تبیان، دستیار زندگی
جایگاه دمكراسى در اندیشه اسلام چیست؟ آیا میان آن دو سازگارى وجود دارد؟ پاسخ به این سؤال‏ها و پرسش‏هاى دیگر درباره ویژگى‏هاى آن از مسائلى هستند كه در خلال چند دهه اخیر، دانشوران اسلامى را به خود مشغول كرده است. نظرات، در پاس...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسلام و دموكراسى


جایگاه دمكراسى در اندیشه اسلام چیست؟ آیا میان آن دو سازگارى وجود دارد؟ پاسخ به این سؤال‏ها و پرسش‏هاى دیگر درباره ویژگى‏هاى آن از مسائلى هستند كه در خلال چند دهه اخیر، دانشوران اسلامى را به خود مشغول كرده است. نظرات، در پاسخ به این مسائل، حاكى از آن است كه اندیشمندان اسلامى نسبت به مفهوم «دمكراسى در اسلام» و ویژگى‏هاى آن اتفاق نظر دارند.

در بررسى جایگاه دمكراسى در اسلام، متفكران اسلامى با توجه به تعریفى كه از دمكراسى ارائه مى‏كنند دو دیدگاه دارند. اگر دمكراسى را بر اساس برخى تعاریف رایج از آن و فارغ از مبانى فكرى آن در نظر بگیریم، مى‏توان به وجود دمكراسى در اسلام حكم كرد. نظیر این كه دمكراسى را به معناى حاكمیت قانون و یا نفى استبداد و یا مشاركت سیاسى و شركت مردم در انتخاب بگیریم. البته اگر حكم به وجود دمكراسى بر اساس معناى مسامحى آن بكنیم، این امر بدان معنا نیست كه در توصیف نظام سیاسى خود از آن واژه بهره بریم. بلكه باید در فرهنگ و متون دینى خود بكاویم و متناسب با شرایط جامعه و تفكر دینى واژه‏هاى دینى بجوییم .

اگر جوهره دمكراسى را مشاركت سیاسى بدانیم، بى‏شك اسلام از جمله مكاتبى است كه بر مشاركت سیاسى تأكید شایانى داشته و دارد.

اگر دمكراسى را به معناى دقیق و با ملاحظه فلسفه سیاسى مد نظر قرار دهیم، به طور قطع حكم به نبودن دمكراسى در اسلام خواهیم كرد. اگر دمكراسى را حكومتى بدانیم كه مشروعیتش ناشى از حاكمیت مردمى است و یا دمكراسى را با ملاحظه اصول و مبانى فكرى آن تصور كنیم، طبیعى است در اسلام دمكراسى جایگاه ندارد.

برخى در صددند حكومت در اسلام را نظامى دمكراتیك معرفى كنند. در این كه داعیه این افراد در طرح این مسأله چیست؟ آیا داعیه دفاع از اسلام را دارند و یا این تلاش، ناشى از سیطره علم و تمدن غربى بر ذهنیت آنها است؟ انگیزه هر چه باشد، باید به این نكته اشاره كرد كه این موج در كشورهاى عربى و از جمله، مصر از پیشینه بیش‏ترى برخوردار است. به نظر ما، تفكر دینى ریشه در چشمه زلال وحى داشته، از غنا و جامعیت برخوردار است و مبانى حاكم بر حكومت اسلامى با دمكراسى غربى تعارض بنیادین دارد. نظام حكومتى اسلام با توجه به منبع وحى و بر اساس نیاز جامعه بشرى تنظیم گشته است.

در این كه انگیزه و خاستگاه مشاركت چیست؟ باید افزود در اسلام انگیزه مشاركت مسلمانان، در عرصه سیاسى و اجتماعى، ناشى از تشویق و تحریك دینى است. در حالى كه در نظام‏هاى دمكراتیك انگیزه شهروندان از مشاركت برآوردن خواست‏هاى فردى و منافع اقتصادى است.

اگر جوهره دمكراسى را مشاركت سیاسى بدانیم، بى‏شك اسلام از جمله مكاتبى است كه بر مشاركت سیاسى تأكید شایانى داشته و دارد. برخى گمان مى‏كنند معنویت و قرب به خداوند با مشاركت سیاسى منافات دارد. آیا مسلمان خود ساخته و عارف حقیقى مشاركت سیاسى را فراموش مى‏كند و به فعالیت سیاسى و اجتماعى بى‏توجه است؟

در این كه انگیزه و خاستگاه مشاركت چیست؟ باید افزود در اسلام انگیزه مشاركت مسلمانان، در عرصه سیاسى و اجتماعى، ناشى از تشویق و تحریك دینى است. در حالى كه در نظام‏هاى دمكراتیك انگیزه شهروندان از مشاركت برآوردن خواست‏هاى فردى و منافع اقتصادى است. بنابراین، دراسلام مشاركت سیاسى پشتوانه مكتبى دارد و برخاسته از موضع تعهد و مسؤولیت است. بى‏شك، این مشاركت فعالانه است نه منفعلانه و سازمان یافته از سوى حكومت. انسان مسلمان، در مقام تحصیل رضاى خداوند، خود را موظف و مسؤول به مشاركت در تمامى ابعاد جامعه مى‏داند. در دعوت انبیا مردم مخاطبان اصلى شمرده مى‏شدند، چنان كه در مبارزات حضرت موسى ( علیه السلام) در مقابل فرعون، مردمى كه دعوت آن حضرت را پذیرفته بودند طلایه‏داران مشاركت سیاسى در جهت به دست گرفتن قدرت سیاسى در برابر كفر و نفاق و الحاد شناخته مى‏شدند.


لینک مطالب مرتبط:

علوم اجتماعی و پیوندهای آن با علوم شرعی

قلمرو دین، عرصه سیاست، همپوشانی یا...؟

بنیادهاى دمكراسى...

ظهور پوزیتیویست‌های افراطی

تكثر بر پایه عقلانیت حق مدار

حكومت و جامعه الهی

آزادى ...