تبیان، دستیار زندگی
آنجایی که صحبت از اهل قلم به میان می آید متاسفانه نه اجر مادی چندانی در نظر گرفته می شود و نه اجر معنوی. به لحاظ مادی نوشتن برای نویسنده یک کار جنون آمیز است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شان نویسنده رعایت نمی شود

مصاحبه ی اختصاصی تبیان با فیروز زنوزی جلالی


آنجایی که صحبت از اهل قلم به میان می آید متاسفانه نه اجر مادی چندانی در نظر گرفته می شود و نه اجر معنوی. به لحاظ مادی نوشتن برای نویسنده یک کار جنون آمیز است.

فیروز زنوزی جلالی

فیروز زنوزی جلالی نویسنده رمان و داستان کوتاه است که به خاطر نوشتن رمان «قاعده بازی »در سال 1387  برنده جایزه جلال آل احمد شد و همچنین جایزه قلم زرین را نیز دریافت کرد. وی در حال نوشتن رمان بلندی به نام برج 110 است که به زودی به اتمام رسیده راهی بازار کتاب خواهد شد.

آقای زنوزی جلالی با توجه به اینکه چیزی به پایان سال 91 نمانده است، بفرمایید در این سالی که گذشت به عنوان نویسنده با چه مشکلاتی رو به رو بودید و فکر می کنید چه مشکلاتی ادبیات ما را تهدید می کند؟

این تهدید ادامه دار است و تقریبا حدود یک دهه است وجود دارد. ادبیات ما در محاق است. به نظر من دهه قبل دهه بهتری بود و این دهه در مجموع چنگی به دل نزده است. یعنی آن کار شاخص نیرومندی که انتظار داریم نوشته نشده و دلایل عدیده ای هم دارد. البته ارشاد همیشه آمارهای بالایی از کتاب بیرون می دهد ولی به نظر من اینها بیشتر به کتاب سازی می ماند تا ادبیات. منظور از ادبیات کار خلاقانه قائم به خود است . نوشتاری که نیست به هست می آید و قابلیت ادبی به خود می گیرد. البته آثاری هم نوشته شده است منتهی نسبت به دهه هفتاد پیشرفت محسوس و در خوری نداشته ایم.

شما چه دلایلی را موثر در به محاق رفتن ادبیات می دانید؟

دلایل گوناگونی دارد. به نظر من اقتصاد به رغم ادعاهایی که از صغیر و کبیر می شنویم یکی از دلایل مهم است. آنجایی که صحبت از اهل قلم به میان می آید متاسفانه نه اجر مادی چندانی در نظر گرفته می شود و نه اجر معنوی. برای مثال در همین کارشناسی هایی که ما نویسندگان به دلایل گوناگون گردن می گیرم نگاه ها آنچنان سطحی و فرودستانه است که باعث حیرت می شود. به نظر من اهل ادبیات تحقیر زیادی را تحمل می کند. از تالیف اندکی که ناشر برای نویسنده در نظر می گیرد تا باقی مسائل. هر چیزی در این مملکت اضافه شده جز حق الزحمه نویسندگان.

به طور نرمال ناشران برای نویسنده چه درصدی را در نظر می گیرند؟

فرق می کند. ناشری هست که از نویسنده پول می گیرد تا کارش را چاپ کند، ناشری هست که به جای پول به او کتاب می دهد، برخی ناشرها 5 درصد برخی 10 درصد بستگی دارد چه ناشری با چه نویسنده ای طرف باشد. در یک نگاه کلی امروز روز کسی که می نویسد از لحاظ مادی کار او به دیوانگی شبیه است. تصور کنید یک نویسنده سه چهار سال باید برای نوشتن یک اثر وقت بگذارد تا یک کار در خور و خلاقانه بیرون بدهد جدای از مسائل ارشاد در مجموع 4000 نسخه منتشر می شود. خیلی از آثار در همان حد 1000 نسخه باقی می ماند.

فکر می کنید گرانی کاغذ چه تاثیری بر حوزه کتاب مکتوب بگذارد؟    

ظاهرا  گرانی ها فقط برای حوزه ادبیات مکتوب است چرا که برای فیلم و سریال سرمایه های هنگفتی خرج می شود. حرمت اهل قلم محفوظ نگه داشته نمی شود.در یک پروژه مترو همیشه پیشکسوتان سینما و تلویزیون جلوتر می روند و مقامات عالی رتبه هم با آنها همراه هستند. ولی یک اهل قلم نمی بینید.مسئولینی که شعار می دهند کجاست آن شاهکار ادبی که ما انتظار داریم، جواب بدهند چرا هیچ وقت در خانه یک اهل قلم را نمی زنند؟ آیا شده بگویند خانم نویسنده ، آقای نویسنده که خودت را تثبیت کرده ای و دو تا کتاب هم نوشته ای و دو تا جایزه هم برده ای الان زنده ای یا مرده؟ کارت چیست؟ چه کار می کنی؟ آنوقت که می میرند و در قطعه هنرمندان مدفون می شوند برایش تاج گل می برند. رفته است آقا! می خواهم بگویم حرمت ها حفظ نمی شود.

به نظر شما چه راه حلی برای این مشکل می توان اندیشید؟

دولت باید از اهل قلم و از ناشران حمایت کند. ناشری که چهار اثر خوب را سرمایه گذاری کرده است باید حمایت مالی شود. باید این ناشر سهمیه بیشتری ، با قیمت مناسب تر در اختیارش قرار بگیرد تا زمین نخورد. چطور برای فلان سریال هزینه می کنند اما برای ادبیات بودجه ای نیست؟ عرض من این است که مسئولین حمایت می کنند منتهی به دلایلی که من نمی فهمم در مورد ادبیات این حمایت نیست. اگر آن هنر است این هم هنر است، تازه مکتوب است. در مورد بحث کارشناسی آثار باید بگویم برای مثال فلان سازمان از ما می خواهد که برویم و آثار را کارشناسی کنیم انبوهی از کار هم روی سرمان می ریزد اما وقتی کار تمام می شود بعد از پنج ماه باید بدویم دنیال مسئول و در نهایت هم مبلغی که داده می شود آنقدر ناچیز است که آدم حیرت می کند.

دولت باید از اهل قلم و از ناشران حمایت کند. ناشری که چهار اثر خوب را سرمایه گذاری کرده است باید حمایت مالی شود. باید این ناشر سهمیه بیشتری ، با قیمت مناسب تر در اختیارش قرار بگیرد تا زمین نخورد. چطور برای فلان سریال هزینه می کنند اما برای ادبیات بودجه ای نیست؟ عرض من این است که مسئولین حمایت می کنند منتهی به دلایلی که من نمی فهمم در مورد ادبیات این حمایت نیست.

یکی از پدیده هایی که در دهه هشتاد با آن رو به رو بودیم بحث ساده نویسی است چیزی که در دهه هفتاد مطرح نبود. نظرتان درباره این آثار چیست؟  

ساده نویسی در نوع خودش خوب است به شرط اینکه غنی باشد و لایه در لایه داشته باشد.

چنین متنی که دیگر ساده نیست و متنی پیچیده است؟

بعضی از ساده نویسی ها کم رمق و بی عمق اند. مثلا کارهای سلینجر را در نظر بگیرد، وقتی ناتور دشت را می خوانید به قدری روان است که گول می خورید و فکر می کنید نوشتن به همین سادگی است اما وقتی دست به قلم می برید تازه می فهمید پشت این سادگی چه عمقی نهفته است. یک نوع ساده نویسی شلخته وار هم داریم که هیچ عمقی ندارد و شخصیت های داستان چند بعدی نیستند. برای مثال شخصیت گل محمد دولت آبادی چند بعدی است، یا مارال یا نوذر اسفندیاری در مدار صفر درجه احمد محمود اما شما چند شخصیت در نوشته های اخیر می توانید مثال بزنید که عمق داشته باشد و به یاد ماندنی؟

فکر می کنید دلیل این کم عمق شدن چیست؟

به خود نویسنده هم مربوط می شود. دغدغه نویسنده ، نگاه ادبی او به جامعه ، پشتوانه غنی و مظالعه و مسائل دیگر دخیل است که آن ادبیات نیرومند پدید بیاد. از طرف دیگر همانطور که گفتم مسائل اقتصادی تاثیر می گذارد. نویسنده ای که با مشکلات بی شمار رو به روست دیگر آن انرژی و پتانسیل را ندارد و کم کم نیرویش تحلیل می رود. به هر حال نویسنده منتظر واکنش جامعه است. وقتی واکنش خنثی باشد او هم قلم را وا می نهد یا اگر می نویسد دیگر اثر خلاقانه ایجاد نمی کند.

یعنی نویسنده خود را منطبق با بازار می کند؟

دقیقا. زندگی نامه های داستانی بازار را پر کرده است .آدم هایی که شبیه هم هستند، مثل هم فکر می کنند، مثل هم خواب می بینند، فقط نام هایشان با هم فرق می کند.آدم هایی که این زمینی و باور پذیر نیستند. مشکل زمانی شروع می شود که نسل جوان بخواهد با این آثار ارتباط برقرار کند. وقتی نمونه هایش را در اطراف خود پیدا نمی کند، کم کم از مطالعه هم  پرهیز می کند.

اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید.

امیدوارم شرایط  بهتری برای نویسندگان فراهم شود.

فاطمه شفیعی

بخش ادبیات تبیان