تبیان، دستیار زندگی
میانه روی امری فطری است، یعنی فطرت آدمی آن را می پذیرد و خواهان آن است. پس میانه روی، بنا بر طبیعت خود، امری دینی می شود و دین بنا بر جوهر و ماهیت خود، با دو طرف میانه روی و اعتدال یعنی تندروی و کندروی در تضاد است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

این افراد تباه نمی شوند

اعتدال

توجه به اهمیت تربیتی و سازنده اندازه داری در زندگی و مصرف و آمیخته شدن با روح این آموزه های الهی، بر فراگیری و پذیرش دو موضوع مبتنی است:

1. در هم تنیدگی جنبه های مادی و روحی وجود انسان، به این معنا که مسائل معیشت و مصرف از نظر کمّی و کیفی با تار و پود وجود انسان، هماره در حال اثرگذاری و اثرپذیری است. از این رو، نمودهای اقتصادی و شرایط زندگی و چگونگی مصرف، پیوسته بر ویژگی های نفسی و حالات روحی و اخلاقی انسان اثر می گذارد و به آنها شکل می دهد. بر این اساس، فراوانی و زیادی مال موجب سرکشی نفس می شود. طغیان نفس و سرکشی نفس نیز انسان را به طلب مال فراوان وا می دارد تا جایی که از او طاغوت و باطل می سازد.

2. پی ریخته شدن فطرت و طبیعت انسان بر اعتدال و گرایش به میانه روی و زیان بار بودن تندروی و کندروی برای آدمی و نقش بنیادین اندازه داری در معیشت، و همراه بودن شرایط زندگی ظاهری و مادی، انسان را با واقعیت سرشت انسانی هماهنگ می کند. در نتیجه، زندگی انسان ها از قوام مادی و معنوی و هم گرایی معیشتی و اخلاقی برخوردار می شود و از هرگونه کوتاهی یا تجاوز برکنار می ماند، چنان که امام زین العابدین علیه السلام از خداوند می خواهد که او را با بخشندگی و میانه روی در زندگی، بر پای دارد، نه با مال فراوان و شادخواری و خوش گذرانی.(1)

بنابراین، استواری معیشتی برای هر انسانی، جز با میانه روی در مصرف پدید نمی آید و تکاثر مالی و آزادی در مصرف، جز افت اخلاقی و سقوط، چیزی در پی نمی آورد و روشن است که عامل سقوط، نمی تواند عامل استواری باشد و استواری، به همان میانه روی است، چنان که امام علی علیه السلام می فرماید: «هر کس میانه روی کرد، هرگز تباه نگشت».(2)

در نتیجه، میانه روی در زندگی، عامل نجات انسان است و اسراف و همچنین خسَّت ورزی در زندگی و امکانات و مصرف، عامل تباهی انسان است که نیروهای روحی او را هدر می دهد.

میانه روی امری فطری است، یعنی فطرت آدمی آن را می پذیرد و خواهان آن است. پس میانه روی، بنا بر طبیعت خود، امری دینی می شود و دین بنا بر جوهر و ماهیت خود، با دو طرف میانه روی و اعتدال یعنی تندروی و کندروی در تضاد است

نتایج مهم میانه روی در معیشت و مصرف

1. راه میانه و اعتدال، راهی است که پیمودن آن، آدمی را نجات می بخشد و او را از گرفتاری در دو دام فزون خواهی و فقر می رهاند و آن، راهی است که تسلط کامل انسان را بر مال و بر امور ضروری مادی و اقتصادی تثبیت می کند، بدون آنکه مال و ضرورت های زندگی، بر انسان تسلط یابند و او را در بند و اسیر خود سازند. پس با پیمودن این راه، آدمی از بند مصرف نادرست و سرکشی کشنده و همچنین آثار شوم و منفی فقر خلاص می شود. بنابراین، میانه روی، راه آزادی و بی نیازی و عفاف و جوان مردی و تعهد به دین است.

برعکس، زیاده روی و انحراف، خوش بختی انسان و آزادی او را تهدید می کند و آثار منفی ثروتمندی را بر وی تحمیل می کند و در نتیجه یا به چنگال فقر شدید گرفتار می سازد یا فزون خواهی غفلت آور. بر این اساس، منحرف شدن از راه میانه، آدمی را در یکی از این دو زندان به بند می کشد: زندان فزون خواهی و زندان فقر و نداری.

2. فطرت آدمی، در دو بعد مادی و معنوی، بر مبنای قصد و میانه روی ساخته شده است و پیمودن راه میانه، نقش اصلی را در همه جنبه های زندگی، به خود انسان وا می گذارد تا بنا بر فطرت خویش عمل کند. البته از همین راه نیز برای انسان، توفیق آن فراهم می آید که آزادانه بیندیشد و خویشتن را از همه انگیزه های مادی و محرک های اقتصادی دور نگاه دارد و به خواست خود تصمیم بگیرد و به خواست خود عمل کند. تجاوز از این ویژگی فطری نیز عاملی است که موجب تباهی و سقوط انسان می شود.

فقر

3. میانه روی و پیمودن آن، مردم را به کندن ریشه استکبار اقتصادی و سپس سیاسی و رهانیدن اجتماع از ناتوانی و نتایج منفی آن موفق می دارد و این امر از مهم ترین رسالت های دین است. هنگامی که اجتماع در مسائل مالی، راه میانه را می پیماید و دستگاه فرمان روایی نیز به آن مۆمن باشد و برای آن برنامه ریزی کند و از آن انحراف نیابد، پایگاه های زیاده خواهی و اتراف فرو می ریزد و نیروهای مرکزی استکبار و زمینه های به بند کشیدن دیگران به شکل های گوناگون از کار می افتند. پس راه خدا در قلمرو اقتصاد و راه سودمند به حال مستضعفان، همان راه میانه و اقتصادی است؛ همان که امام علی علیه السلام درباره آن می فرماید: «و طَریقُنا القَصْد؛ راه ها راه میانه است».(3)

4. پیمودن راه میانه، ضامن ایجاد تعادل در شخصیت فرد و ایجاد موازنه در واقعیت اجتماع است؛ زیرا فقر و بینوایی، شخصیت فرد را نابود می کند و استعدادهای او را از بین می برد و آفت های خواری، نادانی و عقب ماندگی را بر سر اجتماع فرو می ریزد. در نتیجه، جامعه ای که اسیر و گرفتار فقر شده است، نمی تواند بر پایه محکمی از رشد و پیشرفت بایستد.

فزون خواهی نیز مایه های اخلاقی فرد را تباه می کند و درستی مصرف گرایی و طغیان را در جان ها پدید می آورد. همچنین رواج یافتن مصرف های تجملی و زیاده روی های اقتصادی، مایه های اخلاقی ـ اجتماعی را می سوزاند. پس این دو امر فزون خواهی و فقر، شخصیت فرد و حیثیت اجتماع را تباه می کند و دارویی برای این دو درد، جز پیمودن راه میانه و مراعات اقتصاد و میانه روی نیست؛ چه از این راه است که شخص به تعادل و جامعه به توازن می رسد.

5. پیمودن راه میانه و اقتصادی، تنها چیزی است که به وسیله آن، اموال، جنبه استواری می یابند؛ زیرا استواری زندگی فردی و اجتماعی، جز به اعتدال و میانه روی تحقق نمی یابد؛ چنان که امام سجاد علیه السلام در دعای خود چنین از خدا می خواهد: «و قَوِّمْنی بالبَذْلِ والاقتصاد؛ مرا به وسیله بخشندگی و میانه روی استوار بدار».(4)

و این آموزش ، ما را به فهم رابطه محکم میان قوام زندگی فردی که مقدمه قوام اجتماعی است و نیز مراعات میانه روی در معیشت، رهبری می کند.

میانه روی در زندگی، عامل نجات انسان است و اسراف و همچنین خسَّت ورزی در زندگی و امکانات و مصرف، عامل تباهی انسان است که نیروهای روحی او را هدر می دهد

6. میانه روی امری فطری است، یعنی فطرت آدمی آن را می پذیرد و خواهان آن است. پس میانه روی، بنا بر طبیعت خود، امری دینی می شود و دین بنا بر جوهر و ماهیت خود، با دو طرف میانه روی و اعتدال یعنی تندروی و کندروی در تضاد است.

7. از آثار مثبت تمرکز بر اصل میانه روی در نظام اقتصادی، ایجاد روحیه برابری در اجتماع است؛ چه افراد، در هر اجتماع، چون به حقوق خود دست یابند و گرفتار دام های ناکامی نشوند و با دیدن تعدادی مردم خوش گذران، احساس کمبودی در خود نکنند، در دل خود خشم و رشکی احساس نخواهند کرد، بلکه به یکدیگر احساس محبت و مهربانی خواهند داشت. بدین گونه علت های کینه و اختلاف و قطع روابط از بین می رود و مردمان همچون برادرانی نیکو و نیکوروش و بسان پیکری واحد درمی آیند که در آن «چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار».

8. همان گونه که میانه روی سبب گسترش روح برادری در میان افراد مردم می شود، انحراف از آن، روحیه تنفر و کینه توزی به یکدیگر را بر مردم تحمیل می کند. بدون میانه روی در زندگی و مصرف، امنیت و سلامت اجتماعی وجود ندارد و مبارزه میان افراد درمی گیرد و امت، گرفتار بحران هایی سخت می شود و پیوندهای انسانی، جای خود را به پیوندهای حیوانی می دهند.

9. پیمودن راه میانه و برقرار شدن نظام مالی که پیرو میزان های میانه روی و مقیاس های آن باشد، موجب نفوذ این امر در میان توده ها و کمک کردن به اجتماع برای اجرای احکام و مقررات دینی می شود؛ زیرا دیگر دو مانع بزرگ فقر و فزون خواهی نمی توانند راه دین داری و متعهد بودن را بر مردم ببندند.

10. بر دانشمندان دینی و حاکم قرآنی واجب است که مردمان را به پیمودن راه میانه و اقتصادی در مالکیت در مصرف برانگیزند و این کار جز با مبارزه عملی قاطع بر ضد آن دو مانع، تحقق نخواهد یافت.(5)

پی نوشت ها :

1. صحیفه سجادیه، دعای 30، ص202.

2. غررالحکم و دررالکلم، ص256.

3. الخصال، ج2، ص627.

4. صحیفه سجادیه، ص202، دعای 30.

5. الحیاة، صص 195 ـ 198 و 365 ـ 369.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: سایت آل البیت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.