تبیان، دستیار زندگی
بنابر مبانی وحیانی تمدن اسلامی، همچون بسیاری از تمدن‌های دینی، مراتب قرب و بعد در هنر، بر خلاف هنر مسیحی، به دو ساحت عمیقا متمایز مقدس و غیرمقدس قسمت نمی‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحانیت در هنر اسلامی


بنابر مبانی وحیانی تمدن اسلامی، همچون بسیاری از تمدن‌های دینی، مراتب قرب و بعد در هنر، بر خلاف هنر مسیحی، به دو ساحت عمیقا متمایز مقدس و غیرمقدس قسمت نمی‌شود.

روحانیت در هنر اسلامی

از اینجا نفی هنر مقدس به معنای مسیحی لفظ در تمدن اسلامی یكی از معانی اسلام مقدس است - وحدت دینی و روحانی را وسیع‌تر كرده تا آنجا كه هر فردی می‌تواند روحانی شود، و هر صنعتی و پیشه‌ای، چه در مسجد به كار رود و چه در خانه، می‌تواند حامل روحانیت باشد، و تنها هنر كفر است كه هیچ بهره‌ای از روحانیت ندارد. اساسا در تمدن اسلامی، تنها مراتب قرب و بعد و روحانیت و شیطانیت در هنر وجود دارد، نه هنر مقدس و نامقدس محض.

نكته‌ی اساسی در مفهوم هنر مقدس در شرق و عالم اساطیری و تشبیهی تجسد الوهیت در وجود ناسوتی و سریان لاهوت در ناسوت و پیكره و شمایل انسانی و جاندار است.

ایكون و صورت خیالی هنر به قداست اصل الهی بر می‌گردد. هنر مقدس در عالم اسلامی اگر بتوان چنین تعبیر كرد، خطاطی قرآن و تذهیب و كلا هنرهای قرآنی در این زمره است.

هنر دینی پس از هنر مقدس قرآنی است مانند معماری مساجد و مشاهد مقدسه كه مطهر به تطهیر وجودات مقدسه و تجلی الهی است و نیز شعر و موسیقی عرفانی مانند مداحی و قوالی. و بالاخره سومین هنر عالم اسلامی هنر عرفی مباح مانند نقاشی و اشعار حماسی و بزمی و طبیعت گرایانه و قطب مقابل آن هنر عرفی اباحی مذموم است كه همان هنر عیش و عشرت و غفلت باشد.

در عالم اسلامی هنر و هنرمندی از قرب نوافل تا قرب فرایض سیر می‌كند. بدین معنی هنرمند مسلمان وقتی به كار می‌پردازد، بنابر مراتب قرب، در مرتبه‌ی قرب نوافل است و گاه از این مرتبه به قرب فرایض می‌رود.

تیتوس بوركهارت، اساس هر هنری را حكمت معنوی، صنعت (فن و مهارت) و علم (هندسه) می‌داند. به عقیده‌ی او بنای هنر سنتی ممكن است یا از بالا (حكمت معنوی) فرو ریزد و یا از پایین (صنعت) ویران شود.

در این مقام است كه از هنر به معنی خاص می‌گذرد و به مقام محمود ولایت می‌رسد. اگر بعد و كفر سراغ او بیاید، به یك معنی قرب و حضورش با اسم كفر است. چون صنعت و هنر ج دید كه قربش در هر دو صورت به اصل آن، یعنی انسان و نفس اماره است اصل فروغ، فرض و نقل هنر جدید، انسان است - زیبایی و جمال متجلی در آن نیز در همین انسانیت كفر، تفسیر می‌شود. حال آنكه در تمدن‌های دینی، هر اثر زمانی از حسن و كمال و جمال برخوردار است كه آینه وجودش بتواند صفت جمال حق را بنماید.

بدین معنی اساس هر هنری در قرب و بعد نسبت به جمال و جلال الهی متحقق می‌شود، بر این اساس، هنر در دوره جدید و یونان كمابیش در عصر اساطیر، به جلال یعنی قهر و سخط حجاب الهی وجود دارد.

تیتوس بوركهارت، اساس هر هنری را حكمت معنوی، صنعت (فن و مهارت) و علم (هندسه) می‌داند. به عقیده‌ی او بنای هنر سنتی ممكن است یا از بالا (حكمت معنوی) فرو ریزد و یا از پایین (صنعت) ویران شود.

همین حكمت معنوی است كه در بی‌پیرایه‌ترین هنر اسلامی، یعنی خوشنویسی، به نمایش در می‌آید و حقیقت اسلام را متجلی می‌كند، در حالی كه هیچ كدام از هنرهای تجسمی اسلامی مستقیما ظاهر كلمات قرآن را تصویر نمی‌كنند، فقط خط است كه كلمات خدا را مستقیما به نمایش در می‌آورد و همین است كه آن را در كنار معماری، عالی‌ترین و شریف‌ترین هنرهای تجسمی اسلامی كرده است.

بخش هنری تبیان


منبع:

در انتظار صبح