ترتیب اجزای جمله(1)
اهداف یادگیری:
- آشنایی با انواع شیوه های قرار گرفتن اجزای جمله در کنارهم
- تطبیق هر یک از این شیوه ها در مثال
دستورزبان فارسی به گونه ای است که به ما می آموزد چگونه اجزای یک جمله را در کنار هم قرار دهیم تا هم معنا و مفهوم صحیحی را برساند و هم از نظر دستور نویسان درست و کاربردی باشد.
گروه های سازنده ی جمله به دو شیوه در کنار هم قرار می گیرند: شیوه ی عادی و شیوه ی بلاغی.
شیوه ی عادی:
کاربرد این شیوه در نوشته های خبری،علمی، اداری و آموزشی به روش زیر معمول است:
1- جمله های دو جزیی نهاد + فعل : او رفت.
2- جمله های سه جزیی با مفعول نهاد + مفعول+ فعل : او غذا خورد.
3- جمله های سه جزیی با متمم نهاد + متمم + فعل ( ناگذر ) : او از کودکان پرستاری می کند.
4- جمله های سه جزیی با مسند نهاد + مسند + فعل : هوا سرد است.
5- جمله های چهار جزیی با مفعول و متمم نهاد + مفعول+ متمم + فعل ( گذرا ) : من کتاب را به دست او سپردم.
6- جمله های چهار جزیی با مفعول و مسند نهاد+ مفعول+ مسند+ فعل ( گذرا ) : من او را عاقل می پنداشتم.
7- جمله های چهار جزیی با مسند و مکمل نهاد+ مکمل + مسند + فعل ربطی: چای، داغ داغ دلچسب تر است.
8- چهار جزیی با مفعول و مسند نهاد + مفعول + مسند + فعل : باران هوا را سرد گردانید. ( عمده ی فعل های این گروه عبارتند از : گردانیدن، گردیدن و فعل های هم معنی آن مانند: نمودن، کردن، ساختن ).
علاوه بر عناصری که ذکر شد، گاهی عناصر غیر اجباری مثل مضاف الیه، صفت، متمم، قید و بدل در جمله می آیند که هر کدام جایگاه ویژه ی خود را دارند، چنان که :
قیدهای زمان و پرسش اگر قید جمله باشندپیش از نهاد و یا بعد از نهاد می آید.
او همیشه دیر می آید.
چرا تو زحمت کشیدی؟
تو چرا زحمت کشیدی؟
قیدهایی که برای مقید نمودن یکی از عناصر جمله می آیند، بیشتر در کنار همان عنصر قرار می گیرند؛ مانند:
او پسر بسیار زرنگی است ( بسیار : قید صفت / زرنگی : صفت )
متمم ها پیش یا بعد از عنصری که به آن وابسته اند ، می آیند ؛ مانند:
احمد سریع تر از حمید رفت ( سریعتر: قید/ حمید : متمم قید )
خاصیت ساختاری زبان فارسی به گونه ای است که ترتیب یاد شده اغلب در آن مراعات نمی گردد و ترتیب عناصر مذکور بنابر ساخت خاص جمله یا به دلایل دیگر و یا از روی تفنن، خاصه در شعر بر هم می خورد و ارکان و اجزای جمله پس و پیش می شوند.
عدم رعایت نظم در کلام مشروط بر اینکه از حد معمول بیشتر نباشد، به مفهوم جمله خللی وارد نمی کند.
شیوه ی بلاغی
این شیوه بیش از این که دستوری باشد، به طرز نوشتن نویسنده و سبک وی بستگی دارد. در این شیوه، اجزای کلام برحسب تشخیص نویسنده و برای تاثیر بیشتر سخن جابه جا می شوند. بدیهی است که این جابه جایی با مجوزهای دستوری انجام می پذیرد و تشخیص نقش آن ها به دو طریق صورت می گیرد:
اجزای جمله می توانند با نقش نمای خود جابه جا شوند.
الف) با دوست از هر دری سخن گفتم.
ب) از هر دری با دوست سخن گفتم.
اگر اجزای جمله فاقد نقش نما باشند، نمی توانند جایگاه خود را تغییر دهند، چون این امر باعث اختلال در پیام رسانی می شود: آب یخ می شود یخ آب می شود.
به دو جمله ی زیر توجه کنید:
الف) شکفته ترین گل هستی، نگاه مادر به فرزند است.
ب) نگاه متبسم مادر به فرزند، شکفته ترین گل هستی است.
از نظر معنا بین این دو جمله هیچ تفاوتی وجود ندارد اما فضای عاطفی هر یک از آن ها در موقعیت مناسب باعث برگزیدن یکی از آن دو می شود. تغییر و تبدیل اخیر در صورتی پسندیده است که چیزی به معنا بیفزاید، در غیر این صورت جایز نیست؛ مانند:
الف) بی توجهی به نقش نما و جای قرار گرفتن آن؛ مانند: تیم فوتبال محله ی ما، مسابقه را به حریف باخت.
ب) تغییر جای مفعول مجرد ( بدون را ) که در نثر عادی، بی واسطه پیش از فعل می آید، مانند: این راننده، ماشین دارد این ماشین راننده دارد.
ج) تغییر جای مسند که در نثر عادی ، بی واسطه پیش از فعل می آید؛ مانند: درخت سرسبز شده است درخت شده است سرسبز.
هـ ) تغییر جای مسند و مفعول در جمله های چهارجزیی با مسند و مفعول؛ مانند: آفتاب زمین را آماده ساخت آفتاب آماده زمین را ساخت.
ی) تغییر جای مفعول و نهاد و متمم در جمله های چهار جزیی با مفعول و متمم؛ مانند: باخت مسابقه را به حریف، تیم فوتبال محله ی ما.
تمرین:
کدام گزینه صحیح است؟
الف) شیوه ی بلاغی بیش از این که دستوری باشد، به طرز نوشتن نویسنده و سبک وی بستگی دارد.
ب) کاربرد شیوه بلاغی در نوشته های خبری،علمی، اداری و آموزشی معمول است.
ج) قیدهای زمان و پرسش اگر قید جمله باشند همیشه پیش از نهاد می آیند.
د) اگر اجزای جمله فاقد نقش نما باشند، می توانند جایگاه خود را تغییر دهند.