم، در مسیر زندگی کجاها سرپیچ جاماندهایم، کجا از هم عقب افتادهایم؛ بگردیم و این موارد را پیدا کنیم. آن وقت با یافتن چنین مواردی میتوانیم دست به خانهتکانی دلمان بزنیم و سال و بهار جدید را با دلی خالی از گلهگذاریها و کینهتوزیها شروع کنیم.
**میگویید خانهتکانی را در دلمان انجام دهیم. چه چیزهایی از دلمان را باید بیرون بریزیم مثلا زن و مردی که با هم زندگی میکنند و دیگر مرد و زن کاملی هستند چگونه میتوانند در روحیات خود تغییری بدهند و رفتارها یا عاداتی را از خود دور کنند؟
ببینید همه ما به محبت و نوازش نیاز داریم. سعی کنیم خوبیهای همدیگر را پیدا کنیم و آنها را برای هم برجسته کنیم. در خانهتکانی دل اگر به بدیهای هم رسیدیم میتوانیم در یک بستر شاد و پویا در راستای تمایل به تغییر به همدیگر کمک کنیم تا آن بدیها را هم تغییر دهیم. کینهها را از دل بیرون کنیم و بگذاریم هوای دلمان تازه شود. اقتدارگراییها، سلطهگریها و سلطهجوییهایمان را در جاهایی که سلطهپذیر میشویم بشناسیم و با شناختنشان عملا به خانهتکانی دل دست زدهایم. ببینیم امسال چه هدفی داشتهایم و قرار بوده به چه مقصدی برسیم، کجا موفق شدهایم و کجا هنوز با موفقیت فاصله داریم. ببینیم آیا امسال دلی را شکستهایم و با خود مرور کنیم که چطور میتوانیم دلی را نشکنیم و آن توصیه قدیمیها را که تا توانی دلی بهدست آور را چگونه به اجرا درآوریم.
خلاصه بتکانیم هر چه داریم و دور بریزیم چیزهایی که زندگی مان را آلوده می کند....
فرآوری : داودی
بخش خانواده ایرانی تبیان
منبع : همشهری/موفقیت