امتحانی برای سنجش رفاقت دوستان
دوستىها بر چند نوع است:
1- دوستى به خاطر خدا همانند علاقه به اولیاى دین و برادران ایمانى كه منشأ آن منش دینى فرد و اعتقادات او است نه انگیزههاى دیگر.
2- دوستى به جهت مال و جمال و یا كششهاى غریزى دیگر.
در آیات قرآن كریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) ملاكهایى براى دوست خوب بیان گشته كه به طور اختصار ذكر مىنماییم :
1- كسى كه به یاد خدا باشد و هدفش جز رسیدن به او نیست.( سوره كهف، آیه 28)
2- عاقل باشد حضرت على (علیه السلام) فرمود: بیشترین دوستى و خوبىها در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است.( غررالحكم، حرف الف)
3- مولوى داستان دوستى مردى با خرس را كه مصداق بىخردان است به شكل زیبایى بیان مىنماید.( مثنوى معنوى، دفتر دوم، ابیات 1932- 2124)
4- خیانت كار نباشد
5- ستمكار نباشد
6- سخنچین نباشد
امامصادق (علیه السلام) فرمود: از سه گروه بر حذر باش شخص خیانتكار، شخص ظالم، انسان سخنچین. زیرا كسى كه به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزى خواهد آمد كه به خودت نیز خیانت كند و شخصى كه به جانبدارى از تو حق دیگران را پایمال نماید و عادت به ظلم پیدا كند بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخنچین، همانطور كه سخن دیگران را پهلوى تو مىآورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد.(بحارالانوار، ج 75، ص 229)
7- آن چه براى خود مىپسندد براى تو نیز بپسندد و آنچه را كه براى خویش نمىخواهد براى تو نیز نخواهد.
رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: در مصاحبت و رفاقت كسى كه آن چه را براى خود مىخواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایدهاى وجود ندارد. (بحارالانوار، ج 71، ص 198)
علاقه انسان به دوستان احساسى پاك و لطیف است اما همواره باید عواطف با تعقل همراه باشند و از طرف دیگر باید مراقب دخالت غرایز دیگر، مانند غریزه جنسى در این موارد نیز بود
آنچه نفس خویش را خواهى حرامت سعدیا گر نخواهى همچنان بیگانه را و خویش را
8- قاطع رحم نباشد
امامباقر (علیه السلام) فرمود: پدرم امامسجاد (علیه السلام) مرا نصیحت فرمود كه اى پسرم از رفاقت با كسانى كه قطع رحم مىكنند بپرهیز زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بار مورد لعن و نفرین پروردگار یافتم.( تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 45)
شخصى كه با نزدیكان خود نتواند معاشرت و همزیستى صحیح داشته باشد در حالى كه آنان با وى از یك خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مىباشند، چگونه مىتوان انتظار داشت با غیر فامیل رفاقت صمیمانه داشته باشند.
9- عیبجو نباشد
امامعلى (علیه السلام) فرمود: از رفاقت و نشست و برخاست با كسانى كه عیبجو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران مىباشند، پرهیز كن زیرا دوست چنین اشخاصى از ضرر آنان سالم نمىماند و خود نیز طعمه عیبجویىهاى آنان خواهد شد.( غررالحكم، باب الف)
چگونه دوستانمان را برای رفاقت امتحان کنیم؟
در روایات راههاى متعددى براى امتحان نمودن دوستان مشخص شده كه عبارت است از: الف) در حال بىنیازى و فقر، دوستى او عوض نشود امامباقر علیه السلام فرمود: بدترین دوست كسى است كه تو را به هنگام بىنیازیت حفظ كند و به وقت تنگدستى رها سازد.( میزان الحكمه، ج 1، ص 53)
حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: «هنگام از بین رفتن قدرت انسان دوست از دشمن شناخته مىگردد»
سعدى گوید:
دوست مشمار آن كه در نعمت زند لاف یارى و برادر خواندگى
دوست آن باشد كه گیرد دست دوست در پریشان حالى و درماندگى
ب) به هنگام عصبانیت بدگویى تو را ننماید
امامصادق (علیه السلام) فرمود: دوستى كه سه بار از تو عصبانى شد ولى بدگویى تو را ننمود و كلام ناسزا از دهانش خارج نشد او را براى خود نگهدار.( بحارالانوار، ج 78، ص 251)
ج) به نماز اهمیت بدهد
قرآن مىفرماید: «اى اهل ایمان با آن گروه از اهل كتاب و كافران كه دین شما را به بازیچه گرفتند دوستى مكنید. زمانى كه شما نداى نماز بلند مىكنید آن را به مسخره و بازى مىگیرند زیرا آن قوم مردمى نادان و بىخردند.»( مائده، آیه 57)
سعدى در این باره گفته است:
وامش مده آن كه بىنماز است
گرچه دهنش زفاقه باز است
كو فرض خدا نمىگزارد
از قرض تو نیز غم ندارد
د) اهل نیكى در هنگام سختى و راحتى انسان باشد
امیرالمۆمنین (علیه السلام) فرمود: «در سختىها دوستان امتحان مىگردند»، (غررالحكم، حرف فاء لفظ فی). در این باره نیز سعدى زیبا سروده است:
جوانى پاكباز پاك رو بود كه با پاكیزهرویى در گرو بود
چنین خواندم كه در دریاى اعظم به گردابى درافتادند با هم
چو ملاّح آمدش تا دست گیرد مبادا كاندرین حالت بمیرد
همى گفتى در میان موج و تشویر مرا بگذار ودستِ یار من گیر
ه) هنگام زوال توانایى انسان دوستیش از بین نرود
حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: «هنگام از بین رفتن قدرت انسان دوست از دشمن شناخته مىگردد.» ( غرر الحكم، حرف عین، لفظ عند)
و) هنگام به قدرت رسیدنش از احسان به دوستان خوددارى ننماید
راجع به علاقه نسبت به دوستان: علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى كه موجب اخلال در برنامه زندگى و كارى انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشكالى ندارد، بلكه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل همان طور كه خود شما به آن التفات دارید میانهروى است و زیادهروى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشكلات ذكر شده خواهد گشت.
امامعلى (علیه السلام) فرمود: از رفاقت و نشست و برخاست با كسانى كه عیبجو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران مىباشند، پرهیز كن زیرا دوست چنین اشخاصى از ضرر آنان سالم نمىماند و خود نیز طعمه عیبجویىهاى آنان خواهد شد
دوستىها بر چند نوع است:
1- دوستى به خاطر خدا همانند علاقه به اولیاى دین و برادران ایمانى كه منشأ آن منش دینى فرد و اعتقادات او است نه انگیزههاى دیگر.
2- دوستى به جهت مال و جمال و یا كششهاى غریزى دیگر.
نوع اول این دوستىها عبادت و از بهترین اعمال است. چنان كه در احادیث منقول از اهل بیت (علیهم السلام) آمده است: هل الدین الا الحب آیا دین جز محبت چیز دیگرى است؟
نوع دوم این دوستىها چنانچه موجب سد راه خدا گردد و احیانا آدمى را به انحراف بكشاند، خطرناك ترین دام شیطان است كه باید از آن پرهیز نمود و تنها آن را معبرى براى درك جلال و جمال خداوند قرارداد. ممكن است گلى زیبا انسان را فریفته و مجذوب خویش كند ولى عاقل كسى است كه در وراى زیبایى گلجمال خالق گل راببیند و از این حجاب عبور كرده تا ملكوت را مشاهده نماید.
توجه ! توجه !
توجه به این نكته الزامى است: دوست و دوستیابى از نیازهاى واقعى زندگى است و داراى فلسفه خاصى است. اما آنچه مهم است این كه در این راستا همچون دیگر جنبههاى زندگى رعایت اعتدال لازم و ضرورى است.
به عبارت دیگر: علاقه انسان به دوستان احساسى پاك و لطیف است اما همواره باید عواطف با تعقل همراه باشند و از طرف دیگر باید مراقب دخالت غرایز دیگر، مانند غریزه جنسى در این موارد نیز بود.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
سایت پرسمان
سایت حوزه
سایت طلوع فجر